کاری نیست که جوئل کوئن و برادرش ایتن نتوانند در سینما انجام دهند. آنها فیلمهایی در زیر ژانر انتقام به بیرحمانهترین شکل ممکن، کمدیهای بسیار موفق و حتی ماجراجوییهای موزیکال ساختهاند. بهترین فیلم های برادران کوئن تنها به این ژانرها محدود نمیشوند.
آنها چشمانی برای دیدن زیباترینها، گوشهایی برای شنیدن دلنوازترین آهنگها و مشامی برای حس عجیب و غریبترین بوها دارند. و البته از حس لامسه افسانهای آنها مانند پادشاه میداس نمیتوانیم بگذریم؛ که هنر را شکل میدهد.
آنها در هر قاب از هر فیلم خود هنر متفاوت و شاخص خود را به رخ همگان میکشند. به افتخار اکران جدیدترین فیلم برادران کوئن یعنی تصنیف باستر اسکراگز در ژانر وسترن از سوی نتفلیکس، هجدهمین فیلم این دو برادر به عنوان کارگردان، تصمیم گرفتهایم به کارنامه موفق آنها نگاهی بیاندازیم و بهترین فیلم های برادران کوئن را در قالب فهرستی از خوب تا شاهکار بررسی کنیم.
با فانیبو تا انتهای این مطلب همراه باشید.
18) فیلم ظلم تحملناپذیر (Intolerable Cruelty) (2003)
آیا برادران کوئن تا حالا فیلم بد ساختهاند؟ نه! در نتیجه این کمدی اسکروبال نه چندان کامل، در مورد یک وکیل طلاق خودخواه (با نقشآفرینی جورج کلونی) که عاشق همسر فریبنده (با بازی کاترین زتا جونز) موکل خود میشود، در انتهای فهرست بهترین فیلم های برادران کوئن قرار میگیرد.
فیلم با وجود استفاده از دیالوگهای احمقانه و البته ظاهرا خندهدار، یک تیم بازیگری قدرتمند و پیچشهای داستانی هوشمندانه، به علت نبود جاذبه اصلی بین نقشهای اول فیلم نمیتواند موفق عمل کند.
وکیل احمق فیلم آن قدر خودخواه است که جلوی یک رابطه عاشقانه ملموس را بگیرد. و همین باعث میشود فیلم بیشتر شبیه به فیلمی باشد که ژانر کمدی – عاشقانه را مسخره میکند. اما همانند تمرینهای گرم کردن یک بازیکن بسکتبال که توپ را به داخل سبد میاندازد، مشاهده تمرین این دو کارگردان با این فیلم لذتبخش است.
17) فیلم قاتلین پیرزن (The Ladykillers) (2004)
برداشت برادران کوئن از یک فیلم بریتانیایی (محصول سال 1955) در سبک سرقت و ترجمه آن به حوادثی مشابه که در شهر میسیسیپی رخ میدهد کاملا منطقی است.
تام هنکس دوستداشتنی در این فیلم با صدای تو دماغی نقش Goldthwaite Higginson Dorr را بازی میکند که نبوغ جنایی دارد، چرت و پرتهایی در مورد صداقت میگوید و سعی میکند با بیان کلمات قلنبهسلنبه خود را یک پروفسور تحصیل کرده نشان دهد. کوئنها او را در مقابل ماروا منسن با بازی ایرما هال قرار میدهند که پیرزنی خداشناس و خیرخواه است.
کنار یکدیگر قراردادن این دو شخصیت متفاوت باعث میشود از سویی موسیقی انجیل (Gospel Music) در سراسر فضای فیلم شناور شود و از سوی دیگر بهراحتی شاهد به جریان افتادن خون باشیم.
این فیلم هجوی برای فیلم یازده یار اوشن است. با آن که برادران کوئن هرگز در نشان دادن هنر خود کم نمیگذارند، اما این فیلم عجیب در سبک سرقت به خوبی کمبود نبوغ آنها را نشان میدهد.
16) فیلم تصنیف باستر اسکراگز (The Ballad of Buster Scruggs) (2018)
تا مدتی ظاهر قضیه به این شکل بود که فیلم تصنیف باستر اسکراگز یک سریال تلویزیونی است که برادران کوئن برای پخش از نت فلیکس ساختهاند؛ اما اینطور نبود. بلکه تصنیف باستر اسکراگز فیلمی تشکیل شده از چند داستان کوتاه است که غرب قدیم را به شکل ناخوشایندی به تصویر میکشند. همانند هرگونه فیلم Anthology دیگر، حتی اگر آن را برادران کوئن ساخته باشند، نتیجه کار بگیرنگیر دارد. در فیلم باستر اسکراگز که آخرین فیلم برادران کوئن است، چیزی که درست کار کند وجود ندارد. اما بعضی از قسمتها تاثیرگذاری بیشتری از سایرین دارند تا به نوعی تجربه دیدن این فیلم یک دست نباشد.
طبیعتا تیم بازیگری از بهترین افراد تشکیل شده است. تیم بلیک نلسون در نقش تفنگدار مشهوری که آواز میخواند، تام ویتس در نقش یک جوینده طلای بداخلاق، لیام نیسون بهعنوان مدیر کمحرف یک تئاتر دورهگرد و زویی کازان بهعنوان یک مسافر بیتجربه و خام. با این حال، جذابترین نکته این فیلم دید بدبینانه برادران کوئن است. آنها از این ژانر محبوب آمریکایی استفاده میکنند تا بگویند چطور مرگ تمامی ما را دربر میگیرد.
15) فیلم ای برادر، کجایی؟ (O Brother, Where Art Thou) ( 2000)
فیلمی که دوباره آتش موسیقی Bluegrass (نوعی موسیقی کانتری الهام گرفته از بلوز و جاز) را زنده کرد و همچنین به شایستگی یک فیلم کمدی هوشمندانه و شگفتانگیز محسوب میشود. فیلم ای برادر کجایی از کتاب ادیسه هومر الهام گرفته است؛ تا از قطعههای موسیقی خود برای نشان دادن روح جنوب (آمریکا) استفاده کند.
مجرمان این فیلم بهترین اسمهای تاریخ را دارند. اولیس اورت مک گیل (با بازی جورج کلونی)، پیت هاگوالوپ (با نقشآفرینی جان تورتورو) و دلمار اودانل (تیم بلیک نلسون) که با تبلیغکنندگان سمج انجیل، کمپینهای سیاسی و مجرمان اغواکننده روبهرو میشوند.
خلق فضای کمدی اسکروبال باعث میشود بیننده هنگام دیدن فیلم هشیار باقی بماند. ولی در واقع آهنگساز این فیلم تی بون برنت (که موسیقی متن متفاوت این فیلم را ضبط کرد و ساخت) و فیلمبردار آن راجر دیکنز (که از افکتهای دیجیتالی نوآورانه استفاده کرد تا فیلم رنگ کلاسیک و قهوهای- طلایی خود را داشته باشد) هستند که مالکان اصلی فیلم ای برادر، کجایی؟ محسوب میشوند.
14) فیلم شهامت واقعی (True Grit) (2010)
هدف کوئنها ساخت یک فیلم وسترن بود. آنها قبلا زمان ساخت بزرگ کردن آریزونا و جایی برای پیرمردها نیست، این ژانر را محک زده بودند. و منطقی بود که سوار به زین پیش به سوی اقتباسی از داستان شهامت واقعی به قلم چارلز پورتیس بروند.
قبلا فیلمی در سال 1969 به همین اسم با بازی درخشان جان وین ساخته شده بود؛ که توانست برای او اسکار بهترین بازیگر مرد نقش اول را بهارمغان بیاورد. کوئنها در فیلم خود جای جان وین را به جف بریجی دادند، که دیگر با شخصیت «Dude» فیلم لبوفسکی بزرگ فرق داشت. آنها با این کار نشان دادند میخواهند به سبک خود یک فیلم وسترن بسازند؛ یعنی فیلمی با یک نوع کمدی سیاه و پر از مالیخولیا.
مت دیمون با بازی متفاوت و حیلهگرانه خود به همراه هیلی استاینفلد تیم بازیگری را به اندازه کافی بزرگ کردند. در کنار آنها اسلحهکشیهای فراوان و مناظر طبیعی زیبا را قرار دهید تا محو جادوی فضای قدیمی فیلم شوید.
13) فیلم مردی که آن جا نبود (The Man Who Wasn’t There) (2001)
به سختی میتوان با داستان فیلمی در مورد یک آرایشگر هیجانزده شد. با این حال، در فیلم مردی که آن جا نبود، بیلی باب تورنتون باعث میشود این سفر ارزش زحمتش را داشته باشد. او در این فیلم یک آرایشگر سیگاری، کم حرف و چندلایه را به تصویر میکشد.
فیلم به صورت سیاه و سفید ضبط شده است و کلاسیکترین و خودآگاهانهترین فیلم نوآر برادران کوئن و شاید عجیبترین آنها است. و در فهرست بهترین فیلم های برادران کوئن قرار گرفته است.
فضای رویایی فیلم، استفاده آزادانه از عناصر داستانی شاهکار «غرامت مضاعف» بیلی وایلدر کبیر و نشان دادن بشقاب پرنده (UFO) در سکانسهای نهایی ممکن است برای برخی از افراد عجیب باشد و با فیلمی با ریتم بسیار آهسته روبرو شوند.
با این حال، مانند با بهترین فیلم های برادران کوئن این فیلم یک نوع هاله رمزآلود زیبا در خود دارد که به دنبال چندین مرتبه مشاهده نمایان میشود.
12) فیلم درون لوین دیویس (Inside Llewyn Davis) (2013)
بدون شک اگر از دیدن گربه نارنجی رنگی که در خطر قرار دارد (به ویژه زمانی که در فیلم نقش یک استعاره را دارد) لذت نمیبرید و ترجیح میدهید بهجای گوش دادن به آهنگهای قدیمی باب دیلن ناخنهای خود را بجوید، فیلم درون لوین دیویس را بهتر است نبینید. اما فیلم موزیکال پیچیده برادران کوئن با فضای گرفتهای که دارد، به بهترین شکل ممکن مسائلی مانند شکست یک هنرمند و میل به خلاقیت را نشان میدهد.
اسکار آیزاک در نقش یک خواننده مطرح موسیقی فولکور، بدون ریشه و انسانگریز (شخصیت او از خواننده معروف Dave Van Ronk الهام گرفته شده) است که سفری همراه با توهمات را داخل خیابانهای برفی نیویورک و سایر شهرها شروع میکند. لوین در بین ترانههای خود با بیگانهها غریبهتر میشود، با گروهی از مردم آشنا میشود و به هر جایی میرود او را طرد میکنند.
نکته جالب بازی اسکار آیزاک است. او را که خیلی از افراد بهعنوان شخصیت پو دامرون فیلمهای جنگ ستارگان میشناسند، به خوبی میتواند آهنگ بخواند و آهنگهای فولکور فیلم (نوشته شده توسط تی بون برونت) فیلمی را که در حالت معمولی خود بهیادماندنی است به عرش میرسانند.
11) فیلم پس از خواندن بسوزان (Burn After Reading) (2008)
سینمای برادران کوئن پر از شگفتی است. بهعنوان مثال آنها پس از به دست آوردن اسکار بهترین فیلم با جایی برای پیرمردها نیست دوباره به ساخت فیلم های کمدی نیشدار خود برگشتند.
فیلم پس از خواندن بسوزان یک فیلم تند و تیز و غیر منطقی و یک طعنه سیاسی با استفاده از یک مکگافین (به سرنخ یا ابزاری گفته میشود که بدون اهمیت ذاتی، به پیشبرد داستان کمک میکند)، سیدی در فیلم که اسرار دولتی را در خود دارد، است.
گروهی از بازیگران به اصطلاح «جدی» که برجستهترین آنها برد پیت، تیلدا سوینتون، جان مالکوویچ و بازیگران همیشه وفادار به کوئینها یعنی فرانسیس مکدورمند و جورج کلونی است، در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند تا دنیای دیوانه، دیوانه، دیوانه، دیوانه واشینگتن دی.سی را به تصویر بکشند.
چون این فیلم را برادران کوئن ساختهاند، خون خیلی راحت به جریان میافتد؛ چه توسط مربیان شخصی باشگاه و چه جاسوسان سازمان سیا آمریکا که بیشتر و بیشتر گیج میشوند. ما بهراحتی میتوانیم این فیلم را هم در لیست بهترین فیلم های برادران کوئن قرار دهیم.
10) فیلم خون ساده (Blood Simple) (1984)
این فیلم از همان ابتدا تمامی عناصر فیلم های برادران کوئن را نشان داد. یعنی دیالوگهای خندهدار و پر از طعنه، ارجاعاتی به سینمای نوآر، پیچشهای حیرتآور داستانی، خشونت سریع و البته بازیگری فرانسیس مکدورمند.
خیلی کم پیش میآید اولین فیلم بلند یک کارگردان (و در این جا دو کارگردان!) این قدر حس اطمینان را در خود داشته باشد. اما زمانی معجزه رخ میدهد که چنین فیلمی فلسفه کامل هنرمند خود را در کل حرفهاش نشان دهد.
داستان فیلم در مورد مالک یک بار (با بازی دن هدایا) است که برای کشتن همسرش (مکدورمند) و معشوقه او (با بازی جان گتز) یک کارآگاه را استخدام میکند. اما از آنجا به بعد داستان به شکل دیوانهواری از کنترل خارج میشود؛ تا سکانسی را ببینیم که دست یکی از شخصیتهای فیلم زیر درب پنجره به تخته با چاقو میخ میشود و دستان هیچکس در فیلم پاک باقی نماند.
فیلم خون ساده از آن دست فیلمهایی است که برای هر فیلمساز دیگری میتوانست یک موفقیت چشمگیر به همراه آورد. ولی برای برادران کوئن تنها اولین گام در یک جاده طولانی بود.
9) فیلم درود بر سزار! (Hail, Caesar!) (2016)
فیلم درود بر سزار را که داستانی کارآگاهی دارد، باید رفیقی برای فیلم دیگر این دو کارگردان یعنی بارتون فینک بدانیم. فیلمی که 25 سال قبل اکران شد و کابوسهای کسبوکار سینما را نشان میدهد. اما در این فیلم برادران کوئن رفتارهای احمقانه و خندهدار داخل هالیوود، مدیران سیرکی از ستارگان سینما، دلالهای استودیو و گروهی از فیلمنامهنویسان کمونیست را نشان میدهند که قصد توطئه دارند.
فیلم درود بر سزار! سرشار از سکانسهای خندهدار و خوشیهایی است که به راحتی با منطق جور در نمیآیند. حتی با وجود سکانس رقص ضربهای به سبک جین کلی جا برای جوکها و سکانسهای خندهدار دیگر است.
در فیلم فردی به اسم ادی منیکس (با بازی جاش برولین) مامور میشود تا یک بازیگر معروف دزدیدهشده به اسم برد ویتلاک (با بازی جورج کلونی) را پیدا کند. در این مسیر اتفاقهای جالبی برای او رخ میدهد؛ از جمله برخورد با کارگردانهای سوئدی که عاشق اسکی کردن هستند.
این فیلم مانند یک تفریح کاملا شخصی برای کوئنها است. تفریحی که با آن اهمیت کار خود را مورد سوال قرار میدهند و میگویند آیا انجام یک کار ساده گناه محسوب میشود؟
این فیلم سراسر دیوانگی است و گاوچرانهایی را که آواز میخوانند نمیتوان فراموش کرد! پس میتوانید در میان بهترین فیلم های برادران کوئن این فیلم را هم برای تماشا قرار دهید.
8) فیلم یک مرد جدی (A Serious Man) (2009)
کوئنها با ساخت فیلم یک مرد جدی از روند همیشگی فیلمسازی خود و انتخاب ژانر فاصله گرفتند. یک داستان شخصی در مورد پروفسوری یهودی (با بازی مایکل استولبارگ) که از یک سری بحرانهای اگزیستانسیال و شخصی در حومه شهری ایالتهای غرب میانه آمریکا در دهه 60 میلادی کلافه شده است.
او با یک سری خاخام یهودی مشورت میکند تا علت آزمایشهای الهی را که با آنها روبرو شده است درک کند. در همین حین همسرش او را ترک میکند و توسط یک دانشجو مورد اخاذی قرار میگیرد.
برادران کوئن در این فیلم دوباره به بیهودگی زندگی و پوچی آن تاکید میکنند. فیلم با فلشبکهایی در مورد یک داستان مرموز در مورد Shtetl (شهر یا روستای یهودینشین کوچکی در شرق اروپا) شروع میشود و پر از لحظاتی است که باعث میشود هر نسل خاص از یهودیان به یاد کلاسهای درس زبان عبری بیافتند.
فیلم مرد جدی یک مثال عالی برای ترسیم زندگی شهری یهودیان بعد از جنگ جهانی است. علاوه بر این، فیلم به شکل جاهطلبانه و خندهداری موضوعاتی مانند سرنوشت، مذهب، آیین دینی و آشفتگی را بررسی میکند. افراد غیر یهود نیز میتوانند از تماشای یکی از بهترین فیلم های برادران کوئن لذت ببرند.
زمان دیدن فیلم یک مرد جدی فراموش نکنید که یکی از برادران کوئن فلسفه خوانده است و آنها یهودیاند.
7) فیلم بارتون فینک (Barton Fink) (1991)
بارتون فینک فیلمی در ژانر وحشت است. فضای فیلم در یک هتل ترسناک است. جان گودمن نقش یک قاتل سریالی را بازی میکند و فیلم در اعماق شوم آتش جهنم روی زمین به پایان میرسد.
داستان فیلم در مورد شخصیتی با حرفه نمایشنامهنویسی است، که کسی جز جان تورتورو نمیتوانست نقش او را بازی کند، و برای اولین مرتبه میخواهد برای هالیوود نمایشنامه بنویسد. او قربانی فیلم محسوب میشود.
با این حال، کوئنها در فیلم به موارد دیگری رسیدگی میکنند و ما را به دنیای سورئالیسم آرت دکو پرت میکنند، ورشکستگی را به تصویر میکشند و احترام خود را به مردان و زنانی که به خاطر کار کمرشان خم میشود، نشان میدهند.
شاید فیلم نشاندهنده شادی افراد از بدبختی دیگران و شاید یک سیلی به صورت است. به هرحال هر برداشتی که از بارتون فینک دارید، همچنان فیلمی باشکوه و به یادماندنی و یکی از بهترین فیلم های برادران کوئن است.
6) فیلم لبوفسکی بزرگ (The Big Lebowski) (1998)
فیلم لبوفسکی بزرگ از زمان اکرانش برای خود دنیایی به وجود آورده است. فیلمی که با نظرات و نقدهای متفاوتی همراه شد، در گیشه موفق نبود تا از آن به عنوان یک فیلم کلاسیک کالت یاد شود و تمامی آدمهای تنبلی که تفریحی مواد میکشند (و البته عاشقان سینما!) از آن لذت ببرند.
داستان فیلم از رمان کارآگاهی ریموند شاندلر الهام گرفته شده است. برادران کوئن اجازه نمیدهند منطق داستانگویی، لذت و جنبههای شوخی فیلم را از بین ببرد.
فیلم سریعا مسیر خود را از بین فضای دود گرفته پیدا میکند و تعدادی از بهیادماندنیترین نمادها، دیالوگها و شخصیتهای فیلمهای این دو برادر را نشان میدهد. از جمله قالیچه (و جمله مشهور «او واقعا به اتاقم میآمد»)، روسهای سفیدپوست، ژاکت پشمی، دیالوگ «هیچ کس حق نداره با مسیح دربیفته»، توپهای بولینگ که به هدف نمیخورند، دیالوگ «خفهخون بگیر دانی!» و البته شخصیت Dude بهیادماندنی جف بریجز و این دیالوگ مشهور «اسم من Dude است، شما هم باید همین رو به من بگین، میفهمی که… میتونی بهم بگی Dudeness یا Duder یا El Duderino، اگر خوشت نمیاد از کلمات خلاصه شده استفاده کنی.»
5) فیلم وکیل هادساکر (The Hudsucker Proxy) (1994)
شک، ترس و قدم زدن در مرز مردمگریزی مشکل اکثر شخصیتهای فیلم های برادران کوئن است. بسیاری از آنها دوام نمیآورند؛ اما فیلم وکیل هادساکر متفاوت و درخشان است و نور اندکی از امید در خود دارد. ترکیب عناصر صحنه گوتیک، درامهایی شبیه به سینمای کاپرا و بازی فوقالعاده زیبای تیم رابینز که به خودی خود لذت خالصی دارد، باعث میشود وکیل هادساکر یک داستان شاه پریان برای رویای آمریکایی باشد.
این فیلم به کمک سام ریمی نوشته شده و ظاهرا چالشی را در خود داشته است. یعنی برادران کوئن چقدر میتوانند تخیل و تمسخر را داخل یک فیلم منطقی جای دهند؟ در فیلم میبینیم شخصیت اصلی یعنی نورویل بارنز (با بازی رابینز) پس از این که کاپیتالیسم باعث میشود فردی از پنجره خود را به بیرون پرت کند، با عشق و حلقه هولالوپ میتواند باعث نجات زندگی شود.
4) فیلم جایی برای پیرمردها نیست (No Country for Old Men) (2007)
مانند شلیک سلاح عجیب آنتون شیگور، فیلم جایی برای پیرمردها نیست به شکل غیرمنتظرهای مطرح شد. در سال 2007، پس از ساخت 4 فیلم که به دو فیلم نهچندان موفق ظلم تحملناپذیر و قاتلان پیرزن ختم شده بود، اینطور به نظر میرسید که کوئنها مسیر خود را گم کردهاند و آرام در حال فرو رفتن در دوران تقلید از خود هستند.
فیلم جایی برای پیرمردها نیست که جزو بهترین فیلم های برادران کوئن محسوب میشود، یک نئو وسترن با بازی جاش برولین است که مسیر دو کارگردان را تغییر داد. فیلم از روی رمان بیرحمانه کورمک مککارتی ساخته شده و ترسناکترین و پرتعلیقترین فیلم برادران کوئن تا به امروز به شمار میرود. سکه انداختن، تصادف ماشین و آرایش موی خاویر باردم در فیلم تا به امروز جزئی از فرهنگ پاپ شده است.
فیلمبرداری باشکوه راجر دیکنز حس ترس داخل فیلم را تقویت میکند. ترسی که واقعی است، شما را میترساند و به سمتتان میآید.
3) فیلم تقاطع میلر (1990) (Miller’s Crossing)
این تصاویر تا مدتها در ذهن بیننده میمانند: جنگل، برگها، کلاه، تفنگ تام، بارانی بلند، سبیل باریک مدادی، دستهایی که به نشانه دفاع کردن بلند شدهاند. فیلم تقاطع میلر با استفاده از سکانسهایی که عواطف بیننده را تحریک میکند، یک فیلم گانگستری شکوهمند است که پایان همکاری دو برادر با فیلمبردار معروف بری ساننفلد قبل از ترک او برای ساخت فیلم خانواده آدامز بود.
حتی بیشتر از تصاویر و سکانسهای فیلم، این جهان داخل فیلم است که شما را تحت تاثیر قرار میدهد. تام ریگان با بازی گابریل بیرن از زبان بهعنوان یک سلاح، یک قلم و یک مرهم شفادهنده استفاده میکند. اما نتیجه کار قرار دادن گروههای مختلف گانگستری در شهر بی نام فیلم روبروی همدیگر و ایجاد آشوب و جنگ در شهر است. فیلم تقاطع میلر یکی از آثار متفاوت و بهیادماندنی برادران کوئن است.
فیلمی مجلل که داستان و موضوعات پیچیده فیلم را به خوبی در کنار یکدیگر قرار میدهد. فیلمنامه فیلم یادآور رمانهای کلاسیک دشیل همت است و شخصیتهای داخل آن قابل اعتماد نیستند. انگاری همه چیز به همان جمله تام در فیلم ختم میشود: «هیچ کس، هیچ کس را نمیشناسد. نه آن قدر خوب.»
2) فیلم بزرگ کردن آریزونا (Raising Arizona) (1987)
«آن شب من یک رویا داشتم…» فیلم بزرگ کردن آریزونا در لحظات به پایان رساندن خود یک سوال فلسفی عمیق مطرح میکند «آیا ممکن است ما خودِ ثانویهای داشته باشیم؛ که زندگی کاملا متفاوتی با ما دارد؟»
میتوانیم به سینمای برادران کوئن به همین شکل نگاه کنیم. آنها تازه فیلم خون ساده را ساخته بودند و خیلی راحت میتوانستند به درون دنیای تاریک، خیس در بارش باران تریلرهای سینمای نوآر فرو بروند. ولی به جای آن یک کمدی دیوانهوار با یک سکانس تعقیب مانند کارتون میگ میگ (Looney Tunes) ساختند؛ که پر از دیالوگهای عامیانه و دهاتیوار است. البته نباید شخصیتی به اسم «موتورسوار تنهای آخرالزمان» را فراموش کنیم! و این که تمامی اینها جواب داده است.
این فیلم به لطف عشق بین نیکلاس کیج و هالی هانتر دوام میآورد؛ که میتواند مثبتترین رابطهای باشد که در کل سینمای برادران کوئن تا به حال دیدهایم.
تماشای های و اد در فیلم که سعی میکنند کودکی را که از یک کلهگنده محلی دزدیدهاند بزرگ کنند، به آهستگی شما را به عضوی از خانواده عجیب و بدبخت آنها تبدیل میکند. رویایی که هرگز دوست ندارید از آن بیدار شوید.
1) فیلم فارگو (Fargo) (1996)
فارگو اثری قدرتمند است. داخل آن خیر، شر و سپس زمین و سفیدی برفی را میبینیم که به رنگ خون در میآید. فیلم فارگو همانند تمامی فیلم های بزرگ و عالی برادران کوئن با یک تصمیم مسخره و احمقانه شروع میشود. جری لاندگارد (با بازی ویلیام اچ. میسی) دو آدمکش را استخدام میکند تا همسرش را بدزدند.
افسر پلیس محلی مارج گاندرسون (با بازی فرانسیس مکدورمند که برای این فیلم اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را دریافت کرد) پرونده قتلهایی را پیگیری میکند و تمامی شخصیتهای فیلم درون آشفتگی آن کشیده میشوند و تعجب میکنند چه چیزی آنها را به این جا کشانده است.
ساخت سریال فارگو از سوی شبکه تلویزیونی افاکس ممکن است باعث شود زیبایی ساده فیلم فارگو را فراموش کنید. فیلم براساس یک داستان واقعی نیست، اما در فیلم چنین ادعایی میشود. عمیقا بیشتر از هر چیزی دیگری در کارنامه فیلمسازی برادران کوئن مهر تاییدی برای جهان عجیب آنها است.
موسیقی متن کارتر برول به همراه لهجه جالب اهالی ایالتهای غرب میانه آمریکا باعث شده است به یک دلیل این فیلم را در راس فهرست بهترین فیلم های برادران کوئن قرار دهیم؛ چون فارگو قدرتمند، کامل و جاویدان است.
فهرست بهترین فیلم های برادران کوئن به اینجا ختم شد
تمام تلاش خود را کردیم تا بهترین فیلم های جهان بهکارگردانی برادران کوئن را به صورت رتبهبندیشده برای خوانندگان سایت معرفی کنیم. بدون شک این دو برادر یکی از صاحبان سینمای مولف محسوب میشوند. و در روزگاری که اکثر فیلمها تکیه به استفاده از داستان های کمیک یا جلوههای ویژه دارند، به بینندگان خود نشان میدهند آن وجود متفاوت سینما هنوز نفس میکشد و کارگردانانی هستند که با سبک فیلمسازی خود بیننده را به فکر فرو ببرند.
اگر نظری درباره سینما و بهترین فیلم های برادران کوئن دارید، خوشحال میشویم آن را با ما و سایر خوانندگان در میان بگذارید.
منبع: ThrilList