کتاب ارتش شش گله سه گانهای است نوشتهی ستاره روشن که جلد اول آن با عنوان شبدر شش پر در اردیبهشت ماه سال نود و هفت توسط انتشارات روزنه به چاپ رسید و در مدت چهار ماه تجدید چاپ شد. ارتش شش گله روایتگر داستان پسر نوجوانی به نام سم ری است که دچار افسردگی و اختلالات روحیست اما شبی که آرزوی مرگ میکند، اتفاق جالبی در زندگیاش رخ میدهد. در همان زمان، سر و کلهی یک جادوگر پیدا میشود و آرزوی او را برآورده میکند. سم ری که به یک شبح مبدل شده بود، بهعنوان فرد برگزیدهای انتخاب میشود تا یکی از دوازده جهان موازی، به نام اِستارا که ساکنان آن حیوانات، جادوگران، خون آشامها، پریان، اشباح و ارواح هستند را از شر غضب مادر زمین نجات بدهد اما نوجوان افسردهای مثل او چطور میتواند به آنها کمک کند؟
کتاب ارتش شش گله، یکی از فانتزیهای بدون اقتباس ایرانی شناخته شده که برخلاف دیگر داستانهای مشهور ادبیات فانتزی بومی کشور، ارتباطی به شاهنامه و اساطیر ندارد.
سم ری به کمک یک جادوگر پا به دنیای اِستارا میگذارد. دنیایی کهن و در حال نابودی. در گذشتههای دور، هنگامیکه هنوز اژدهایان بر اِستارا حکومت میکردند، جنگهای داخلی و خارجی سرزمین را به نابودی کشاند و اِستارا آنچنان ویران گشت که ساکنین آن مجبور شدند بذر اتحادی را در میان خود بکارند. اتحادی که رهبران شش گَلهی اصلی، آنرا با خون خود مُهر کرده و به آن وفادار ماندند.
اسامی این کتاب که بر اساس محوریت جهانی انتخاب شده، رنگ و بوی ناکجا آباد میدهد که شاید مخاطب احساس کند، بهقدر کافی از مکان این سرزمین سر در نمیآورد اما همین موضوع هم باعث شده تا مخاطب برای جلد نهایی کتاب، تشنهتر شود تا در نهایت از راز این سرزمین سر در بیاورد.
جلد دوم این مجموعه با نام نبرد دو ساحر در آذرماه سال نود و هفت توسط انتشارات روزنه منتشر شد. جلد دوم که همراه با تصویر سازی منتشر شده بود، مورد استقبال بیشتر مخاطبین کتاب قرار گرفت.
در قسمتی از متن پشت جلد کتاب دوم نوشته شده: دایناسورها از فرصتشان بر روی زمین سوء استفاده کردند و زمین انتقامش را گرفت. حال با دست درازی بشر چه اتفاقاتی ممکن است رخ بدهد؟
در سرزمین استارا خبری از انسانها نیست ! اما تاثیر آزمایشات انسانها بر روی زمین و آسمان به جهانهای موازی هم خسارات بسیاری وارد کرده و آنچنان خشم مادر زمین را برانگیخته که میخواهد نسل بشر را منقرض و زمین را برای آفریدههایی جدید آماده کند. حال ارتش شش گله میخواهد از جهان خودش حفاظت کند و در پیشگویی قدیمی نوشته شده که شاهزادهای فداکار پیدا میشود و با تقدیم کردن جان خودش، دنیای اِستارا را از شر غضب مادر زمین رها میسازد! و آن شاهزاده هم کسی نیست به جز همان پسر چهارده سالهای که شاید به اشتباه وارد داستان شده.
کتاب دوم بر خلاف کتاب اول، بیشتر برای بزرگسالان نوشته شده. جلد دوم این کتاب دیالوگهای پر معنای بیشتری نیز دارد که توجه مخاطبین این کتاب را بسیار جلب کرده است.
«من از مرگ هراسی ندارم اما به من بگو در آخر این نبرد، پیروزی ازآن کیست ای پیر دانا؟تاریکی یا روشنایی؟
آزگا دستش را به پرده گرفت و گفت:
– و چه کسی با دانستن نتیجه براى مبارزه تلاش ميكند؟
وايلار:«در زندگى بهدنبال كسب افتخار باش سَم و بدان هيچ لذتى بالاتر از جنگيدن و غلبه بر تاريكى و كمك به ديگران نيست و اين نبرد هيچگاه تمامى ندارد زيرا تاريكى يك نوع كينه است و كينه آفت قلب.»
در جلد دوم این کتاب میتوان بیشتر با موجودات این سرزمین آشنا شد. خصوصاً رهبران هر شش گله که داستانهایی را در ورای پی رنگ داستان مطرح میکنند. از این رو میتوان به اسامی جالب کتاب هم اشارهای کرد که با وسواس خاصی انتخاب شده و خواندن این اثر را برای مخاطب حرفهای فانتزی شیرینتر میکند. برای مثال نام دسمودوس، رهبر گله خون آشامها برگرفته شده از خفاش خونخواری به همین نام است که بومی آمریکای مرکزیست و نام سرزمین اِستارا ، برگرفته شده از واژه اِستیره به معنی ستاره در زبان کُردی است.
ارتش شش گله در ورای داستان قصهگونه خود، به وضوح برای پشتیبانی از محیط زیست شمشیر میزند. «فانتزی زیست محیطی» لقب منحصربهفرد این کتاب است و نویسنده میگوید: «دو هدف اصلی این کتاب، قضاوت نکردن و اهمیت محیط زیست است که تا پایان جلد دوم با این دو موضوع درگیر خواهیم بود. مخاطب باید آنچنان نویسنده، کتاب و داستان را قضاوت کند که در جلد نهایی به شعار حقیقی داستان پی ببرد.»
علت نام عجیب و غریب کتاب چیست؟
ارتش شش گله داستانی بر پایه برابری است. چیزیکه امروز میان قشر اعظم انسانها، زیاد جدی گرفته نمیشود. مبارزه با نژاد پرستی از دیگر اهداف این سه گانه است که نویسنده به وضوح به آن اشاره میکند. اما در ارتش شش گله هم موجوداتی هستند که در عین برابر شمردن و زیر وحدت کلمهی «گلّه» باز هم دچار ناعدالتی و نژاد پرستی میشوند. این اسم میتواند برای خوانندگان این کتاب مفهوم زیادی داشته باشد و برای کسانیکه آنرا نمیشناسند گُنگ و نامفهموم بهنظر برسد.
سرنوشت جلد سوم
ارتش شش گله در یک کتاب دیگر به پایان میرسد، کتابیکه به گفتهی نویسنده بر خلاف دو جلد دیگر، بسیار قطور و عمیقتر است. نحوهی نگارش این سه گانه که برگرفته شده از قصههای قرن بیستم فرانسه است، از گروه سنی کودک و نوجوان به بزرگسال تغییر پیدا میکند. شاید شیوههای نامرسوم نگارشی در ابتدا مخاطب را به اشتباه بیندازد اما ارتش شش گله با نگارشی روان، مخاطب را به سمت و سویی که میخواهد میبرد و او را وادار میکند سریعتر و مشتاقتر کتاب را بخواند و تمام کند .
جلد سوم این کتاب، روایتگر شکلگیری سرزمین استارا از ابتدای خلقت زمین است. در جلد سوم داستان، شجرنامه تمامی رهبران شش گله گفته میشود و از همه مهمتر، داستان شخصیتی که در جلد دوم با آن آشنا شدهایم که عامل اصلی جنگهای داخلی در اِستارا بوده یعنی «ساحر تاریکی» را هم خواهیم شنید. به گفتهی نویسنده، در مجلد ارتش شش گله شخصیت سیاه معنایی ندارد و تمامی شخصیتهای این کتاب خاکستری هستند، خصوصاً در باب شخصیت منفی این داستان یعنی ساحر تاریکی، برخلاف دیگر شخصیتهای منفی داستانهای شناخته شدهای همچون هری پاتر، از صفر تا صد زندگی او را خواهیم شنید و قدمبهقدم با او پیش خواهیم رفت تا بدانیم چه چیزی باعث میشود یک فرد معمولی تبدیل به یک تهدید جهانی بشود!
جلد سوم این مجموعه کتاب در حال نگارش است و طبق گفتهی نویسنده، تا سال دیگر به اتمام میرسد. در این جلد که از گذشتههای این سرزمین خواهیم شنید با موجودات بومی آن نیز آشنا خواهیم شد. موجوداتی منحصربهفرد که بیشباهت به اساطیر نیستند.
ارتش شش گله که تحت تاثیر کتاب جهانهای موازی نوشته میچیو کاکو نوشته شده، کتابی خوش خوان، روان و داستان محور است که میتواند نظر خوانندهی هر ژانری را به خود جلب کند.
متن پشت جلد کتاب اول ، شبدر شش پر
در سرزمینی باستانی به نام اِستارا قصری جادویی به نام ایریلیاز بنا شد و بزرگان قصر تصمیم گرفتند برای محافظت از موجودات تاریخ، بین خون آشامها ، ارواح ، اشباح ، اجنهها ، حیوانات و جادوگران ورد برادری بخوانند تا با ساختن ارتش شش گله در برابر انسانها و حملات آنها، از رموز سرزمین خود محافظت کنند.
انسان که روزگاری شرافتمندتر از تمامی موجودات بود از فرصت خود در زمین سوء استفاده کردو با آزمایشات هستهای، بمبها، آلودگی هوا و… قلب مادر زمین را آنچنان جریحهدار کرد که تصمیم گرفت با برداشتن سنگ آندوین همه چیز را دگرگون کند.
اما در پیشگویی قدیمی از شاهزاده دورگه بزرگی سخن گفته شده که با فدا کردن جان خود جهان را نجات میدهد و ناگهان در همان زمان پسر بچهای به نام سم ری از گوشه نامعلومی از زمین آرزوی مرگ میکند …
خلاصه ای از جلد دوم ، نبرد دو ساحر
سرزمين زيباى پريان در زير بارش برفهاى سنگين مدفون گشت. ساحر تاريكى لشگرى از ارواح را براى نابودى بزرگترين قلمرو سرزمين اِستارا فرستاده.
بعد از قرن ها، آخرين اژدها از وجود تخم هاى گمشده مادرش باخبر ميشود و براى معامله به سرزمين پريان بازميگردد.
ارتش شش گله، ماجراى اتحادى براى زندگى، جنگى براى بقاء و پايانى براى قضاوت ها است.
در جلد سوم خواهیم شنید
اتحاد مقدس هفت جادوگر شكسته شده و يك جادوگر از نسل ماه، تا ابد تبعيد شد. جاودانگى نسل آنها از بين رفت و تنها راه ادامه حياتشان بذرى بود كه تنها در سال يكبار گل ميداد. شبدرى شش پر …
خاندان او نسلبهنسل توسط گلهها نفرين شدند و به آخرين وارث او لقب “ساحر تاريكى” را دادند.
بهراستى تاريكى چيست؟ آيا تاريكى وجود دارد؟
يا تاريكى، انعكاس از گذشتهاى است كه به دستان ما ساخته شده؟
برای تهیه این کتاب ایــنجــا کلیک کنید.