کیانو ریوز، شخصیت خوشتیپ سینما، بیش از 30 سال تجربه بازیگری دارد ولی ظاهرا تنها اخیرا روزنامه نگاران و منتقدان سینما از موفقیتهای قابل توجه او روی پرده سینما با خبر شدهاند. کیانو در طول دوران بازیگری خود موفقیتهایی داشته است از کمدی های نوجوانان (ماجراجویی بسیار عالی تد و بیل) گرفته تا سری فیلم های اکشن (ماتریکس و جان ویک). با این حال، بخشی بزرگی از رسانه همیشه از موفقیت فیلم های کیانو ریوز مانند یک اتفاق عجیب و خلاف قاعده یاد کردند. علت آن به این قضیه برمیگردد که اهالی سینما هرگز نتوانسته اند پتانسیل کامل ریوز و نقشی را که او در بزرگ کردن و موفقیت یک فیلم دارد کاملا درک کنند.
تا حدی علت ربط ندادن موفقیت یک فیلم با بازی ریوز به خاطره فرهنگی برمیگردد که در یاد ما از بازی او در نقش تئودور لوگان به جا مانده است. مهم نیست او در فیلم سرعت یا دراکولای برام استوکر یا یکی باید کوتاه بیاید بازی کند، چون او هنوز همان شخصیت ساده و رکی را دارد که تا ابد به واسطه جمله محبوب تد «خدای من!» در ذهن نقش بسته است. فریاد همراه با تعجب ریوز در این فیلم از آن زمان به بعد مانند امضای شخصی او بوده و سادگی نوجوانانه ابدی این شخصیت باعث شده است منتقدان به درستی در مورد نقش او در فیلمها قضاوت نکنند.
نقد فیلم های کیانو ریوز
نظر برخی از منتقدان در مورد فیلم های Keanu Reeves بسیار مثبت بوده است که از بین آنها میتوانیم به منتقد مجله Vulture آنجلیکا جید باستین اشاره کنیم که از ریوز بهعنوان یک ستاره بزرگ سینمای اکشن یاد میکند و اهمیت او را در سری فیلم های ماتریکس (و به طور کلی فیلم های پرفروش قرن بیست و یکم) زیاد میداند.
ارزش دارد دو مورد از نقدهای او را به طور کامل نقل قول کنیم و هر دو آنها در این مورد است که چطور این بازیگر مفهوم مردبرترپنداری را روی پرده سینما متحول کرده است. این منتقد در سال 2017 نوشت: «چیزی که باعث تفاوت بین ریوز و سایر ستاره های سینمای اکشن میشود رابطه آسیب پذیر و باز او با دوربین است که یک نوع تنهایی خاص را نشان میدهد که تمامی بزرگترین شخصیت های او در سینمای اکشن آن را دارند؛ از کله گنده های خامی مانند جانی یوتاه گرفته تا «انتخابشدههایی» مانند نئو و حرفهایهایی مانند جان ویک.»
باستین در همان مطالب اشاره میکند «بسیاری از قهرمانان اکشن هالیوود به اشتباه یک شخصیت مردانه آمریکایی را به نمایش میگذارند که در او جایی برای نشان دادن عواطف واقعی وجود ندارد. ریوز در تمامی دوران سینمایی خود، از این خصوصیت دوری کرده است. شخصیتهای فیلم های کیانو چارلز ریوز اغلب اوقات به جهان جدیدی ختم میشود که در آن زنان مهارت و تجربه بیشتری دارند. او به شخصیت های خود یک نوع صداقتی را می بخشد که باعث میشود انسانیتر باشند، حتی زمانی که دلاوری این شخصیت ها باعث میشود تقریبا مافوق انسان به نظر برسند.»
به عبارت دیگر، جنبه زنانه زیبایی و همچنین لحن اندکی عجیب او زمان بیان دیالوگها که انگاری موجود فضایی است که به تازگی صحبت به زبان زمینی ها را یاد گرفته، باعث شده است بازیگری عجیب برای مخاطبانی به نظر برسد که آمده اند بازی نقش اول مرد فیلم مورد نظر خود را ببینند.
منتقدان به سختی او را جدی گرفته اند. چون هرگز مشخص نبوده است کاری که روی پرده سینما انجام میدهد، یا چیزی که ظاهرا در شیوه بازیگری او «دیده نمیشود» عمدی است یا یک ناتوانی.
رتبه بندی فیلم های کیانو ریوز
البته منظور ما این نیست که ریوز در کارنامه بازیگری خود اشتباهاتی نداشته است. زمان رتبهبندی مجموعه فیلم های کیانو ریوز متوجه تعداد زیادی از فیلم های ناموفق شدیم، شاید به این علت که او فیلم بدی را انتخاب کرده است یا فیلمسازان کاملا نمی دانستند چطور از پتانسیل او استفاده کنند.
اما با توجه به این که فیلم جان ویک 3 به تازگی اکران شده است، مشخص است که بسیاری از اجراهای بهیادماندنی او روی پرده سینما تنها تصادفی نبودند. از روابط خطرناک گرفته تا مبارز تای چی یا لبه رودخانه تا تق تق، او در مسیر رشد بهعنوان یک بازیگر قرار داشته و صمیمیت ابتدایی و مهم خود با بیننده را از دست نداده است.
ما با این مقدمه لیست فیلم های کیانو ریوز را بررسی کرده ایم تا رتبهبندی بدترین تا بهترین فیلم های کیانو ریوز را در اختیار شما بگذاریم.
جانی منومیک (Johnny Mnemonic (1995
شکست کامل زیر ژانر سایبرپانک در دهه 90 و فیلمی که این قدر بد است و شخصیت سرگردان در فیلم، همگی جای تعجب ایجاد میکنند که چطور برادران واچوفسکی آنها را نادیده گرفتند و ریوز را برای نقش نئو انتخاب کردند. داستان احمقانه این فیلم در مورد اینترنت و فناوری و اقتباسی از رمان ویلیام گیبسون است و ظاهرا توسط افرادی ساخته شده که هرگز یک کامپیوتر را قبلا روشن نکرده اند!
بیننده (The Watcher (2000
این فیلم از بسیاری از جهات به علت تیم بازیگری عالی خود یعنی جیمز اسپیدر در نقش یک کارآگاه لجوج و کیانو در نقش قاتل سریالی که او را دست می اندازد، مهم است. اما به نظر شما نباید نقش این دو نفر با یکدیگر عوض میشد؟ وقتی کارنامه بازیگری ریوز را بررسی میکنیم به مواردی برمیخوریم که شاید او توانسته باشد شخصیت خود را مدیریت کند؛ ولی با این حال مانند این فیلم که آرایش مو شلخته او ما را به یاد شخصیت تد لوگان می اندازد، فقط مضحک به نظر میرسد.
فیلمنامه تکراری نیز کمکی به او نکرده است. جالب است بدانید کیانو ریوز ادعا کرده است بازی او در این فیلم به علت جعل امضایش توسط دستیارش در یک قرارداد، اجباری بوده است. او به خاطر این فیلم برای چهارمین مرتبه (از هفت مرتبه) نامزد جایزه تمشک طلایی شد. او هنوز برنده این جایزه نبوده است و در طول 17 سال گذشته نامزد آن نشده است. در حقیقت، خود این قضیه نشان میدهد که چقدر جوایز تمشک طلایی بی ارزش هستند. تا این که سال 2015 جایزه «Redeemer» (جایزه ای که به افرادی داده میشود که برنده یا نامزد سابق تمشک طلایی بوده اند ولی به یک هنرمند قابل احترام تبدیل شدند) را دریافت کرد.
نوامبر شیرین (Sweet November (2001
دو بازیگر اصلی فیلم نوامبر شیرین (ریوز و شارلیز ترون) برخلاف چیزی که امروز می بینیم یعنی ستاره های باحال فیلم های اکشن، که البته این قضیه را مرهون کارگردان مشترک فیلم های بلوند اتمی و جان ویک یعنی دیوید لیچ هستند، در این فیلم تحرک و جنبش ندارند تا شیرینی نوامبر شیرین به نوعی زننده باشد.
این فیلم جزو بدترین ها در کارنامه بازیگری هر دو به شمار میرود که نقاط ضعف آنها را به نمایش میگذارد. اگر ستاره سینما بودن به معنای بازی در فیلم های بیخودی مانند نوامبر شیرین است، واقعا هدف از بازیگری چیست؟ بنابراین این فیلم در بین فهرست فیلم های کیانو ریوز با تمام احترامی که برای طرفداران او و ترون قائل میشویم باید جزو بدترین ها محسوب شود.
واکنش زنجیره ای (Chain Reaction (1996
اگر با دقت پایه و اساس فیلم های تریلر واکنش زنجیره ای را ببینیم، ایده این فیلم بدترین نیست: تیمی از دانشمندان که غیب شدند و دلیل آن به گردن کیانو بدبخت افتاده است، چون آنها متوجه شده بودند چطور آب را به سوخت تبدیل کنند. متاسفانه این ایده به تعدادی سکانس تعقیب و گریز تبدیل شده است که ریوز در نقش ریچارد کیمبل سعی میکند در حین فرار بیگناهی خود را ثابت کند. او هنوز یاد نداشته است که چطور به پروژه فیلمسازی مانند واکنش زنجیره ای قدرت لازم را ببخشد. بنابراین وجود این فیلم در کارنامه ریوز معنای خاصی ندارد و امیدوار است به جای آن فیلم «فراری» هریسون فورد را ببینید.
47 رونین (Ronin 47 (2013
در سال 2013، ریوز با یک فیلم اکشن سبک هنگ کنگی وارد دنیای کارگردانی شد که بعدا به آن میرسیم، چون به مراتب از این فیلم آشفته و شلوغ، یک آش شله قلمکار از فانتزی و شمشیربازی بهتر است که اکثرا باعث سردرد بیننده میشود. همچنین، در این فیلم با بدترین کلاه گیس کیانو در دوران بازیگری اش آشنا میشویم.
حتی دختران گاوچران احساس افسردگی می کنند (Even Cowgirls Get the Blues (1993
اقتباس فوقالعاده بد کارگردان این فیلم یعنی گاس ون سنت از رمان تام رابنیز هرگز حتی نمیتواند به شکل صحیحی بیان شود و تمامی بازیگران عالی این فیلم سرگردان و آشفته هستند. وضع ریوز در این فیلم از همه بدتر است. چرا باید یکی از خونسردترین و آرامترین بازیگران کره زمین را در فیلم خود قرار دهید و مجبور کنید دائما و تندتند نفس بکشد؟
کپی ها (Replicas (2019
در پرتو موفقیت فیلم جان ویک، کیانو فرصت داشت تا به بعضی از فیلم های اکشن علمی تخیلی سطح پایینتر و خواب آور رسیدگی کند و فیلم کپیها یکی از آنها است که به ویژه کاملا شما را به خواب فرو میبرد.
داستان فیلم در مورد یک دانشمند علوم اعصاب (با بازی ریوز) است که سعی میکند پس از تصادف و مرگ خانواده خود آنها را شبیه سازی کند. ایدهای که میتوانست بهروزرسانی فیلم قبرستان حیوانات خانگی باشد ولی فیلم تاکید به روند داستانی شرکت شیطانی (Evil Corporation – شرکتی که با نادیده گرفتن مسئولیت های اجتماعی به دنبال سودآوری برای سهامدارانش است) دارد که میلیونها مرتبه دیده ایم.
جان ویک به ریوز اجازه داد بیشتر از چیزی که ده سال قبل میتوانست به درآمد بادآورده برسد و کپیها که جزو فیلم های جدید کیانو ریوز به شمار میرود یکی از آنها است.
احساس مینهسوتا (Feeling Minnesota (1996
تا جایی که ما میدانیم، تنها فیلمی که مستقیما براساس متن های آهنگ های گروه Soundgarden ساخته شده است این کمدی به اصطلاح رمانتیک است که سعی میکند متفاوت با فیلم های تارانتینو باشد ولی درنهایت بینندگان فکر میکنند تمامی افرادی که روی صحنه قرار دارند شدیدا به یک اصلاح مو و صورت نیاز دارند.
اگر از ریوز خواسته شود میتواند نقش یک آدم بی مسئولیت را بازی کند ولی به فیلمنامه بهتری از احساس مینه سوتا نیاز دارد.
بودای کوچک (Little Buddha (1994
بدون شک امروزه کیانو ریوز دوست ندارد نقش شاهزاده سیدارتا را بازی کند؛ راهبه ای که بودا شد. اما جدا از مسائل فرهنگی، میتوانید درک کنید چه چیزی باعث شد کارگردان آخرین امپراتور یعنی برناردو برتولوچی این مرد فوق العاده آرام را برای نقش یک شخصیت مهم و برجسته انتخاب کند.
متاسفانه، فیلم بودای کوچک هرگز فراتر از توصیف ساده و سالم ریشه های یک مذهب جهانی عمل نمیکند و جلوه های قدیمی فیلم حتی ضعیف هستند. با این حال، ریوز کاملا از عهده نقش خود بهعنوان یک شخصیت آرام و ساکت بر آمد. با بررسی فیلم های کیانو ریوز متوجه میشوید او با کارگردانان خارجی خیلی کمی همکاری کرده است که برتولوچی یکی از آنها است.
هیاهوی بسیار برای هیچ (Much Ado About Nothing (1993
ما این فیلم را که به کارگردانی و نویسندگی کنت برانا با اقتباسی از نمایش شکسپیر به همین نام ساخته شده است در سینما دیدیم و زمانی که شخصیت شرور دون ژوآن با بازی ریوز روی صحنه آمد و گفت «من زیاد خوب نمیتوانم حرف بزنم» تماشاگران با خنده دست زدند.
چنین چیزی در یاد ما مانده است چون بینندگان اوایل دهه 90 نمی توانستند او را در نقش دیگری جز یک بچه جنوب کالیفرنیایی ببینند. متاسفانه، بازی او در فیلم هیاهوی بسیار برای هیچ نمیتواند به افرادی که از او متنفر هستند ثابت کند اشتباه میکنند. او آن زمان بهعنوان یک بازیگر به سادگی توانایی لازم برای نشان دادن شخصیت شرور خود نداشته است. بنابراین زمانی که در صحنه ها حضور ندارد، این فیلم به مراتب زنده تر و شاداب تر است. شاید همچنین به این دلیل است که شخصیت او در فیلم با کلمات و حرف میانه خوبی ندارد.
دراکولای برام استروکر (Bram Stoker’s Dracula (1992
فایلهای گیف راهی بی ارزش برای انتقاد از یک اجرا هستند. به هرحال، بازیگری یک رشته پیچیده و پرزحمت است که نباید به یک فیلم چند ثانیه ای که پشت سر هم پخش میشود تنزل داده شود. این فیلم واقعا خلاصه ای از اجرای واهی و بی اساس ریوز در نقش جاناتان هارکر است که مشتری جدید او یقینا اهداف شرورانه دارد.
دراکولای برام استروکر جهانی پر شگفتی از جلوه های ویژه قدیمی و شور اپرایی و همچنین فیلمی است که در آن ریوز ظاهرا راحت نیست و دائما تحتتاثیر فضای ترسناک فیلم قرار دارد. به نظر ما اگر امروز میتوانست این نقش را مجددا بازی کند، به مراتب کنترل بیشتری روی آن داشت. اما در سال 1992، او هنوز همان تد نوجوان بود.
خود ریوز از این موضوع آگاه بود چون چند سال بعد که از او پرسیدند تا آن موقع سخت ترین نقشی که بازی کرده کدام است گفت «بدون شک موفق نبودن در فیلم دراکولا. ولی لهجه آن قدر بد نبود.»
شیطان نئونی (The Neon Demon (2016
یکی از مزایای فوق ستاره بودن این است که گاهی اوقات می توانید در یک فیلم هنری عجیب یک نقش کوتاه سرگرم کننده داشته باشید. واقعا به چه بهانه دیگری میتوان حضور ریوز در این تریلر روانشناختی سورئال، پوچ و هنرمندانه کارگردان فیلم رانندگی یعنی نیکولاس ویندینگ رفن را توصیف کرد؟ او در این فیلم نقش هانک را دارد. مدیر عوضی یک مهمانخانه که شغل اصلی اش کمی بالا بردن هیجان این نمایش دنیای مد لس آنجلس است.
اگر منتظر بودید تا جملاتی مانند «چرا، آیا او تو را هم برای خرید تامپون فرستاده است؟!» و «لولیتای واقعی چرت و پرت… لولیتای واقعی چرت و پرت» بشنوید، فیلم شیطان نئونی مخصوص شما است. او نقش کوتاهی در این فیلم دارد و حتی اگر نقش خود را به یاد نیاورد، او را سرزنش نمیکنیم.
البته شاید شیطان نئونی در بین فیلم های کیانو ریوز اثر شاخصی نباشد ولی جزو یکی از کالت ترین آثار ویندینگ رفن است که به دلیل ساخت فیلم های خلاف قاعده شهرت بالایی دارد.
خانه ای روی برکه (The Lake House (2006
ریوز با یکی از همبازیهای خود در فیلم سرعت در فیلمی همکاری میکند که تعداد اتوبوس های خارج از کنترل به مراتب کمتری دارد!
در فیلم خانه ای روی برکه، ساندرا بولاک نقش دکتری را بازی میکند که صاحب یک خانه روی برکه با عجیب ترین قدرت جادویی است: او میتواند به صاحب دو سال قبل خانه نامه هایی بفرستد و دریافت کند، یعنی یک معمار جذاب با بازی ریوز. این فیلم بازسازی هالیوود از فیلم درام کره جنوبی به اسم Il Mare است و به شکل یک داستان عاشقانه موضوعاتی مانند سرنوشت، عشق، بازی روزگار و شانس را بررسی میکند که همگی جزو مواد خام استاندارد این ژانر هستند.
برای آنهایی که امیدوار هستند از شعلهور شدن کشش بدنی و روحی بازیگران اصلی فیلم لذت ببرند باید بگوییم این دو در فیلم زیاد با یکدیگر نیستند. فیلم خانه ای روی برکه در بین فیلم های سینمایی کیانو ریوز یکی از بهترین و متفاوت ترین عاشقانه ها است.
جرم هنری (Henry’s Crime (2011
باید واقعا مراقب باشید که ریوز را بهعنوان یک شخصیت بیش از حد منفعل برای فیلم خود انتخاب نکنید، چون او به قدری ذات آرامی دارد که انگاری فقط مینشیند و نسبت به همه چیز واکنش نشان میدهد و هرگز بلند نمیشود و در نتیجه فیلم شما واقعا به هیچ جایی نمیرسد. همین قضیه در این فیلم که در ژانر دزدی است دیده میشود. داستان فیلم در مورد مرد بیگناهی (با بازی ریوز) است که به دلیل جرم مرتکب نشده به زندان میرود. او سپس تصمیم میگیرد با فردی که در زندان با او آشنا میشود (با بازی جیمز کان) جرمی انجام دهد.
این فیلم میخواهد کمی از چیزی که است سریعتر باشد و ریوز هرگز کاملا چنین سرعتی به آن نمیدهد. نتیجه این است که فیلم در بزرگراه سرعت متوقف باقی میماند و در بین فیلم های کیانو ریوز یک اثر متوسط و فراموش شدنی نام میگیرد.
گروه بد (The Bad Batch (2017
آنا لیلی امیرپور پس از موفقیت فیلم «یک دختر در شب تنها به سمت خانه قدم می زند» ما را وسط جهنم کویری پرت میکند که در آن زن جوانی (با بازی سوکی وارترهاوس) باید برای زنده ماندن خود بجنگد.
فیلم گروه بد بهنسبت فیلم قبلی امیرپور ضعیفتر است؛ که دلیل آن تا حد زیادی برتری فرم نسبت به محتوا است. گروه بد فیلمی است که روی هوش و انتخابهای انسانی زیاد تاکید میکند. کافی است به بازی ریوز در نقش Dream اشاره کنیم، رهبر یک گروه کالت که در شهری به اسم Comfort زندگی میکنند.
خیلی احمقانه است ریوز را در نقش یک شخصیت شرور ببینیم و کاملا شرارت او را بتوانیم درک کنیم.
(Hardball (2001
زمانی که به فکر یک فیلم ورزشی الهام برانگیز شبیه به Bad News Bears می افتید، ریوز اولین فردی نیست که برای بازی در آن در نظر میگیرید و کافی است به نقش ناموفق او در فیلم Hardball اشاره کنیم، بهعنوان قماربازی که مربی یک تیم بسکتبال شهری میشود و عاشقی را یاد میگیرد.
این فیلم ورزشی سرراست و قابل پیش بینی است و به ما یادآوری میکند مجموعه مهارتهای ریوز تنها به نقش اول های قدیمی و کلی محدود نمیشود. بهترین نکته فیلم حضور مایکل بی. جوردن 14 ساله است.
سلاطین خیابان (Street Kings (2008
دیوید آیر تریلرهای هوشمندانه و خوبی در مورد خیابان های لس آنجلس مانند فیلم روز تعلیم (که نویسندگی آن را برعهده داشت) و آخرین گشت (نویسندگی و کارگردانی آن را انجام داد) ساخته است. متاسفانه این فیلم او با بازی ریوز به کلیشه ای درام – پلیسی تبدیل شده است و این بازیگر در فیلم او در نقش لودلاو، کارآگاه اداره پلیس لس آنجلس ظاهر میشود که پا روی مرزکشی های اخلاقی خود میگذارد. در نتیجه آن ریوز باید یک آدم سرسخت و غیر قابل انعطاف باشد که هرگز به ویژه در این زمینه نمیتواند بیننده را متقاعد کند.
فیلم سلاطین خیابان، عنوانی فراموش شدنی است که ریوز به آن روحی نمیبخشد و به همراه سایر تیم بازیگری سرشناس فیلم مانند فارست ویتاکر، هیو لوری و کریس ایوانز فراموش میشوند.
کنستانتین (Constantine (2005
در دوران پس از ماتریکس، ریوز سعی میکند یک مجموعه فیلم دیگر از اقتباس داستان های دیسی کامیکس بسازد. داستان مردی که روحها را روی زمین میبیند و محکوم به کفاره با خودکشی میشود و در بین رفتن به بهشت و جهنم سرگردان است. ایده فیلم بدترین نیست و گاهی اوقات کنستانتین عالی به نظر میرسد. ولی این فیلم هوش یا جذابیت کافی برای استفاده از شخصیت ریوز را مانند کاری که برادران واچوفسکی در فیلم ماتریکس کردند، ندارد.
با این وجود فیلم کنستانتین در بین فیلم های کیانو ریوز جزو محبوبترینها است و خیلی از افراد ریوز را در کنار ماتریکس با این فیلم میشناسند.
روزی که دنیا از حرکت ایستاد (The Day the Earth Stood Still (2008
زیبایی شبیه به بیگانگان ریوز و شیوه غیرعادی او در بیان دیالوگها باعث شد یک انتخاب واضح برای نقش کلاتو باشد، یک موجود فرازمینی که زمانی به سیاره ما میرسد شکل انسانی به خود میگیرد.
این فیلم بازسازی یک کلاسیک دهه 50 میلادی در ژانر علمی تخیلی است و الزاما دلیل فوری و خاصی برای وجودش نمیبینیم. پیام طرفداری از محیط زیست آن به موقع است ولی به شکل بدی در قالب یک فیلم بلاکباستر اکشن بیان میشود و بازیگران به تنهایی نمیتوانند آن را بهعنوانی بهیادماندنی تبدیل کنند. با این حال، نشانه هایی را میبینیم که ریوز پس از دوران ماتریکس به چه بازیگر بااعتمادبهنفسی تبدیل شده است که سالها بعد جواب آن را در سری فیلم های جان ویک میگیرد.
تق تق (Knock Knock (2015
ریوز در این فیلم اروتیک و تریلر به کارگردانی الی راث وارد قلمروی طنازی میشود، فیلمی که خیلی خوب نیست ولی از نظر تمرین بازیگری دیدن آن جالب است. او در این فیلم نقش مردی به اسم ایوان را بازی میکند، یک مرد متعهد خانواده که همسر و فرزندانش بیرون از شهر هستند و او در خانه تنها است. در یک شب طوفانی، دو دختر زیبای غریبه (با بازی آنا د آرماس و لورنزا ایزو) زنگ در خانه او را میزنند و خودشان را به داخل دعوت و سریعا او را اغفال میکنند.
آیا این فیلم پرشورترین فانتزی جنسی است که به واقعیت تبدیل شده است؟ یا چیزی به مراتب شوم تر است؟ دیدن ریوز در نقش یک مرد متاهل شهری که به آهستگی متوجه ورود به جهنم میشود جالب است.
وکیل مدافع شیطان (The Devil’s Advocate (1997
افراد بسیار کمی بلیط سینمای فیلم وکیل مدافع شیطان را در سال 1997 برای دیدن کیانو ریوز روی پرده سینما در نقش یک وکیل کله گنده و جذاب خریدند. یقینا، جذابیت اصلی این تریلر وحشتناک بازیگری آل پاچینو کبیر در نقش خود شیطان بود که از قضا در فیلم نقش یک وکیل نیویورکی را دارد.
با این وجود، در حقیقت نقش اصلی فیلم برعهده شخصیت کوین لومکس به بازی ریوز است که با همسر خود (به بازیگری شارلیز ترون که بعدا همبازی او در فیلم نوامبر شیرین میشود) به منهتن نقل مکان کرده است، چون از سوی یک شرکت حقوقی سرشناس استخدام میشود، ولی بعدا به انگیزه های شرورانه ای پی میبرد که او را به این شهر کشانده است.
ریوز در این فیلم مجبور به بازی در نقش مردی است که در سن جوانی به موفقیت بالایی میرسد ولی خیلی زود کنترل رفتار خود را از دست میدهد و بازی و همچنین لهجه جنوبی او کاملا متقاعدکننده نیست. وکیل مدافع شیطان شاید در فیلم های کیانو ریوز عنوان بهترین را به دست نیاورد ولی اگر کارنامه بازیگری آل پاچینو را بررسی کنیم جزو ماندگارترین آثار او با آن سخنرانی درخشان داخل فیلم است. واقعا بهتر از او چه کسی برای نقش شیطان وجود داشت؟
شاهزاده پنسیلوانیا (The Prince of Pennsylvania (1988
«تو شبیه به سگ ولگردی هستی که من هرگز نباید به او غذا میدادم». این توصیفی است که دوست هیپی بزرگتر روپرت یعنی کارلا (با بازی ایمی مدیگان) با مهربانی به او میگوید و چون نقش این نوجوان ترک تحصیل کرده را کیانو ریوز بازی میکند، متوجه منظور او میشوید. در این فیلم فراموش شده که جزو برگ های اولیه کارنامه بازیگری ریوز است، روپرت و کارلا تصمیم میگیرند وضعیت بد اقتصادی خود را با گروگانگیری پدر روپرت (با بازی فرد وارد) و درخواست مقدار زیادی پول متحول کنند.
فیلم شاهزاده پنسیلوانیا یک کمدی کاملا متوسط، سطحی و مصنوعی است که ریوز با یک مدل مو واقعا ناخوشایند در آن بازی میکند. (اگر با دقت به او خیره شوید او شبیه به خواننده اصلی گروه موسیقی Red Hot Chili Peppers است.) با این حال، میتوانید در این فیلم نشانه هایی از آسیب پذیری و عمق احساسات او را ببینید که بعدا در پروژه های بهتر از این فیلم به آنها جان بخشید. او یک سگ دوست داشتنی بزرگ است که به دنبال یک خانه میگردد.
آخرین مرتبه ای که خودکشی کردم (The Last Time I Committed Suicide (1997
هر بازیگر جوان جاه طلب در دهه 90 مجبور بود در برهه ای از زمان جک کرواک (شاعر و نویسنده آمریکایی- فرانسوی) درونی خود را آزاد کند. بنابراین پسندیده نیست بگوییم ریوز نباید فرصت بازی در این فیلم را رد میکرد.
او در این فیلم نقش بهترین دوست نیل کسدی با بازی توماس جین را دارد و ظاهرا از بازی در نقش کرواک لذت میبرد. سایر بازیگران فیلم به مراتب عالی بازی کردند و حتی با آن که ریوز در این فیلم به نسبت سایر فیلم هایش وزن بیشتری دارد ولی عالی به نظر میرسد.
راه رفتن روی ابرها (A Walk in the Clouds (1995
کیانو برخلاف آن چه که زمان اکران این فیلم به نظر رسید، بازی بدی نداشته است. در واقع او مناسب نقش شخصیت خود در این فیلم نیست، یعنی یک سرباز جنگی آسیب دیده که به همراه یک زن باردار تصمیم میگیرد خود را شوهر او معرفی کند. البته او در نقش خود غلو نمیکند. چون اگر فردی مناسب بازی در یک فیلم نیست، ترجیح میدهید غلو نکند، کاری که ریوز نیز انجام نمیدهد. علاوه بر این، واقعا فیلم فوق العاده است. واقعا چه کسی دوست ندارد در آن تاکستان ها قدم بزند؟ فیلم کیفیت لازم برای دیدن مجدد را ندارد ولی به آن بدی که برخی افراد فکر میکنند نیز نیست.
ژانر رمانتیک بدون شک در فیلم های کیانو ریوز نقش پررنگی ندارد ولی این فیلم به آنها معنا میبخشد.
جایگزین ها (The Replacements (2000
جایگزین ها، فیلم دیگری است که در آن کیانو ریوز نقش یک بازیکن کوارتربک سابق را بازی میکند و یک کمدی ورزشی مناسب بعد از ظهرهای روز جمعه است.
او در این فیلم نقش بازیکنی به اسم شین را بازی میکند، یک ستاره بزرگ که حرفه ورزشی او پس از یک بازی فاجعه آمیز فوتبال نابود میشود. اما زمانی که بازیکنان حرفه ای این ورزش اعتصاب میکنند، مالکان حریص باشگاه تصمیم میگیرند افرادی مانند شین را به جای آنها برای بازی استخدام کنند و در نتیجه او یک فرصت مجدد به دست می آورد.
ریوز هرگز برای بازی در نقش افراد معمولی عالی نبوده است و استعداد او ظاهرا متفاوت و خاص تر از من و شما است. اما او با توانایی بالا نقش مردی را در این فیلم بازی میکند که مجبور به زندگی با ناامیدی بوده است. فیلم جایگزین ها تا جای ممکن قابل پیش بینی است ولی بازی ریوز آن را اندکی لذتبخشتر میکند.
(Tune in Tomorrow (1990
Tune in Tomorrow یک فیلم کمدی و جذاب در مورد یک نمایشنامه نویس رادیو (با بازی پیتر فالک) است که در برنامه رادیویی اش از رابطه عاشقانه بین یک زن (با بازی باربارا هرشی) و برادرزاده ناتنی خود میگوید و در نهایت جزئیات آن را دستکاری میکند. Tune in Tomorrow یک فیلم سبک و احمقانه و بی خطر است و ریوز به موقع روی صحنه ظاهر میشود و کاملا برای تحت تاثیر قرار دادن بیننده مشتاق به نظر میرسد.
تا دم مرگ تو را دوست دارم (I Love You to Death (1990
این کمدی که به کارگردانی لارنس کاسدان ساخته شده است اولین فیلم او پس از 4 فیلم عالی گرمای بدن، اندوه شدید، سیلورادو و جهانگرد اتفاقی است که امروزه تا حد زیادی فراموش شده است و البته دلیل خوبی برای آن وجود دارد: فیلم تا دم مرگ تو را دوست دارم یک نمایش مسخره است که اکثر اوقات بازیگران سر یکدیگر داد میزنند و اسم این کار را «کمدی» گذاشتند.
اما ریوز در این فیلم در نقش یک آدمکش معتاد به مواد مخدر عالی ظاهر میشود و تماشای او در کنار ویلیام هرت روی پرده سینما شگفت انگیز است. ترکیب این دو میتوانست عجیب ترین تیم کمدی جهان باشد!
یانگبلاد (Youngblood (1986
این کمدی ورزشی را باید در بین فیلم های برتر کیانو ریوز قرار دهیم. چون ریوز 21 ساله در آن نقش یک بازیکن هاکی خوش قلب و احمق را با یک لهجه فرانسوی کانادایی بازی میکند که آن قدر فوق العاده است که باید فیلم را ببینید تا متوجه شوید.
تصور کنید چه اتفاقی میافتاد اگر این تنها نقشی بود که تا به حال کیانو ریوز داشته است؟ به نوعی شگفت انگیز است.
عروسی مقصد (Destination Wedding (2018
یک کمدی عجیب در مورد دو مهمان عروسی (با بازی کیانو ریوز و ویونا رایدر) که برخورد اولیه بدی دارند ولی در نهایت متوجه میشوند هر دو باید در یک مراسم عروسی شرکت کنند و سپس یک رابطه محبت آمیز بین آنها شکل میگیرد. چنین تعریفی میگوید ظاهرا دیدن فیلم سخت و غیرقابل تحمل است و در واقع بعضی سکانس ها به همین شکل است. ولی زوج ریوز و رایدر به اندازه کافی خاطره سینمایی برای شما زنده میکنند که به هرحال آنها را در این فیلم دنبال کنید.
تقریبا اگر هر بازیگر دیگری بود شما فورا از فیلم دوری میکردید، ولی به نوعی با وجود تمامی مسائل داخل فیلم، متوجه میشوید هر دو بازیگر دوست داشتنی هستند تا یک عنوان خوب و جدید در بین فیلم های کیانو ریوز جا گیرد.
(Thumbsucker (2005
Thumbsucker اولین فیلم کارگردان فیلم های زن قرن بیست و یکم و مبتدی ها یعنی مایک میلز است. یک کمدی ملایم ولی هوشمندانه داستان بلوغ که اقتباسی از رمان والتر کرین است و امضای همیشگی فیلم های میلز یعنی صداقت احساسی و خوشی را در خود دارد.
ریوز در این فیلم نقش دندانپزشک نوجوانی به اسم جاستین را دارد که از عادت های او مکیدن انگشت شستش است. واقعا دیدن کیانو در نقش «دکتر پری لیمان» خنده دار است و نگرش دقیقا درستی در مورد ارتودونسی و زندگی دارد. بازی ریوز در این فیلم پرشور و خنده دار است و نشان میدهد اگر کارگردان درستی با او همکاری کند، او میتواند فراتر از یک بازیگر نقش دوم توانمند عمل کند.
یکی باید کوتاه بیاید (Something’s Gotta Give (2003
این کمدی به کارگردانی نانسی مایرز در زمان خوبی از حرفه بازیگری ریوز ساخته شد. یک ماه پس از این که قسمت پایانی ماتریکس روی پرده سینماها رفت، فیلم یکی باید کوتاه بیاید اکران شد تا با یک شخصیت متفاوت از کیانو روبهرو شویم، نه آن قهرمان اکشن علمی تخیلی، بلکه یک فرد جذاب و عاشق که فقط بازیگر نقش مکمل است.
او نقش فردی به اسم جولیان مرسر را در فیلم بازی میکند. دکتری که بیمار بدون شرم زندوستی به اسم هری سانبرن (با بازی جک نیکلسون) دارد که با یک زن به مراتب جوانتر (با بازی آماندا پیت) قرار میگذارد که از قضا دختر یک نمایشنامه نویس مشهور به اسم اریکا (با بازی دیانا کیتون) است.
همه ما میتوانیم پیش بینی کنیم در فیلم یکی باید کوتاه بیاید چه کسی به چه کسی میرسد، ولی ریوز ثابت میکند که یک شخصیت محوری عاشق عالی است که با جذابیتی اریکا را به خود جلب میکند که سایر بازیگران حتی در سالهای جوانی خود نداشتند. مطمئن نیستیم مایرز آخر فیلم را درست نوشته باشد: اریکا باید با جولیان میماند نه هری.
اگر تیم بازیگری تمام فیلم های کیانو ریوز را بررسی کنیم مشخص میشود او در دوران بازیگری خود با نامهای بزرگی همبازی شد که این فیلم و نقش آفرینی در کنار نیکلسون یکی از آنها است.
مبارز تای چی (Man of Tai Chi (2013
این تنها فیلمی است که ریوز کارگردانی کرده است و چه چیزی در مورد او به ما میگوید؟ خب، در واقع به ما میگوید که او یک دنیا فیلم اکشن هنگ کنگی نگاه کرده و همیشه آرزوی ساختن یکی از آنها را داشته؛ و باید بگوییم واقعا فیلم خوبی است!
فیلم از نظر فنی با مهارت بالایی ساخته شده، روند داستانی سرراست و عالی است، تعداد سکانس اکشن طولانی بی نظیر دارد (همانطور که در فیلم جان ویک می بینیم، کیانو از آن دست افرادی که سریعا کات میدهند نیست و دوست دارد هنر خود را نشان دهد) و هنر بازیگری قابل قبول و عالی کیانو را به نمایش میگذارد.
به نظر ما او هنوز خیلی کار دارد تا یک کارگردان رویایی باشد ولی بدون شک فیلم دیگری از او شبیه به این را خواهیم دید. فیلم های کیانو ریوز که تاکید به مبارزه های تن به تن دارند مانند ماتریکس، جان ویک و مبارز تای چی بهتر هنر بازیگری ریوز و قدرت بدنی او را نشان میدهند.
روابط خطرناک (Dangerous Liaisons (1988
Le Chevalier Raphael Danceny فقط یک پیاده در بازی شطرنج ظالمانه ای است توسط مارکیز دو متروی و ویکونت دو والمونت شروع شده است. بنابراین تا حدی منطقی است که مرد جوانی که نقش او را بازی میکند یعنی کیانو ریوز خودش در سایه بازیگران اطرافش قرار گیرد.
این درام برنده اسکار که دو بازیگر اصلی آن گلن کلوز و جان مالکوویچ هستند تلخی و هوش خاصی در خود دارد تا این داستان قرن هیجدهم در مورد عشق ازبینرفته و غرور لهشده را با یک طعم واقعی روایت کند. در تقابل با این دو بازیگر شخصیت Danceny قرار میگیرد. پسری که در زمینه هنر اغواگری و فریب سایرین اطلاعاتی ندارد و ریوز شخصیتی را به نمایش میگذارد که یک نوع خامی جوانی قابل قبول دارد. او در فیلم روابط خطرناک برجسته و مهم ظاهر نمیشود ولی به خوبی از عهده نقشش برمیآید. به ویژه نزدیک به انتهای فیلم، زمانی که خنجر او والمونت را لمس میکند تا او یکی از بازماندگان غیر محتمل در نزاع بیرحمانه فیلم باشد.
زندگی شخصی پیپا لی (The Private Lives of Pippa Lee (2009
در این فیلم که عرصه نمایش عالی برای رابین رایت است، که نقش زنی با یک زندگی سخت را بازی میکند و بیشتر از درک سایرین هوش و زیبایی دارد، ریوز در نقشی ظاهر میشود که در گذشته بازی کرده بود یعنی یک مرد جوانتر که انتخاب عالی برای یک زن بزرگتر از خود است. او به خوبی نقشش را بازی میکند و هرگز حضور او در فیلم در حدی نیست که دیگر ناخوشایند باشد. چون بازی در نقش یک بازیگر نقش اصلی رمانتیک، کمتر چیزی است که به ریوز بیاید.
پدر و مادری (Parenthood (1989
اگر در این فیلم کمدی به کارگردانی ران هاوارد یک پدر شهری مقید مانند استیو مارتین بودید، بدترین کابوس شما این بود که دختر عزیزتان با یک عوضی و احمق مثل تاد دوست شود. تاد که به خوبی نقش او را کیانو ریوز بازی میکند، تجسم واقعی آدم بازنده و خرابکنی است که در مسیر خود به همه چیز و همه کس بر خورد میکند و ثبات ندارد.
اما همه ماجرا این نیست. چون او بیشتر از چیزی که در نگاه اول به نظر میرسد فردی بهمراتب بالغتر و مهربانتر است. فیلم پدر و مادری شش ماه پس از ماجراجویی بسیار عالی بیل و تد اکران شد و به تماشگران یک شخصیت بالغتر از ریوز را نشان دهد و او فوق العاده در این فیلم جذاب است.
(Permanent Record (1988
فیلم Permanent Record یک فیلم غمناک و بسیار دوست داشتنی است که امروزه تقریبا همه آن را از یاد بردهاند. این فیلم به کارگردانی رمان نویس معروف ماریسا سیلور ساخته شده و در آن ریوز نقش بهترین دوست نوجوانی را دارد که خودکشی کرده است و به همراه سایر دوستان او باید با اندوه این اتفاق کنار بیایند.
شخصیت ریوز در فیلم از هم پاشیده است و ریوز به شکل بینظیر و متقاعدکنندهای اندوه او را به بیننده انتقال میدهد. شما این فرد را میبینید و درک میکنید چرا همه دوست داشتند او یک ستاره سینما شود. ریوز امروزی بسیار متفاوت با چیزی است که در این فیلم میبینیم ولی الزاما بدتر نیست.
نقطه شکست (Point Break (1991
درست همانطور که شهرت ریوز به مرور زمان بیشتر شد، این تریلر جنایی فیلسوفانه نیز محبوبتر شد. آیا افرادی که الان عاشق فیلم نقطه شکست شدند، از آن به علت نشان دادن همراه با غلو مردانی که به دنبال یک رابطه عرفانی با جهان اطراف خود هستند، لذت میبرند؟ یا جدیت کارگردانی کاترین بیگلو را تحسین میکنند که روح های تنهایی را به تصویر کشیده است که به دنبال یک هیجان بزرگ بعدی هستند. خواه میخواهد موج سواری باشد یا دزدی از بانک؟
قدرت بازیگری ریوز باعث میشود فیلم در هر دو زمینه عالی باشد. اگر میخواهید به پیچش ملودراماتیک شخصیت ریوز در این فیلم بخندید اشکالی ندارد. ولی اگر میخواهید از رابطهای که جانی یوتاه با پاتریک سوویزنی (شخصیت بودی در فیلم) شکل میدهد شگفت زده شوید که تنها زمانی که زندگی در اوج هیجان خود قرار دارد احساس سرزندگی میکند، پس فیلم نقطه شکست یک تجربه عالی برای تماشا است.
ماجراجویی بسیار عالی بیل و تد و سفر وحشیانه بیل و تد Bill and Ted’s Excellent Adventure (1989) و (Bill and Ted’s Bogus Journey (1991
پیش از بیویس و باتهد (شخصیتهای یک سریال تلویزیونی پویانمایی آمریکایی)، پیش از وین و گارث (شخصیت های فیلم جهان وین) بیل و تد بودند: دو احمق سرخوش اهل جنوب کالیفرنیا که عاشق فرار از مسئولیت و درس و موزیک هستند.
کیانو ریوز در نقش تئودور لوگان یک فرصت عالی برای نشان دادن حماقت بیشیلهپیله خود به دست آورد و شخصیت مقابل او یعنی بیل با بازی الکس وینتز نیز چنین خصوصیتی دارد. اما توجه کنید بیل و تد آدم های عوضی نیستند. فیلم ماجراجویی بسیار عالی بیت و تد را همین امروز نگاه کنید تا تحت تاثیر طنز فوق العاده عالی آن قرار بگیرید.
ریوز بعدا در دوران بازیگری خود یک شخصیت تاریکتر و به مراتب متفکرتر را به نمایش گذاشت. ولی او در این فیلم (و در دنباله نه چندان موفقتر سفر وحشیانه) یک عزیز احمق دوست داشتنی را به ما معرفی میکند.
هدیه (The Gift (2000
این فیلم به کارگردانی سام ریمی و فیلمنامه ای که بیلی باب تورنتون با الهام از مادرش نوشته است با وجود تیم بازیگری عالی که دارد در گیشه زیاد موفق نبود. حتی زمانی که اسم فیلم هدیه را به زبان بیاوریم، اولین فیلمی که به ذهن شما خطور میکند یقینا این نیست. اما باید بگوییم که ریوز در آن بی نظیر ظاهر میشود، در نقش یک شوهر سوءاستفادهگر و یک عوضی به تمام معنا که با این حال ممکن است غیرمنصفانه متهم به قتل شده باشد. حقیقتی که تنها یک مدیوم (فردی که قدرت ذهنخوانی و روانی بالایی دارد) با بازی کیت بلانشت آن را درک میکند.
ریوز در این فیلم نقش یک ولگرد تمام عیار را دارد ولی معنای متفاوت و غیرمنتظره ای به چنین شخصیتی میبخشد. یعنی یک نوع شرارت آشفته، انگاری نیروهایی که فراتر از کنترل او هستند باعث میشود چنین رفتاری داشته باشد. لطفا، یک نفر به ریوز بگوید بیشتر چنین شخصیتهایی را بازی کند.
آیداهوی اختصاصی خودم (My Own Private Idaho (1991
درام شاهکار گاس ون سنت بیشتر از همه به خاطر اجرای عریان و غمناک ریور فنیکس در نقش مایک یعنی یک کلاهبردار در یادها مانده است. (مرگ فنیکس دو سال پس از اکران آیداهوی اختصاصی خودم تنها بازی او در این فیلم را غمناکتر میکند). اما اجرای او بدون یک بازیگر نقش مکمل تاثیرگذار نیست تا بازی ریوز به چشم آید.
او در این فیلم نقش اسکات بهترین دوست مایک را دارد که تصمیم گرفته است فقط با جریان زندگی به جلو پیش برود. او برخلاف مایک میداند که در آینده یک ارث کلان به دست خواهد آورد و همچنین برخلاف او تمایلات خاص ندارد و نمیتواند در احساسات رمانتیک دوست خود سهیم شود.
اکثر افراد این فیلم را به شایستگی بابت بازی فنیکس تحسین میکنند ولی ریوز در نقش یک شخصیت گیرا و مهربان نیز عالی ظاهر میشود.
سرعت (Speed (1994
سالها از اکران فیلم سرعت گذشته است، ولی ما هنوز ادعا میکنیم که سرعت یک ایده احمقانه برای فیلمی است که با وجود تمام منطق داخل آن (یا شاید به علت جنون بی پایان بنیاد فیلم) در نهایت به یک فیلم غیرعادی تبدیل شد. چیزی که مشخص است اگر ریوز با صداقت شخصیتی خود وارد داستان فیلم نشده بود، سرعت نمیتوانست موفق شود. او در این فیلم نقش یک پلیس لس آنجلس به اسم جک تراون را دارد که هر کاری که لازم باشد انجام میدهد تا جان مسافران آن اتوبوس را نجات دهد.
بخشی از لذت فیلم سرعت به دائما پیش یکدیگر قرار دادن مسئله مرگ و زندگی در کنار یک موضوع فوق العاده جنون آمیز است، سرعت اتوبوس زیر 80 کیلومتر نرسد وگرنه منفجر خواهد شد! و تنش درونی که به شکل شگفت انگیزی به واسطه بازی ریوز به بیننده منتقل میشود. از طرفی نیازی به گفتن نیست بین او و ساندرا بولاک در فیلم یک کشش عاطفی و روانی انفجاری وجود دارد. در حقیقت، یقینا نباید زمانی که روی یک بمب نشستید این قدر برای یکدیگر طنازی کنید، ولی واقعا فیلم زمانی که آنها به پایان خوش میرسند جذاب است.
از بین فیلم های کیانو ریوز آنهایی بیشتر در ذهن شیفتگان سینما حک شده است که سرشار از هیجان باشند و فیلم سرعت یکی از آنها است که مقدار بالا و خالصی از آن را تجربه میکنید.
لبه رودخانه (River’s Edge (1987
مسئول انتخاب تیم بازیگری این فیلم گفت او ریوز را بهعنوان یکی از کودکان داخل فیلم که از یک قتل خبر دارند ولی کاری انجام نمیدهند به دلیل «حالتی که به بدنش داده بود، بند کفش هایش را نبسته بود و لباسی که به تن داشت و او را مانند جوانی نشان میداد که دارد مرد میشود» انتخاب کرده است. دقیقا ریوز در اوایل چنین فردی بود و فیلم لبه رودخانه ممکن است تاریک ترین فیلم او باشد. خصوصیت روحی او اینجا آن آرامش دوست داشتنی نیست؛ بلکه واقعا از نظر فکری، اخلاقی و عاطفی یک خلاء در او دیده میشود.
تنها ریوز در این خلاء میتوانست عالی ظاهر شود. بدون شک حضور او در این فیلم یک اجرا است ولی هرگز حس بازیگری به شما دست نمیدهد. انگاری برشی از یک زندگی یک شخصیت واقعی را میبینید. جذابیت او تقریبا افسانه ای بوده است.
جان ویک، جان ویک: بخش دوم و جان ویک: بخش سوم – پارابلوم John Wick (2014), John Wick: Chapter Two (2017) و (John Wick: Chapter 3 — Parabellum (2019
اگر آنها سگ او را نکشته بودند، هیچ کدام از این وقایع رخ نمیداد. بخش زیادی از «ستاره های سینمای میانسالی که نقش شخصیت های محکم و انتقامجو عزادار را بازی میکنند» به علت اکران فیلم ربودهشده است و در سری فیلم های جان ویک کیانو ریوز فرصت ساده ترین شکل زندگی را دارد ولی انگار خبری از آرامش نیست. او نقش یک آدمکش حرفه ای را بازی میکند که به مرگ همسرش قسم خورده است رفتار گذشته خود را کنار بگذارد. اما خوشبختانه برای ما (!) او قول خود را پس از این که فشار زیادی به او وارد میکنند پس میگیرد.
قسمت اول فیلم جان ویک در سال 2014 اکران شد و تحسین فراوان در پی داشت. ولی قسمتهای بعدی آن تنها شکوه فیلم را بیشتر کردند تا نبوغ همراه با خشم ریوز حسی جدید همراه با هیجان به بیننده دهد و مشخص شود کیانو ریوز به شکل ترسناکی بهعنوان فردی که میتواند افراد خیلی خیلی زیادی را بکشد متقاعدکننده است.
بدون شک سری فیلم های جان ویک جزو بهترین فیلم های کیانو ریوز به شمار میروند که خیلی از افراد بعد از مدتها با دیدن آنها یک اکشن واقعی را تجربه کردند.
یک پوینده تاریک (A Scanner Darkly (2006
ظاهرا عجیب است که کیانو ریوز و ریچارد لینکلیتر تنها یک مرتبه با یکدیگر همکاری کردند چون آرامش و متانت درونی این دو باعث میشود مناسب یکدیگر باشند. اما در واقع تنها فیلمی که با مشارکت یکدیگر ساخته اند یک پوینده تاریک است که با اقتباسی از رمان فیلیپ کی. دیک و به شیوه روتوسکوپی ساخته شده است و داستان یک پلیس مواد مخدر (با بازی ریوز) را روایت میکند که اعتیاد خود را از سایرین مخفی نگه داشته است.
سبک شناور و مواج پویانمایی به خوبی تکمیل کننده حس توهم آشفته داخل فیلم یک پوینده تاریک است ولی همچنین با مهارت از اجرای ریوز استفاده میکند که ظاهرا همسو با طول موج آن سرگردان است. اگر او در فیلم های ماتریکس موفق به شکست نیروهای تاریکی شد، در این فیلم آنها قدرت بیش از حد زیادی دارند که منجر به یک نتیجه واقعا دردناک میشود. یک پوینده تاریک در بین فیلم های کیانو ریوز یک اثر متفاوت است و شاید وجود کارگردانی مانند لینکلیتر در این قضیه بی تاثیر نیست.
ماتریکس، ماتریکس: بارگذاری مجدد و انقلاب های ماتریکس The Matrix (1999), The Matrix Reloaded (2003) و (The Matrix Revolutions (2003
«آنها چیزی نوشتند که هرگز ندیده ام، ولی از یک نظر چیزی است که همیشه بهعنوان یک بازیگر، بهعنوان یک طرفدار ژانر علمی تخیلی طرفدار آن بودم.» این احساسی است که ریوز پس از خواندن فیلمنامه ماتریکس داشت که توسط دو فیلمساز روبهاوج یعنی لانا و لیتی واچوفسکی ساخته شدند. ریوز 5 سال پس از بازی در فیلم سرعت، پروژه عالی بعدی خود را پیدا کرد که تبدیل به بهترین نقش او در دوران بازیگری اش شد.
نئو رابطه گم شده بین سکون و آرامش تد و انتقام جویی و خشونت جان ویک است و ماجراجویی و سفر یک قهرمان را برای قرن بیست و یکم در اختیار ما میگذارد که قبل از این شخصیت لوک اسکایواکر سری فیلم های جنگ های ستارگان چنین محبوبیتی را داشت. تا قبل از این هرگز بازیگری نبوده است که روی صحنه چنین حضور قدرتمند و جدی به نمایش بگذارد ولی همچنان انعطاف پذیر و آرام باشد.
حتی زمانی که قسمت های بعدی ماتریکس با جلوه های ویژه کامپیوتری و مفاهیم فلسفی پر شد، ریوز توانست فرماندهی خود را در فیلم ادامه دهد. ما همیشه می دانستیم که او یک شخصیت باحال و دوست داشتنی است و فیلم ماتریکس به او این فرصت را داد تا در یک فیلم پرفروش واقعی پتانسیل خود را در معرض نمایش بگذارد. اگر تمام فیلم های کیانو ریوز را بررسی کنیم هیچ کدام به اندازه ماتریکس در یاد دوستداران سینما نمانده است.
سخن آخر درباره فیلم های کیانو ریوز
با بررسی فیلم های کیانو ریوز در بالا بدون شک متوجه شدهاید این بازیگر چقدر فراز و نشیب داشته و چه راه طولانی را طی کرده است. او نیز مانند تمامی بازیگران بزرگ تصمیمات بدی در طول دوران بازیگری خود گرفته است و جبران آن نقش های ماندگاری مانند جان ویک یا نئو در ماتریکس است. همین موفقیت ها برای بازیگرانی مانند ریوز کافی است تا تمامی ضعف های سایر فیلم های او در سایه قرار بگیرند و او بتواند طرفداران زیادی برای خود به دست آورد. به ویژه این که ریوز یک شخصیت اجتماعی بسیار محبوب نیز است.
اگر هر کدام از فیلم های کیانو ریوز را دیدهاید یا در مورد هنر بازیگری او نظری دارید، خوشحال میشویم با ما و سایر خوانندگان سایت در میان بگذارید. بهنظر شما کدام فیلم ریوز میتواند وارد فهرست بهترین فیلم های جهان شود؟
منبع: Vulture
2 دیدگاهها
سلام.من یه فیلمی از این بازیگر دیدم که هیچکس زنده نمونده بود و فقط کیانو ریوز و سگش زنده موندن.یه صحنه از این فیلم این بود که میرفت طبقه بالای یه برج و با دوربین دنبال یه موجود زنده میگشت.امیدوارم اسم فیلمشو بدونید
فیلم تق تق خیلی تصورش ترسناک بود?