در کتابها، معمولاً (نه همیشه) ژانر معمایی و رازآلود مربوط به داستان است. در ژانر معمایی، انواع مختلفی از کتابها وجود دارد، (که البته ژانر معمایی به این انواع محدود نمیشود) از جمله رمان پلیسی و داستان کارآگاهی، داستان جاسوسی، داستان رازآلود پزشکی، داستان دلهرهآور، داستان رمزآلود کوزی (داستان های پلیسی که معمولا در اجتماعهای کوچک اتفاق میافتد) و داستان راز اتاقهای بسته.
در این فهرست، ما داستانهایی از انواع مختلف ژانر معمایی میآوریم. برای نجات دادن خودمان از عذاب فهرستبندی، تلاش میکنیم فهرستمان را از بهترین کتاب های رمزآلود همۀ زمانها شروع کرده و این کتابها را بر اساس تاریخ چاپ اولیه از قدیمیترینشان فهرست کنیم، و البته نگران نباشید، در این فهرست قرار نیست هیچکدام از داستانها را لو بدهیم.
پیش از شروع فهرست، دو نکته را باید ذکر کنیم. اول اینکه در برخی موارد ما به جوایزی که کتابها بردهاند، اشاره میکنیم و در برخی موارد نه. ما همیشه توصیه میکنیم که افراد پیش از انتخاب کتابی برای خواندن فقط به تعداد جوایز کتاب یا اینکه برندۀ کدام جایزهها شده است، اعتماد نکنند.
داوری کتابها بسیار شبیه به داوری مسابقات قهرمانی ورزشی است. بهعبارت دیگر، این داوریها وابسته به تفکر اشخاص است و همیشه عادلانه نیست، چه بسا در مواردی فساد نیز وجود داشته باشد یا همانطور که برتراند راسل، فیلسوف انگلیسی گفته است: «حتی اگر همۀ کارشناسان موافق باشند، ممکن است همۀ آنها اشتباه کنند.» و البته نتیجۀ این امر این است که کتابهای خارقالعادهای وجود دارند که هیچ جایزهای بهدست نیاوردند یا بعد از چاپ اولشان به باد انتقاد گرفته شدهاند.
نکتۀ دوم هم این است که وقتی کتابی را میخوانیم که سالها پیش نوشته شده است، ممکن است این حس به ما دست بدهد که آن کتاب تاریخگذشته است. مردم بهطرز متفاوتی لباس میپوشیدند و در برخی موارد، متفاوت صحبت میکردند. مردها معمولاً نانآور خانه بودند و زنها پیشبند میپوشیدند. نگذارید این جزئیات شما را اذیت کنند.
چیزی که در یک رمان پلیسی خوب مهم است، شخصیتها و انگیزههایشان، موضوع، ساختار، پیوستگی، شکل گفتوگوها، طرز بیان، دیالوگها و مهمتر از همه خود داستان است. ما اگر بخواهیم داستانی را بهشکل انتقادی بخوانیم، آن را دوبار میخوانیم، یکبار بهعنوان کتابی داستانی و یکبار بهعنوان متنی برای تحلیل. مهمتر از همه، رمان های معمایی داستانهایی عالی دارند.
1. ماهسنگ – The Moonstone نوشتۀ ویلکی کالینز، 1868
ماهسنگ بهطور کلی توسط محققان بهعنوان نخستین کتاب کارآگاهی در زبان انگلیسی در نظر گرفته میشود. این کتاب یک اثر نامهنگارانه است، به این معنی که در قالب نامه نوشته شده که سبکی معمول برای نوشتن در قرن نوزدهم بوده است. این کتاب در آغاز بهشکل سریالی در مجلۀ چارلز دیکنز، All The Year Round، منتشر میشد.
سنگ ماه در این کتاب یک الماس بزرگ است و کتاب دربارۀ زنی است که الماس را به ارث میبرد؛ اما از او دزدیده میشود. بنابراین در طول داستان، معما دربارۀ این است که چه کسی الماس را دزدیده و چرا. کالینز پیش از ماهسنگ چند کتاب دیگر نیز نوشته، مانند زن سفیدپوش که تلاش ابتدایی دیگری برای نوشتن در ژانر معمایی بوده است. با این حال من ماهسنگ را انتخاب میکنم؛ چون برای این فهرست از زن سفیدپوش مناسبتر است.
اگر میخواهید از بهترین کتابهای معمایی که این ژانر با آنها شروع شده، بخوانید، ماهسنگ نخستین کتابی است که باید بخوانید و اگر آن را دوست داشتید، زن سفیدپوش را هم بخوانید.
2. اتود در قرمز لاکی – A Study in Scarlet نوشتۀ آرتور کانن دویل، 1887
کانن دویل کسی است که شرلوک هلمز و شخصیت وابستۀ او، دکتر واتسون را اختراع کرده است و شرلوک هلمز آنقدر در پیشرفت ژانر رمان پلیسی و بههمان اندازه در فرهنگ امروز مهم است که هیچ فهرستی از بهترین کتابهای معمایی بدون ذکر حداقل یکی از آثار کانن دویل، کامل نخواهد شد.
اتود در قرمز لاکی اولین رمانی است که در آن سروکلۀ هولمز پیدا میشود، گرچه او همچنان در چهار رمان و 56 داستان کوتاه دیگر هم حضور دارد. این کتاب داستانی از قتل و انتقامجویی است که از دیدگاه سومشخص بیان میشود، برای اولینبار در رمان های پلیسی. معمای داستان با استدلال و هوش حل میشود؛ چیزهایی که در دورۀ ویکتوریایی مورد استقبال قرار میگرفت؛ دورهای که زمان سختی برای یک انسان متوسط بود.
تمام داستانهای شرلوک هلمز پایانهای خوب و دلپذیری دارند. خواندن یک داستان معمایی خوب که راهحلی معقول در آن مثل هدیۀ کریسمس گنجانده شده، نشاطانگیز خواهد بود. از آنجایی که کانن دویل نویسندۀ بسیار خوبی بوده و درنتیجه، بسیاری از داستانهای شرلوک هلمز خوب هستند، من فکر کردم که منطقی است اولین کتاب این سری را در فهرستم قرار دهم. شما میتوانید بقیۀ ماجراهای شرلوک را در اوقات فراغت خود کشف کنید.
3. شاهین مالت – The Maltese Falcon نوشتۀ دشیل همِت، 1930
داشیل همت پدر ژانر کارآگاهی hard-boiled است. در این نوع از رمان پلیسی یک کارآگاه منطقی و باهوش و بسیار سختگیر، راز جنایات و/یا معماها را حل میکند. در این نوع کتابها، معمولاً نویسنده بیشتر بر گفتوگو و کمتر بر هر چیز دیگری تکیه میکند، مثل توصیفهای طولانیای که طرح داستان از طریق آن جلو میرود. سم اسپیدِ همت (کارآگاه خصوصی رمان او) نخستینبار در شاهین مالت، منتشرشده در سال 1930، نمایان شد (که در ابتدا داستانی سریالی بود) و بعد از آن در چندین داستان کوتاه دیگر.
شاهین مالت در اصل، یک مجسمۀ باارزش است که دزدیده شده و سؤال این است که چه کسی و به چه انگیزهای آن را دزدیده و آیا سم اسپید میتواند آن را برای مشتریاش پیدا کند یا نه.
این شگفتانگیز است که داشیل همت داستانی درخشان نوشته است که بسیار کمتر از ارزش آن چاپ شده است. او بیشتر عمرش از سل و الکل و عقیم شدن خلاقیت نویسندگیاش رنج میبرد. همچنین، او همسر و فرزند و بیشتر از یک معشوقه داشت، سی سال از عمرش از نویسندگی برکنار بود و با نمایشنامهنویس مشهور، لیلیان هلمن رابطه داشت.
شاهین مالت تا به حال، چهار بار موضوع آثار سینمایی قرار گرفته است؛ اما بهترین فیلمی که از روی آن ساخته شده، نسخۀ سال 1941 با هنرپیشگی همفری بوگارت و پیتر لور و کارگردانی جان هاستون (اولین فیلم او) بوده است. این فیلمی عالی است و سعی کنید، بعد از خواندن کتاب آن را ببینید. احتمالاً این کتاب را برای بهخاطر سپردن برخی از دیالوگهایش چندبار خواهید خواند.
4. ربهکا Rebecca نوشتۀ دفنی دوموریه، 1938
ربهکا نه فقط یک رمان پلیسی بلکه یک کتاب عالی کلاسیک است که مهم نیست به آن چطور نگاه کنید. این کتاب بهراحتی میتواند هم در فهرست کتابهای عالی قرن بیستم قرار بگیرد، هم در ادبیات انگلیسی و هم ادبیات گوتیک.
با این حال، این کتاب، یک داستان معمایی هم هست. من آن را دلهرهآور توصیف نمیکنم؛ اما ربهکار داستانی تعلیقدار است. این کتاب جزء اولین رمانهای معمایی است که در آن فضای وهمآور و غمافزای داستان، برخلاف داستانهای برپایۀ گفتوگو، نقش اساسی را بازی میکند.
این کتاب دربارۀ زن جوانی است که با مردی بسیار مسنتر از خودش ازدواج میکند و با او به ملک اربابیاش، ماندرلی، میرود. معما به آنچه در این عمارت عجیب میگذرد و ربطی که داستان به همسر اول پیرمرد پیدا میکند، مربوط میشود.
دوموریه، چند کتاب دیگر نیز نوشته است، از جمله مسافرخانۀ جامائیکا که اغلب دانشآموزان دبیرستانی از آن استقبال میکنند. چندین فیلم سینمایی به اقتباس از ربهکا ساخته شده و اکنون نتفلیکس نسخۀ جدیدی را در دست ساخت دارد. اما بهترین فیلم شناختهشدهای که از روی ربهکا ساخته شده است، نسخهای است به کارگردانی آلفرد هیچکاک که در سال 1940 روی پرده رفته است. هیچکاک فیلم دیگری نیز بهنام پرندگان با اقتباس از اثر دیگر از دوموریه ساخته است.
نسخۀ آلفرد هیچکاک فیلم خوبی است که دو جایزۀ اسکار، یکی بهخاطر بهترین عکس و دیگری بهخاطر بهترین فیلمبرداری برده است. با این حال، باید هشدار داده شود که طرح فیلم در چند جا از کتاب فاصله میگیرد و مثل همیشه بهتر است ابتدا کتاب را بخوانید.
رمان پلیسی عاشقانه ربهکا وقتی برای اولین بار در سال 1938 چاپ شد، بازخوردهای خوبی را دریافت نکرد؛ همانطور که ناتور دشت سلینجر و سلاخخانۀ شمارۀ 5 ونهکات نیز در اولین انتشار نظرات مثبتی دریافت نکردند. پس اجازه ندهید این مسائل مانع خواندن شما بشود. ربهکا از سال 1938 بهطور مداوم منتشر میشود.
متأسفانه، دوموریه (درگذشته به سال 1989) بیشتر از یکبار به سرقت ادبی متهم شده است. من نمیدانم که او سرقت ادبی کرده است یا نه؛ ولی اهمیت نمیدهم؛ زیرا کتاب ربهکای او هنوز آنقدر خوب هست که در این فهرست جا بگیرد.
5. خداحافظی غمانگیز – The Deep Blue Goodbye نوشتۀ جان مکدونالد، 1964
خداحافظی غمانگیز اولین کتاب از سری کتابهایی است که در آنها تراویس مکگی حضور پیدا میکند و به این علت در اینجا ذکر شده است که یکی از بهترینهاست. تراویس مکگی شخصیتی است که کارش نجات یا بازگرداندن چیزهایی برای افراد است که آنها نمیتوانند آن را از مجاری قانونی عادی بازیابی کنند.
داستان این کتاب هم مانند بیشتر داستانهای تراویس در فلوریدا رخ میدهد. در همۀ کتابهای این سری، مکگی تلاش میکند در عوض پاداش خوبی، چیزی را برگرداند با کار کردن در چارچوب قانونی یا خارج از آن. این کتاب دربارۀ تلاش او برای بهبودی است. نه، نمیخواهم داستان را بگویم. فقط بگذارید بگویم کسانی که چیزی را از دست دادهاند، به آنچه از دست دادهاند نیاز دارند و مکگوی آدم باوجدانی است که اغلب از لحاظ عاطفی برخلاف قضاوتش، در ماجراها درگیر میشود.
آنچه دربارۀ این کتاب مهم است این که هرچه این رمان پلیسی جنایی جلو میرود، مخاطب با شخصیت اصلی بیشتر آشنا میشود، کسی که شغل اصلیاش حل معماهاست. او در حاشیۀ جامعه زندگی میکند و در حاشیۀ قانون عمل میکند و از وقتی که شما دربارۀ آنچه در آینده رخ خواهد داد نگران شوید، جهانی که در آن زندگی میکنید و کل جامعه را زیر سؤال خواهید برد.
کتابهای تراویس مکگی اگزیستانسیالیسم و فرهنگ عامه را به ژانر معمایی معرفی کردهاند. این کتابها کاملاً hardboiled شمرده نمیشوند؛ اما گرایش بیشتری به داستانهای دلهرهآور دارند و به خودیخود در یک طبقه قرار میگیرند.
6. و سپس هیچکس نبود – And Then There Were None نوشتۀ آگاتا کریستی، 1964
در اینجای فهرست بهترین داستان های معمایی که تاکنون نوشته شده، ما باید از اقیانوس عبور کنیم و در بریتانیا، دربارۀ آگاتا کریستی صحبت کنیم. او بهخاطر 66 کتابش در ژانر رازآلود معمایی بهترین است و دربارۀ این کتاب خاص، و سپس هیچکس نبود، باید بگویم بهترین فروش ممکن را داشته است، چیزی نزدیک به 100 میلیون نسخه.
این کتاب یک اثر معماگونۀ مستقل است و بخشی از یک سریال نیست. آگاتا کریستی در مصاحبهها گفته است کتاب «و سپس هیچکس نبود» سختترین رمان پلیسی بوده که او نوشته است. آنچه درمورد این کتاب مهم است این است که «و سپس هیچکس نبود» یک نمونۀ عالی از چندین نوع ادبیای است که کریستی آن را توسعه داده و به آن معروف شده است: رمزوراز اتاق بسته.
معمای اتاق بسته به داستانی معمایی یا جنایی گفته میشود که در آن جنایتی، معمولاً قتل، رخ میدهد، در جایی که تعداد محدودی از مظنونان وجود دارد؛ مثلاً در یک اتاق یا خانۀ قفلشده یا در این مورد یک جزیره. بعد از آن یک یا چند نفر تلاش میکنند معما را را پیش از آنکه افراد بیشتری بمیرند، حل کنند.
مثالهای زیادی از داستانهای معمایی بریتانیایی در کتابها، همچنین در فیلمها، تئاترها و سریالها وجود دارد. در این مطلب نمیتوانم همۀ آنها را فهرست کنم؛ اما اگر در فهرستی که از بهترین رمان های پلیسی و هیجانی تاکنون نوشتهام، حداقل یک کتاب از آگاتا کریستی ذکر نمیشد، پشیمان میشدم.
7. پیلهور، خیاط، سرباز، جاسوس – The Tinker, Tailor, Soldier, Spy نوشتۀ جان لوکاره، 1974
پیلهور، خیاط، سرباز، جاسوس رمانی معمایی جاسوسی است. این اولین اثر یک سهگانه است. من توصیه میکنم هر سه کتاب را بخوانید. حرفۀ لوکاره، جاسوسی برای انگلیس بود، بنابراین من حدس میزنم او یک یا دو چیز درمورد جاسوسی میداند. او تاکنون 30 کتابِ عمدتاً داستانی، چند کتاب غیر داستانی و تعدادی فیلمنامه نوشته است، همچنین، چند فیلم را تهیه و در چند فیلم بازی کرده است.
هر سه رمان پلیسی این سهگانه کتابهایی متراکم هستند، یعنی کتابهای راحتی برای خواندن نیستند و شخصیتها و صحنههای تناوبی موجب آسان شدنشان نمیشود. با این وجود، در همهجای کتاب شخصیتها و صحنهها با جزئیات، دقیقهبهدقیقه ترسیم میشوند. بنابراین این کتابها را بهآرامی بخوانید و از شیوهای که نویسنده در کاربرد زبان و دیالوگها دارد، لذت ببرید. در این داستان یک یا چند معما وجود دارد که آنها را خواهید فهمید.
نکته: در هنگام خواندن، مراقب موضوعات رستگاری و خیانت باشید.
جرج اسمایلی شخصیت اصلی است و سؤال داستان این است که آیا جرج که اکنون بازنشسته شده، میتواند خود را به عقب برگرداند و جرمی را که 20 سال است حل نشده، حل کند و در این روند کشته نشود یا نه.
دو فیلم از روی این کتاب ساخته شده است. فیلم بهتر را شبکۀ تلویزیونی BBC با بازیگری سر الک گینس ساخته است. فیلم دیگر در سال 2011 توسط گری اولدمن بهاندازۀ آنیکی خوب نیست. این را با اغماض میگویم. خودتان را با دیدنش زحمت ندهید.
گاهی رمان های جاسوسی میتوانند زیرگونهای برای ژانر معمایی و رمان پلیسی شمرده شوند. بنابراین، من برای رمانهای جاسوسی کلاه از سر برمیدارم، خصوصاً این سهگانه که بهترین بهترینهاست.
8. نام گل سرخ – The Name of the Rose نوشتۀ اومبرتو اکو، 1980
این کتاب در سال 1983 از ایتالیایی به انگلیسی ترجمه شده است.
اومبرتو اکو که در سال 2016 درگذشت، فردی دانشگاهی با سابقۀ انتشار گسترده و طولانی است. حوزۀ اصلی تخصص وی نشانهشناسی یا مطالعۀ نماد بوده است. با این حال، او در تاریخ و چندین زبان (به چند زبان صحبت میکرد) نیز تخصص داشت. او در طول حرفۀ خود متون آکادمیک برای دانشگاهها، رمان و حتی کتاب کودک نوشت. او آدم خوابآلودی نبود.
نام گل سرخ اولین رمان او بود. این رمان یک داستان معمایی تاریخی است که میتوان آن را داستان معمایی پستمدرن نیز بهشمار آورد. این کتاب بیش از 50 میلیون نسخه فروش داشته، به چندین زبان ترجمه شده و همچنین جوایزی برنده شده است.
نام گل سرخ معمای قتلی واقعی است که در قرن چهاردهم میلادی در صومعهای اتفاق میافتد. علاوه بر یک طرح داستان پیچیده، خود را برای چندین داستان فرعی، شیرجهای عمیق در تاریخ، تاریخ کلیسا، تاریخ قرون وسطا، تاریخ کتاب مقدس، نمادها، فرهنگ لاتین و بسیاری از سرنخها در هر صفحه آماده کنید.
با وجود اینکه داستان در یک صومعه رخ میدهد، جایی که مکالمههای شادیبخش زیادی انجام نمیشود، این کتاب محزونی نیست، بلکه در آن طنز نیز وجود دارد. این کتابی است که ممکن است نیاز داشته باشید چند بار آن را بخوانید تا کامل آن را بفهمید. کتاب اومبرتو اکو ارزشش را دارد.
9. سکوت برهها – Silence of the Lambs نوشتۀ تامس هریس، 1991
تامس هریس قسمتی از یک معماست. او هنوز یک تن کتاب ننوشته و دیگر کتابهایش هم به موفقیتی که اینیکی رسیده است، نرسیدهاند. اولین کتاب او یکشنبۀ سیاه و کتاب دومش اژدهای سرخ است، در حالی که پیشروی همۀ اینها رمان پلیسی سکوت برههاست. با او زیاد مصاحبه نشده و خودش هم از در مرکز توجه قرار گرفتن بیزار است. او بهدنبال چاپ کتاب جدیدش در سال 2019 اخیراً با نیویورکتایمز مصاحبه کرده است.
اثر سینمایی سکوت برهها که با اقتباس از این رمان ساخته شده با بازی جودی فاستر و آنتونی هاپکینز، چندین جایزۀ اسکار برده است. با این حال، بدون در نظر گرفتن فیلم، کتاب فوقالعاده است. بسیار کم پیش میآید که از یک کتاب فوقالعاده یک فیلم فوقالعاده ساخته شود و سکوت برهها یکی از معدود نمونههای این پدیدۀ نادر است.
سکوت برهها طرح خوبی دارد، شخصیتپردازی خوب، گفتوگوهای عالی، جزئیات پیچیده و منطقی از دیگر ویژگیهای آن هستند. خودتان را برای جزئیات وحشتناک آماده کنید. این کتاب طولانی است. تنها چیزی که مخاطب داستانهای معمایی بیشتر از یک معمای خوب دوست دارد، یک معمای خوب بسیار طولانی است.
سکوت برهها دربارۀ عضو جدید FBI، کلاریس استارلینگ است که به گرفتن یک قاتل سریالی کمک میکند. یک قاتل سریالی دیگر بهنام هانیبال لکتر که اکنون بهعلت جنایتهای قبلیاش در زندان است به او در این کار کمک میکند.
هریس شخصیت هانیبال لکتور را در رمان اژدهای سرخ برای اولین بار آورده است. بنابراین اگر سکوت برهها را دوست داشتید، به عقب برگردید و اژدهای سرخ را بخوانید.
اگر شما جزء معدود افرادی هستید که فیلم سکوت برهها را ندیدهاند، اول کتاب را بخوانید. همیشه در صورت امکان اول کتاب را بخوانید. این کتاب نسبت به آنهایی که تا الان معرفی کردیم، یک رمان پلیسی جدید محسوب میشود. از اژدهای سرخ نیز دو فیلم ساخته شده که نخستین فیلم یعنی Manhunter فیلم بهتری است.
نظر شخصی من این است که جودی فاستر نتوانسته در بازی کردن نقش کلاریس استارلینگ حق را بهجا آورد؛ اما من از بحث منحرف شدم. فقط کتاب را بخوانید. سکوت برهها در نوع خود بهترین کتابی است که تاکنون نوشته شده است. من دوستی دارم که مرتباً با من تماس میگیرد و هربار مکالمه را اینطور شروع میکند: «تو همان کلاریس هستی؟»
10. اولین آژانس کارآگاهی زنان – The No. 1 Ladies Detective Agency نوشتۀ الکساندر مککال اسمیت، 1998
من این کتاب را از آنجا در فهرستم قرار دادم که کتاب بسیار خوبیست و با هرچه قبل یا بعد از آن نوشته شده، متفاوت است. این کتاب را دوست خواهید داشت.
الکساندر مککال اسمیت یک کارشناس محترم اخلاق پزشکی در انگلستان است؛ اما او از سال 1998 و در سن 50 سالگی، شروع به نوشتن کتابهایی برای جامعۀ غیر دانشگاهی کرد. او نویسندهای پرکار است و بنابر گزارشها روزانه چندهزار کلمه مینویسد و برای نمایش دادن همۀ آثارش به یک کتابشناسی طولانی نیاز است.
اولین آژانس کارآگاهی زنان اولین قسمت از سری داستانهایی است که در بوتسوانا اتفاق میافتد و یک شخصیت اصلی زن دارد که معماها را حل میکند. BBC اقتباس از این داستانها را برای ساختن سریالی تلویزیونی در سال 2007 آغاز کرد.
مدتی طول کشید تا این کتاب و کتابهای بعدش نظرها را به خود جلب کند، اما من باور دارم که اولین آژانس کارآگاهی زنان یک شاهکار کوچک است. این کتاب خیلی طولانی نیست، برخلاف برخی جزئیات ترسناکش پایان خوشی دارد و شخصیت اصلیاش بسیار دوستداشتنیست.
با توجه به پسزمینۀ آفریقایی داستان، این رمان پلیسی بهطور کلی با هر داستان معماییای که پیش از آن خواندهاید، متفاوت است.
شخصیت اصلی، پریسیوز راموتسو، برای حل جرایم از DNA یا ذرات میکروسکوپی استفاده نمیکند؛ بلکه او به عقل سلیم و روانشناسی تکیه میکند.
وقتی دانشگاهیان تحصیلکرده کتابهای خوب مینویسند (مثل اومبرتو اکو) و شما آن کتابها را میخرید، نسبت به آنچه در ابتدا تصور میکنید، در برابر پولتان، چیز بیشتری دریافت میکنید. ممکن است نیاز باشد این کتاب را بیش از یکبار بخوانید؛ اما اولین آژانس کارآگاهی زنان ارزشش را دارد.
با خواندن این کتاب دربارۀ تاریخ، سیاست، فرهنگ آفریقایی و تعصبات جنسیتی چیزهایی خواهید آموخت، در حالی که داستانی بسیار خوب را میخوانید که سرشار از خرد و طنز است.
11. خشکسالی – The Dry نوشتۀ جی هارپر، 2017
بیرون آمدن از استرالیا خشکسالی است. نویسندۀ کتاب پیش از این روزنامهنگاری ساکن انگلیس بود که در سال 2008 به استرالیا نقل مکان کرد. خشکسالی اولین رمان اوست. خشکسالی اولین کتاب یک سری است که شخصیت اصلی آن آرون فالک است. کتاب دوم این سری «نیروی طبیعت» نام دارد.
این کتاب تاکنون 12 جایزۀ مختلف از چندین کشور کسب کرده است، بنابراین من تنها کسی نیستم که این کتاب را دوست دارم. من خشکسالی را در فهرستم قرار دادم، چون کتاب خوبی است.
اصل داستان از این قرار است که یک بازپرس پلیس فدرال برای رفتن به مراسم خاکسپاری و بررسی یک مورد به شهری کوچک بازمیگردد. او هنوز با جامعۀ کوچکی که مدتها قبل ترکش کرده، پیوندهایی دارد و این وابستگی اندکی بر قضاوتش تأثیر میگذارد.
وقتی کتاب را دست بگیرید، بهسرعت جلو میروید. اما اگر بین پاراگرافهای متن اندکی صبر کنید، گرما را در پشتتان و شنها را بین دندانهایتان حس خواهید کرد. فضا در این رمان پلیسی نقش مهمی را بازی میکند و فضای این داستان سرکوبگرانه است.
خشکسالی تا حدی معمایی و تا حدی دلهرهآور است و نگاهی اجمالی نیز به فرهنگ استرالیا دارد. این کتابی عالی است که تاکنون یک فیلم سینمایی با اقتباس از آن ساخته شده است.
رمان پلیسی داستان نوجوانان یا سرگرمی همۀ سنین؟
وقتی اطلاعات این کتابها را بررسی میکنیم، اغلب در دستۀ ادبیات نوجوانان قرار داده شدهاند. بهطور کلی همۀ چیزهای سرگرمکننده مثل بازی و فیلمها و کتابهای غیر جدی و فانتزی در نظر جامعه خوراک فرهنگی نوجوانان است؛ اما همانطور که ما کودک درون داریم، بخشی مشتاق هیجان و سرگرمی در وجودمان زندگی میکند که میتوانیم آن را نوجوان درون بنامیم. همان چیزی که موجب میشود در صفهای طولانی وسایل بازی شهربازیها بایستیم و دیوانۀ رمان پلیسی و عاشقانه باشیم.
بهعلاوه، در سیستم زندگیهای امروزی که بیشتر افراد پنج یا شش روز در هفته در ساعات مشخصی مجبور هستند کار کنند، اگر اوقات فراغت با چیزهایی سرگرمکننده و نشاطآور پر نشود، خستگی ذهنی حاصل از کار همیشه باقی میماند.
رمانهایی که در بالا نام برده شد، رمان های پلیسی خارجی بودند. رمانهایی که با دقت و ظرافت زیادی انتخاب شده و توضیح داده شدند. این ژانر در ایران نیز جزء ژانرهای پرطرفدار بین مخاطبان بوده است.
در دهههای سی و چهل داستان پلیسی کمکم جای خود را در ادبیات ایران نیز باز کرد و مترجمان شروع به ترجمۀ رمان های پلیسی کردند. با این وجود، آثار پلیسی هنوز در ایران آنچنان که باید بررسی نشده است. شاید یک علت آن این باشد که رمان های پلیسی را اغلب ادیبان فاقد ارزش ادبی و جزء آثار سرگرمکننده یا همانطور که گفتیم رمان نوجوانان میدانند؛ اما این ژانر توانسته در انگلستان، آمریکا، فرانسه و کشورهای اسکاندیناوی پیشرفت زیادی بکند.
خوشبختانه اخیراً رویکرد مثبتی از سوی ناشرها به رمانهای پلیسی بهوجود آمده و آثار مهم کلاسیک این ژانر کمکم به فارسی ترجمه میشوند، همچنین، رمان پلیسی ایرانی مورد توجه قرار گرفته است. رمانهایی مانند پلیس ینگی دنیا، تجریش، نه مرگ، الفبای مرگ، گرگی در لباس میش، مرا به فردا برسان و زندگی در شب. امید است که به این ژانر مهم از ادبیات عامه نیز بهقدر کافی توجه شود.
منبع: Upjourney