فیلم Glass 2019 (شیشه) مجموعهای از تمام شگردهایی است که کارگردان محبوب این اثر، «ام. نایت شیامالان» در طول سالهای اخیر ما را با وجود ترساندن و دور شدن صفحه نمایش و پرده سینما در حین تماشا، به خود جذب کرده است. اثر جدید این نویسنده و کارگردان موفق سبک وحشت لذت تماشا را در سردرگم کردن مخاطب به وجود میآورد. در حالی که هنوز در بهت شخصیت چند وجهی اثر قبلی این کارگردان هستیم، شیامالان با برگذاری محفلی از شخصیتهای محبوب خود که در سالهای اخیر عرضه کرده است، چالش بزرگی برای بیننده به وجود آورده و گویا این چالش مورد استقبال بسیاری قرار گرفته است.
فیلم شیشه 2019 با شروع عرضه برای چند هفته در صدر باکس آفیس ایالات متحده قرار گرفته است. اما این استقبال به دلیل خوشنامی کارگردان اثر است یا گلس به خودی خود و فارغ از نام سازنده، حرفی برای گفتن دارد؟ برای پاسخ به این سوال، در ادامه به بررسی و نقد فیلم Glass میپردازیم.
نقد و بررسی فیلم Glass 2019
نام: Glass (شیشه)
ژانر: درام، فانتزی
سال انتشار: 2019
نویسنده و کارگردان: ام. نایت شیامالان
مدت: 129 دقیقه
بازیگران مطرح: جیمز مکاوی، بروس ویلیس، ساموئل جکسون
بودجه ساخت: 20 میلیون دلار
زبان: انگلیسی
Night Shyamalan از همان ابتدای ورود به دنیای سینما، با آثاری مانند The Sixth Sense و Unbreakable مورد توجه عموم قرار گرفت. گرچه در بازهای شاهد افت استقبال از ایدههای این کارگردان آمریکای-هندی بودهایم؛ اما در نهایت، عرضه محصول محبوبی به نام Split (نفاق) – ادامه غیر مستقیمی از داستان Unbreakable – این نویسنده محبوب را به جایگاه پیشین خود برگرداند.
پس از دو سال، شاهد عرضه فیلم جدید ام. نایت شیامالان با نام Glass هستیم؛ که تجمع جذابی از شخصیتهای خارقالعاده و مبتلا به تواناییهای فراطبیعی از دو اثر Unbreakable و Split است. فیلم گلس داستان زندگی این شخصیتهای عجیب و خارق را در دنیای واقعی روایت میکند. شاید اکنون در عصر قهرمانان بیعیب و نقص دنیای «مارول» و «دیسی» زندگی میکنیم، اما شیامالان روش خود برای پردازش شخصیتهای قهرمان و خارقالعاده کامیکبوک را دارد.
در همین ابتدای نقد فیلم Glass به موفق شدن یا شکست خوردن کارگردان در ارائه روایت متفاوت از قهرمانهای کامیکبوکی اشاره نمیکنیم. مقصود حذر کردن شما از پنداشت مشابه بودن دنیای شیامالان با شخصیت های دنیای سینمایی مارول است.
پیشزمینه و روند داستان فیلم Glass 2019
فیلم Glass 2019 در ادامه ماجرای فیلم Split ادامه مییابد. در فیلم قبلی این کارگردان با شخصیت Kevin Wendell (با بازی جیمز مکاوی) آشنا شدیم. کوین تحت سلطه ابعاد شخصیتهای چندگانه اخلاقی خود است. این ابعاد شخصیتی را با نام «اعضای هورد» میشناسیم که موجب نفاق ترسناکی در رفتار کوین شده است. در طرف دیگر پس از سالها، شخصیت David Dunn (با بازی بروس ویلس) از فیلم Unbreakable را ملاقات میکنیم؛ که اکنون یک کسبوکار تامین امنیت خانههای شهروندان را مدیریت میکند. اما میدانیم که دیوید هرگز بازنشسته نمیشود و به طور مخفیانه در حال مبارزه با جرایم شهر فیلادلفیا به عنوان یک The Overseer است. در این میان، پسر دیوید، Joseph (با بازی اسپنسر تریت کلرک) که اکنون بزرگ شده هم وارد راه پدرش شده و به او کمک میکند.
در جریان مبارزه این دو با جرایم شهر فیلادلفیا، آنها توانستند در حضور یک شخصیت چند بعدی هورد را – همان که شخصیت کوین در فیلم Split به آن مبتلا بوده است – پیگیری کنند و محل سکونت آن را در حالی بیابند که این هورد به مانند دیگر شخصیتهای پلید با گروگان گرفتن چند دختر جوان، قصد قربانی کردن آنها برای موجود The Beast را دارد. در حالی که منتظر رویارویی دیوید و شخصیت چندوجهی هستیم، اما تقابل این دو طولی نمیکشد که ناگهان یک مهمان ناخوانده جریان مقابله این دو را به هم میریزید. یک افسر پلیس برای دستگیر کردن اینها به محل گروگانگیری حمله میکند و این دو را دستگیر میکند. این افسر توسط شخصیت کلیدی به نام دکتر Ellie Staple (با بازی سارا پاولسان) به این محل هدایت شده است.
دکتر استیپل یک پزشک متخصص در زمینه درمان افراد مبتلا به وهم داشتن قدرتهای خارقالعاده است؛ که موفق میشود دیوید و کوین را به موسسه Raven Hill Memorial بکشاند. اگر فیلم Unbreakable را تماشا کرده باشید، میدانید که شخصیت Elijah Price با لقب آقای گلس (با بازی ساموئل جکسون)، به این موسسه پس از جرمهای بسیار خود در پایان این فیلم تبعید شد. حال شاهد حضور سه شخصیت غیرمعمولی یعنی دیوید، کوین و الیجا در کنار یکدیگر هستیم.
برنامه دکتر استیپل این است که به این سه مرد بفهماند که آنها شخصیتهایی با قابلیتهای عجیب نیستند. اما الیجا با قرار گرفتن در کنار سه قهرمان شگفتانگیز دیگر، مجذوب این ایده میشود که به هر نحوی که شده، وجود انسانهای خارق العاده را به جهان اثبات کند. در این میان مادر جوزف و دوست خود در تلاش هستند تا این سه را از قرنطینهای که در آن حبس هستند، پیش از آنکه دیر شود، نجات دهند.
مقصد داستان فیلم گلس
در حالی که نام فیلم به طور مستقیم به اسم گلس اشاره میکند، اما این فیلم چندان بر حول شخصیت الیجا یا دو شخصیت دیگر پیش نمیرود. فیلم Glass 2019 بیشتر به جای لقب الیجا به طرز تفکر او مرتبط است. شیامالان از طریق بیان الیجا به تاثیر بهسزای شخصیتهای ابر قهرمان بر زندگی تمامی افراد میپردازد. نویسنده قصد دارد اهمیت موجودات خارق العاده را مانند آن چه در داستانهای اسطورهای تا کامیکبوکها موجود است، در شکلگیری تخیل و افکار ما تشریح کند.
مسئله فیلم شیشه تنها با قهرمانان بختبرگشته نیست. این فیلم سعی دارد تا به مانند نقاطی که در دو فیلم Split و Unbreakable تجربه کردیم، به این موضوع ایمان بیاوریم که هر شخصی دارای یک قدرت بالقوه – و شاید خارقالعاده – است. حال، بروز و پرورش این قدرت که برای مدتی ناشناخته مانده، میتواند به خودی خود، یک داستان دیدنی جذاب به مانند دو فیلم قبلی باشد. شیامالان قصد دارد تا آزادی بروز قابلیتهای نهفته در ذات هر شخص را حق طبیعی هر فرد نشان دهد؛ اما این موضوع را گوشزد کند که بروز یک ویژگی غریب و متفاوت، ممکن است موجب دوری جامعه از فرد شود، که باید با این موضوع مبارزه کرد.
همه این موضوعات، فیلم Glass 2019 را تا پرده دوم خود، اثری جذاب میکند. شکستن تابوی متفاوت بودن و شناختن قابلیتهای درونی با هر زمینه و در هر روایتی جذاب است؛ اما زمانی که فیلم وارد پرده سوم میشود، متوجه میشویم که کارگردان نتوانسته بیشتر از این به قهرمانهای داستان اوج دهد و سوخت پرواز داستان در این نقطه به پایان میرسد. در میانه متوجه میشویم که باید امیدوار باشیم تا نه با هدف به مقصد رضایت رسیدن، بلکه ایمن فرود آمدن در یک بیابان ناکجاآباد، تیتراژ را روی پرده مشاهده کنیم.
Glass، عیب منزجرکننده در مفهوم و زمینه خود ندارد و با شروع داستان، بسیار مشتاق کننده است؛ اما در پایداری داستان و رسیدن به هدف داستان به مشکل بر میخورد. فیلم به شدت به دیالوگهای خود وابسته است و این دیالوگهای مسحورکننده به مرور شما را تشنه مواجهه با یک پیچش خارق العاده میکنند. اما مدتی که میگذرد، متوجه میشویم که قرار است برای مدتی به دیالوگهای پشت سر هم گوش دهیم. در دورانی که قهرمانان شگفتانگیز را کمتر در حال حرف زدن و بیشتر در میان تخریب، آتش و انفجار میبینیم، وعدههای گفتاری شخصیتهای فیلم Glass تنها برای مدتی قابل تحمل هستند.
تلاش شیامالان بر ترکیب دو دنیای فیلمهای پیشین خود است؛ اما تنها توسعه قابل مشاهده در داستان، دستیابی به جزییات بیشتر از هر شخصیت است که کمکی به ارتباط اینها با یک دیگر نمیکند. با این که حتی شاهد افزوده شدن شخصیتهای فرعی جدید به کوین هستیم، اما دقیق نمیدانیم که این شخصیتها در حالی که خود او نه گروگانگیر بلکه اسیر دیگری است، به چه کار خواهد آمد. از سه شخصیت اصلی که بگذریم به شخصیتهای جانبی امید میبندیم؛ تا شاید آنها برای ما مقصد این داستان را شرح دهند. اما هر چقدر که مشاهده مجدد نقش «کیسی کوک» با بازی «تیلور جوی» هیجان بخش است، اما این بازیگر کلیدی هم نمیتواند مشکل اصلی داستان را برطرف کند.
تصویر، آخرین ذخیره شیامالان برای راضی نگه داشتن بیننده
داستان فیلم شیشه به جای این که با سردرگمی شما را درگیر جریان خود کند، بیشتر گیج کننده بود. اما شیامالان یک برگ برنده دیگر در دست خود دارد؛ با وجود بیراهه رفتن روند داستانی اما مواردی که ما را مجاب به ادامه تماشا میکند، کارگردانی و ویرایش ویدیویی خلاقانه با نظارت شیامالان است. قالب رنگ و دید به خصوص، نمای نهایی درخوری را به وجود آورده که این فیلم را از دور، یک ماموریت واجب برای تماشا نشان میدهد. شاید بهتر بود شیامالان به جای روی آوردن به صحنههای اکشن از همان طریقه قدیمی خود، یعنی استفاده از دیالوگهای استرسآور برای تهیج مخاطب استفاده میکرد. چراکه نمای کلوزآپ در درگیریهای شخصیت دیوید ناامید کننده است. به طور کل فیلم شیشه 2019 قصد دارد با افزودن چاشنیهای ناهمگن، نمای متفاوتی از این اثر نشان دهد؛ اما در آخر با شکست مواجه میشود. موسیقی متن به عمد قصد تلقین فضای استرسآوری را دارد؛ در حالی که در صحنه همزمان، اتفاق بسیار تکان دهنده در پیشروی شخصیتها قرار ندارد.
دیدن یا ندیدن فیلم Glass 2019
فیلم Glass 2019 را نمیتوان ناموفق عنوان کرد؛ چراکه با وجود بیراهه رفتن، در نهایت میتواند تجدید خاطره جذابی از فیلمهای قبلی این کارگردان باشد. اگر صرف حضور چاشنیهایی مانند نفاق کوین، خشم دیوید و دیوانگی الیجا برای شما کافی است، میتوانید با لذت تماشای این فیلم را به پایان برسانید. اما برای افرادی که به دنبال ترکیب هوشمندانه از دو فیلم این کارگردان هستند، محصول نهایی، چندان رضایت آنها را جلب نخواهد کرد. فیلم شیشه نه به خاستگاه درام و فانتزی با پیچشهای داستانی جذاب و نه به خاستگاه ابرقهرمانی با هیجان خاص خود میرسد.
تریلر فیلم Glass
فیلم Glass 2019 اکنون روی پرده سینماهای ایالات متحده و دیگر کشورهاست. این فیلم با مدت زمان 129 دقیقه، دارای ردهبندی سنی مثبت 13 به دلیل داشتن محتوای خونریزی و بدگفتاری است. برای آشنایی بهتر، تریلر فیلم Glass را مشاهده کنید. اگر هم به هر نحوی موفق به تماشای این فیلم شدهاید، تجربه و میزان رضایتمندی از داستان فیلم Glass 2019 بهعنوان یکی از بهترین فیلم های جدید 2019 را در بخش نظرها با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: ScreenRant
5 دیدگاهها
در ابتدا باید گفت که فیلم ارزش دیده شدن را دارد هرچند که به خوبی دو فیلم دیگر شکسته نشده و شکاف نمی باشد. بگونه ای می توان گفت که فیلم گلس یک فیلم شماره 2 برای دو فیلم شماره 1 است اما کارگردان در هماهنگ کردن شخصیت های دو داستان عملکرد خوبی نداشته است. با توجه به ژانر رازآلود و روان شناختی دو فیلم قبلی انتظار پیچیدگی بیشتری در داستان میرفت که براورده نشد.
شاید استفاده از جودی فاستر و انتونی هاپکینز و ترکیب با فیلم سکوت بره ها می توانست نتیجه بهتری به همراه داشته باشد.
فیلم های که بایدبهترین درک رو به تماشاگر انتقال میدادند و ندادند و انتظاری که از فیلم و کارگردان و روند ادامه داستان های قبلی میرفت و مشاهده نکردیم و اینگونه فیلم ها مستلزم داشتن بهترین فیلمنامه هستن که ام نایت شیامالان نتوانست و اگر توانست کامل و نهایی نبود امیدوارم روند اینگونه فیلم های هیجانی به پوچی نرسدبا بازیگران مطرح و دوست داشتنی جیمز مک اوی. بروس ویلیس .ساموئل ال جکسون
برعکس به نظر من با بیان خاطرات خلق دو ابرقهرمان و ایجاد بستری برای پیدایش ابرقهرمان های جدید نشون داد که هر رنج و اندوهی میتونه به ایجاد یه ابرقهرمان خوب یا بد منجر بشه و ما با هر رفتار بد در حق دیگران میتونیم یه ابرقهرمان از جنس بدی رو خلق کنیم یا به پیدایش استعداد و توانمندی های یه ابرقهرمان خوب کمک کنیم. ( تصادف قطار و نقطه تلاقی و خلق دو ابرقهرمان)
درکل به نظر من مفهوم و بیان خودش رو خیلی خوب رسوند و نقدهایی که دوستان می کنن صرفا با دید دنیای مارول به فیلم هست و اگه با رویکردهای روانشناسی بیشتری به قضیه نگاه کنید متوجه میشید که اتفاقا فیلم دوم و سوم بسیار قشنگ تر از فیلم اوله ?
ارزش دیدن داره?
به نظرم اصلا خوب نساخته فیلم رو من بخاطر دیدن فیلم اول اومدم سراغ گلس کلا بد ساخت بود و کلا هیچ منظور و مفهومی نداشت و عاشق شدن مک کاوی کپی برداری از فیلم هاک بود و دیگر موضوعات و شخصیتها کپی بود از روی سکوت برره ها من نفهمیدم فیلم مبخواد چی بگه اصلا داستانش چیه و فارغ از سوتیهایی که داده بود و بچه گانه بود مثلا جایی که اینها رو نگه میداشتند نباید به اون راحتی اونا از اونجا خارج بشن و یا شیشه دم دستشون باشه که گلوی نگهبان رو ببرن در کل فیلم خوبی نبود انتظار این رو نداشتم