اگر پیگیر اخبار صنعت بازی های موبایلی باشید حتما شنیدن نامهایی مانند دره یادبود و Cuphead شما را مشتاق میکند تا خبر را دنبال کنید. ما اینبار یک خبر ویژه برای شما داریم: بالاخره بعد از مدتهای طولانی انتظار، استودیو مانتینز (که نقش پررنگی در ساخت بازیهای بالا داشته) تصمیم گرفته تا بازی عاشقانه جذاب خود را منتشر کند. بازی Florence روایتگر قصهای عاشقانه است و توانسته میلیونها مخاطب را از سرتاسر جهان به درون داستان تعاملی عاشقانه خود بکشد.
فلورنس، بازی یا قصه؟
بازی فلورنس یک بازی با فوتوفنهای بسیار است و از آن دسته پروژههایی است که تمام بحثهای معروف را که آیا این پروژه واقعا یک بازی سرگرمکننده است یا نیست، به خود جلب میکند! حتی اطمینانی وجود ندارد که ممکن است کسی در این بازی بازنده شود یا نه! پیشرفت نکردن طی بازی موبایل فلورنس واقعا دشوار است و تنها 30 دقیقه زمان برای برنده شدن در بازی کافی است!
شاید بهتر باشد بازی Florence را بهعنوان یک بازی بررسی نکنیم، بلکه بهعنوان نوعی تکامل بسیار هوشمندانه در داستانهای تصویری به آن نگاه کنیم. از این زاویه دید، داستان بازی فلورنس در مرحلهای به موفقیت رسیده است که شاید به نوعی پوچ و بیمعنی باشد.
داستان فلورنس از کجا شروع میشود؟
بازی، داستان تصویری یا هرچیز دیگری که باشد، بازی Florence با آغاز یک روز از زندگی شخصیت اصلی داستان، یعنی فلورنس شروع میشود؛ کسی که یک زندگی بزرگسالانه اما کسلکننده دارد.
شگفتآور است که چگونه بازی اندروید فلورنس به خوبی یکنواختی بازگشتن به خانه را به تصویر می کشد! در واقع تمام اینها به نوعی جادویی است. بازی Florence به نحو بینظیری توانستهاست از میان بازیهای کوچک و تکهتکه، احساسات را منتقل کند. بهعنوان مثال، یکی از اولین کارهایی که در بازی انجام میدهید این است که بیدار شوید و دندانهایتان را مسواک بزنید.
شخصیت بازی فلورنس را شما کنترل میکنید!
برای بیدار شدن شخصیت بازی از خواب، باید روی ساعت زنگدار ضربه بزنید؛ کمی چرت بزنید و سپس دوباره روی آن ضربه بزنید. پس از آن بازی به دستشویی منتقل میشود؛ جایی که شما باید انگشتتان را روی صفحه گوشی به جلو و عقب بکشید تا خطی را پر کنید که مدت زمانی را که میخواهید دندانهایتان را مسواک بزنید، تعیین میکند.
کمی پس از آن شما مشغول سوار شدن به وسایل نقلیه عمومی برای رفتن به محل کارتان خواهیدبود، و بازی به نحو بینظیری شما را به لایککردن و بهاشتراکگذاشتن محتوایی شبیه به محتوای اینستاگرام وادار میکند.
فضای محیط کار فلورنس، حس و حالی که شاید برای خیلی از ما جدید نباشد!
پس از همه مراحل طیشده، در محل کار، در حالی که فلورنس در حال انجام کارهای حسابداری خود است، شما یک بازی ارتباط اعداد را بازی میکنید. به نظر میرسد بازی به صورت عمدی کسلکننده است، و انعکاس خوبی از احساس چگونگی گذران بیهوده روزها یکی پس از دیگری و بارها و بارها انجام کارهای یکنواخت، به شما میدهد.
توالی اتفاقات ماجراها را ایجاد میکند!
در نهایت، شارژ باتری تلفن همراه فلورنس تمام میشود، و موسیقیای که به آن گوش میداد نیمهکاره رها میشود، و سپس او از دور دست صدای موسیقی میشنود. مشخص میشود که صدا از سوی «کریش» است، فردی که خیلی زود تبدیل به جدیدترین فرد مورد علاقه فلورنس میشود.
از اینجا به بعد، کمی عجیب میشود که چگونه بازی اندروید Florence تا این حد به خوبی لحظات شکلگیری یک رابطه عاشقانه را به تصویر کشیدهاست. شما برای اولین قرار خود با کریش بیرون میروید و برای آن که اولین گفتوگو با او را شکل دهید، باید قطعات مختلف پازلی که جملات گفتوگوهای شما را تشکیل میدهند، کنار هم بچینید. در ابتدا این پازلها پیچیده و کمی دشوارند، اما همینطور که قرار شما جلوتر میرود، پازل ها آسانتر و آسانتر میشوند تا جایی که دیگر نمیتوان به آن پازل گفت. و تمام اینها تقلید خوبی است از حس هیجان شیرین یک قرار اول خیلی خوب که در پایان آن همهچیز آسان و راحت است.
در حین بازی کردن احساسات جذابی را تجربه خواهید کرد!
بازی Florence یک تجربه کوچک است. همانطور که پیشتر گفته بودیم تنها سی دقیقه زمان برای به پایان رساندن بازی کافی است، پس در این مطلب بیش از این کارها و تعاملات مختلفی را که باید در طی بازی فلورنس انجام دهید لو نمیدهم. اما لحظه مورد علاقهام در بازی را با شما بهاشتراک میگذارم:
زمانی که فلورنس و کریش تصمیم میگیرند که باهم زندگی کنند، بازی از شما میخواهد که تصمیم بگیرید میخواهید وسایلتان را کجا قرار دهید. ساختار بازی در اینجا نمیتواند سادهتر از آنچه است باشد، اما احساسات مختلفی که طی این تصمیمها به آنها دچار میشوید، مانند عجله در تصمیمگیری درباره این که کدام دسته از وسایل از جعبهها خارج شوند، کدام دسته دور انداخته شوند، چه چیزهایی مهم هستند یا نیستند و این که وسایل چه کسی باید به انباری برود تا اتاق موقعیت مناسبی پیدا کند و… به طرز باور نکردنی عجیب اما جالب هستند. و این تمام آن چیزی است که بازی فلورنس است.
تریلر بازی Florence
در تمام این نقدها و بررسیها همیشه تلاش کردهایم از استنتاجهای بیهوده و بیمعنا خودداری کنیم اما بازی Florence گزینه دشواری است. اگر تا الان منتظر این بودید که استدیو مانتینز نسخه بعدی بازی دره یادبود را منتشر کند، احتمالا بهتر است از شر بازی فلورنس خلاص شوید.
به سرعت از مراحل بازی گذر خواهید کرد و با واکنشی شبیه به «همین؟!» آن را تمام میکنید. گرچه که برای سلایق مختلف بازیهای مختلفی وجود دارد، ولی از نظر من بازی Florence در زمره بازیهایی مانند Reigns قرار میگیرد؛ بازیهایی که من بیشتر به دوستانی که چندان اهل بازی کردن نیستند پیشنهاد میکنم.
بازیهای تجربهمحوری مانند That Dragon، Cancer، Gone Home و دیگر بازیهای اینچنینی مخاطبین بسیاری از میان مردمی که بخش تجربی بازیها علاقهمندند پیدا میکنند؛ بخشی که بیشتر روی انتقال احساسات تمرکز دارد تا امتیاز. اگر به چنین چیزهایی علاقه دارید، احتمالا آرزو خواهید کرد که ای کاش بازی Florence اینقدر زود تمام نمیشد.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید بازی Florence در مراسم The Game Awards 2018 بهعنوان بهترین بازی موبایلی انتخاب شده و جزو بهترین بازی های iOS در سال 2019 بوده است.
منبع: Toucharcade