چرا به نظر میآید که فیلم های ترسناک و حتی ترسناک ترین فیلم های دنیا تحسینی که لیاقتش را دارند به دست نمیآورند؟ این سوالی است که شاید ذهن تمام طرفداران ژانر وحشت و ترس را درگیر کرده باشد. اما یک چیز قطعی است. در عصر حاضر، جشنوارهها و منتقدان دیگر به این ژانر با تعصبی بیدلیل و نامربوط نگاه نمیکنند و اجازه نمیدهند که به دلیل ترسناک بودن فیلم، ارزش آن را پایین بیاورند. حتی اکنون با فیلمهایی طرف هستیم که از آنها به نام «فیلم های ترسناک سطح بالا» یاد میشود. فیلمهایی که در کنار ترسناک و دهشتناک بودن، مرزهای هنری را نیز در مینوردند. فیلم «موروثی» ساخته آری استر و «سوسپیریا» ساخته لوکا گوادانینو از آخرین فیلم های ترسناک سطح بالا هستند. این فیلمها به سادگی از فیلمهای ترسناک معمول قابل تشخیصاند. ایده این نوع فیلمها آن است که مغز بیننده را پیش از این که آن را به دیوار بکوبند و منفجر کنند، درگیر وقایع داستانی فیلم بکنند. اما چه چیزی باعث میشود که یک فیلم به ترسناک ترین فیلم دنیا تبدیل شود؟
چگونه فیلمهایی که باعث میشوند آدرنالین در بدنتان ترشح شود، ستون فقراتتان به لرزه بیفتد، موهای تنتان سیخ شود، به نفسنفس بیفتید و در کل اینچنین اثرات فیزیکیای را تجربه کنید. همچنین میتوانند تجربهای ذهنی و فکری باشند؟ شاید ما یادمان میرود که شخصیت ماریان رنویر با بازی آنا کارینا از فیلم پییرو خله جان لوک گدار چه چیزی گفته بود: «در احساسات، ایدههایی نیز میتوانند وجود داشته باشند.»
چیزی که مردم را میترساند، در مورد شخصیت آنها اطلاعات زیادی میتواند به ما بدهد. برای مثال در مورد صحبتهایی که اخیرا در رابطه با فیلم «برو بیرون» انجام شده است، یک بیننده ممکن است که المانهایی از ترس یا حتی طنز را در این فیلم ببیند. فیلم Get Out شباهتهای میان کمدی و ترس را به خوبی نشان داده است. دو سبکی که غالبا انتظار میرود بتوانند واکنش بسیار سریع را در لحظه بیدار کنند. شاید بیزاری بعضی بینندگان از این دو ژانر، به خاطر این باشد که میترسند کنترل از دستشان خارج شود. یا آنقدر بخندند که صداهای عجیب و غریب در بیاورند یا آنقدر بترسند که باعث شرمندگی خودشان بشوند. عده زیادی از مخاطبان، برایشان مهم نیست که به چه قیمتی به سینما میروند و ترسناک ترین فیلم دنیا را میبینند. آنها دلشان نمیخواهد که کنترل از دستشان خارج بشود. چیزی که خندهدار است این است که ژانر ترسناک، درست مانند کمدی، ژانری است که هر فیلمسازی باید کنترل اشباع و حداکثری خود را بر فیلمش غالب کند تا داستانگویی به بهترین شکل ممکن در بیاید و آنوقت است که ما کنترل از دستمان خارج میشود. فیلمساز باید آنچنان کنترلی روی محتوای فیلمش داشته باشد که بیننده کنترل خندیدن یا ترسیدنش را از دست بدهد.
امروز در فانیبو، لیست 20 تا از بهترین و ترسناک ترین فیلم دنیا را برایتان جمعآوری کردهایم تا این فیلمهای به شدت پیشرو و حتی شخصی را گرامی بداریم. نویسندگان و سردبیران فانیبو چیزی بیش از 150 فیلم را در نظر داشتند و سپس با رایگیری بهترین فیلمها از این بین انتخاب شدند. امیدواریم که این لیست بتواند بازه بسیار وسیع بهترین فیلم های ترسناک تاریخ را پوشش بدهد. از فیلم نهچندان دیدهشده لرد کرگار تا فیلمی روسی بر اساس داستان نیکولای گوگول، از فیلمهای ژاپنی ترسناک تا اثر درخشان سینمای ترسناک مکزیک، الوکاردا. مطمئن باشید که تمام فیلمهای ترسناک قدرتمند در تصمیمگیری تیم نویسندگان فانیبو لحاظ شدهاند. پس خودتان را با لیست زیر سرگرم کنید زیرا از دست دادن کنترل هیچگاه به این اندازه لذتبخش نبوده است. ترسناک ترین فیلم دنیا کدام است؟
20- مگس (1986) The Fly
دیوید کروننبرگ از المانهای جذاب دهه پنجاهی در این فیلم استفاده کرده است. آن را به ترکیب خون و مخاطش اضافه کرده و با روایتی کاملا پر پیچ و تاب، همچنان توانسته فیلمی بسازد که آن قدر خوب باشد تا بتواند به یک فیلم موفق جریان اصلی بدل شود. جف گلدبلوم نقش دانشمندی را ایفا میکند که از دستگاه انقلابی دورنوردی که ساخته است، روی خودش آزمایش میکند و به یک خرمگس تبدیل میشود! به وسیله این اثر تجربی خارقالعاده و تاثیر شگرفش، مگس که یک فیلم با صحنههای گرافیکی است، تبدیل به قله تمام فیلمهای تجربی کروننبرگ شد. از این فیلم به عنوان پیشرو در سبکی که بعدها نام Body Horror را رویش گذاشتند یاد میشود. این فیلمها بر روی بیماری و پابهسن گذاشتن تمرکز میکنند که درست به اندازه تمی که در آن اتفاق میافتند، ناراحتکننده هستند. در حالی که فیلم مرزهای مختلفی را در مینوردد، در زیر لایههایش فیلمی معمول از یک غول است که ما را در جایگاهی قرار میدهد که به دنبال انسانیت در زیر این همه ترس بگردیم و آن را پیدا کنیم.
19- برو بیرون (2017) Get Out
کارگردان و نویسنده، جوردن پیل از کارهایی که تا کنون کرده بود، پا را فراتر گذاشته و از ریشههای طنز موقعیت خود فاصله گرفته است تا فیلمی در مورد نژاد و تبعیض در جامعه آمریکایی بسازد که مخاطبان سینما هیچگاه قبلا با آن دست و پنجه نرم نکرده بودند. فیلم شروعی طوفانی دارد. سفیدپوستان لیبرالی که سیاهپوستان را شستوشوی مغزی میدهند تا تبدیل به بردههای ذهنیشان شوند، که مسیر خودش را در ساختن بنیانی قدرتمند و منطقی برای یک فیلم ژانر وحشت روانشناختی پیدا میکند. این فیلم همچنین داستان یک مرد سیاه پوست آمریکایی را روایت میکند که با گذشتهای اندوهگین کشتی میگیرد و زمان حالش نیز کاملا نامشخص است. عجیب و غریبترین صحنههای فیلم شما را میخکوب خواهند کرد. مشاهدات فیلم در مورد روابط نژادی سرهمبندی شده خندهدار هستند زیرا واقعیت دارند. حتی اگر داستان فیلم وحشیانهترین قسمتهای آن را برای استفاده وام بگیرد. این روابط نژادی درست به همان دلیلی که گفته شد، وحشتناک نیز هستند. چنین صحنههایی سبب میشوند که مخاطب بین خندیدن و وحشتکردن تردید کند و نداند که به قسمتهای تاثیرگذار فیلم چه واکنشی نشان بدهد. برو بیرون، فیلمی است که روح زمانه را به خوبی توصیف میکند. هر کتاب تاریخیای که در مورد فرهنگ آمریکایی در سال 2017 است، باید نشانههایی از فیلم Get Out داشته باشد. گت اوت شاید بهترین فیلم ترسناک جدید باشد.
18- سکوت برهها (1991) The Silence of the Lambs
زمانی که جاناتان دم مسئول کارگردانی دومین فیلم از قاتل مشهور که توماس هریس در رمانهایی شخصیت او را پدید آورده بود را بر عهده گرفت، هانیبال لکتر از پیش بسیار شناخته شده بود و تبدیل به یک نماد فرهنگی در آمریکا و حتی تمام جهان شده بود. اما زوج بازیگری آنتونی هاپکینز به عنوان یک قاتل سریالی و جودی فاستر به عنوان یک مامور افبیآی سرزنده که به دنبال او بود، فیلم سکوت برهها را به یک اثر ماندگار فرهنگی تبدیل کرد. با دیالوگهای بسیار عجیب و غریب و ماموران کادری زندانی بسیار شیک (و البته ماسک صورتی که از بدن انسان است!) هاپکینز نبوغ و استعداد شگفتآورش را به هر اینچی که لکتر در قاب تصویر حضور دارد اضافه کرده است. هیچگاه مشخص نیست که او به چه چیزی فکر میکند و در حالی که دم فیلمش را به المانهای دیگری که تجهیز کرده است تا به درستی پیش بروند، برای مثال جودی فاستر که در هر صحنه میتواند با بازی درخشانش هوش را از بیننده بگیرد، اما شما متوجه میشوید که این هاپکینز است که عروسکهای خیمهشببازی این فیلم را به صحنه آورده است و آنها را هدایت میکند. حتی اگر سکوت برهها یکی دیگر از فیلمهای مربوط به قاتلان سریالی بود، درخشان ظاهر میشد اما با همکاری دم، هاپکینز و فاستر در هر لحظه اتفاقات بسیار بزرگتری میافتد و مرزهای معمول ژانر کمی بیشتر جابهجا میشوند. در نهایت با هانیبال لکتر متوجه میشوید که ترس حقیقی، همیشه یک دلیل منطقی ندارد. ولی طعم خاصی خواهد داشت! تماشای این اثر از ترسناک ترین فیلم دنیا را از دست ندهید.
17- نوسفراتو (1922) Nosferatu
از جنبههای مختلف، میتوان فیلم نوسفراتو را «همشهری کین» ژانر ترسناک دانست. برام استوکر، نویسنده رمان دراکولا و وارثان او تلاش کردند و موفق شدند که این فیلم را دفن کنند. در دادگاه توانستند حق کپیرایت فیلم را به دست بیاورند و تمام نسخههای این فیلم را درخواست کردند و استودیوی تهیهکننده فیلم، یعنی استودیوی پرانا را به ورشکستگی و نابودی کشاندند. اما همچنان اقتباس بیاجازه مورنائو از رمان دراکولا، بازنگریای بسیار فکرشده در سبک خونآشامی است که توانست کمک شایانی به تعریف سبک ترسناک بکند و آنچنان از نظر تکنیکال تاثیرگذار و قدرتمند بود که توانست سنگ بنای کارنامه حرفهای یکی از بهترین کارگردانان دهههای بیست و سی، یعنی مورنائو بشود. اما بیشتر از هر چیزی، نقشآفرینی مکس شرک در نقش کونت اورلوک است که توانسته حتی یک قرن پس از ساخت فیلم، از نوسفراتو اثری بیبدیل بسازد.
16- آرواره ها (1975) Jaws
انسانها فکر میکنند که سیاره زمین را در اختیار گرفتهاند. انسانها آنقدر غالب شدهاند که وقتی طبیعت دندان تیز میکند و ماهیت وحشیاش را به آنها نشان میدهد و میگوید که همچنان رییس است، شوکه میشوند. این ترسی است که در زیرلایههای اثر گیشهای تاریخی استیون اسپیلبرگ میلولد. فیلمی که شاید بتوان آن را برداشتی ملویلی با تمی اواخر قرن بیستمی نامید. گاهی، هنگامی که فجایع طبیعی درست به صورت شما زل زدهاند، درک سیاسی این موضوع آسانتر میشود. همانطور که شهردار شهر امیتی (با بازی مورای همیلتون) متوجه میشود که باید وجود هر گونه خطری را تکذیب کند. فیلم آروارهها، فیلمی مانیفست دستینی است که آمریکاییها در مورد سکونت در هر مکانی که دلشان میخواهد دارند. اگر مردم از آبها خارج میماندند، یا تصمیم میگرفتند که در استخرهای امیتی شنا کنند، هیچ داستان ترسناکی برای روایت وجود نداشت و این فیلم جزو ترسناک ترین فیلم دنیا نمیشد.
15- آدمهای گربهای (1942) Cat People
فیلمهای تهیهکننده، ول لوتن، فیلمهای درجه ب ترسناک با بودجهای کم بودند و جاک تورنر بهترین همکار او در این زمینه بود. تورنر میتوانست لایهای با استایل تاثیرگذار بر روی فیلم بکشد که بودجه کم فیلم را جبران کند و از آن اثری درخشان در حد فیلمهای گرانقیمتتر بسازد. فیلم آدم های گربه ای تورنر از صدا و دوربین برای به وجود آوردن نیرویی ماورایی استفاده میکند بدون آن که آن را نشان بدهد! برای مثال سکانس شنا در استخر را در نظر بگیرید و ببینید که چطور احساس حضور یک موجود موهومی تنها با قاببندی، سواستفاده از احساسات درونی بیننده و تدوین ممکن شده است. سپس مانند فیلم نویر کلاسیک دیگرش، خارج از گذشته، تورنر از فیلمبرداریای کمک میگیرد که به وسیله فضای اتمسفریکش چه از نظر ترسناکبودن و چه از نظر جنسیتی، موقعیتهای عجیب فیلم را رقم میزند. یک زن صربستانی (با بازی سیمونه سیمون) متقاعد شده است که در گذشته گربه بوده است و وقتی که عصبانی میشود به یک گربه تبدیل میشود! داستان این اثر یکی از جذاب ترین داستانهای موجود ساخته شده در زمره ترسناک ترین فیلم دنیا است.
14- 24 روز بعد (2002) 28 Days Later
کارگردانی داینامیک دنی بویل و برداشت او از دنیای ترسناک زامبیها به شدت ترسناک است. وقایع فیلم کمی پس از آن روایت میشود که یک ویروس تمام بریتانیا را به خود آلوده میکند. فیلم 24 روز بعد تلاش بازماندگان برای پیدا کردن هدف زندگیشان و البته سرپناهی امن پس از این واقعه را دنبال میکند. بویل با این فیلم پا را فراتر از فیلمهای دیگر ژانر وحشت زامبی گذاشته است و آن را به چیزی حتی ترسناکتر بدل کرده است. برای این که انسان بتواند پس از چنین واقعهای جان سالم به در ببرد و بقا داشته باشد، نیاز است که انسانیتش را زیر پایش له کند و تنها به فکر خودش باشد. فیلم کشوری را نشان میدهد که توسط یک بیماری ناشناخته به طور کامل فلج شده است. این بیماری بسیار مسری و غیرقابل درمان، میزبانانش را در وضعیتی دائمی از خشم و وحشیگری قرار میدهد. شاید پیام فیلم این باشد که از بشر بپرسد آیا این خشم افسارگسیخته و مهارناپذیر چیزی است که به صورت مادرزادی در وجود در هر انسانی نهفته است؟ آیا این ویروس تنها وظیفه دارد که آن را از وضعیت بالقوه به بالفعل تبدیل میکند؟ تصمیم بویل برای فیلمبرداری 28 روز بعد با دوربینهای ساده فیلمبرداری مصرفکنندگان، به آن استحکام و چرکی را که برای فضای رئالیستیک فیلم لازم بود میدهد. اگرچه فیلم خالی از لحظات سورئال درخشان نیست. ترسناکترین چیز در مورد 28 روز بعد که از جمله ترسناک ترین فیلم دنیا ست، احتمالا این است که سناریویی که روایتش میکند، کاملا غیرواقعی نیست و میتواند به سادگی و با اشتباهات زنجیرهای انسانها اتفاق بیفتد.
13- آزمون بازیگری (1999) Audition
اگر این فیلم را تماشا کرده باشید، مطمئنا صحنه قطع عضو معروفش و عبارت «قطعکردن» که مدام تکرار میشود، آشنا هستید. تاکاشی میکه به تازگی صدمین فیلمش را هم منتشر کرده است. اگرچه غیرمحتمل است که اثر صدم یا 98 اثر دیگرش بتوانند به موفقیتی که «آزمون بازیگری» به دست آورد برسند. این فیلم که اقتباسی از رمان ریو موراکامی با همین نام است، آنچنان در فرمتهای متفاوت عجیب و غریبی شروع و پایان مییابد که هر کس که آن را بدون اطلاع از داستانش به تماشا بنشیند، تا مدت زیاد متوجه نمیشود که با ترسناک ترین فیلم دنیا طرف است. چیزی که به نظر گمراهکننده میآید، تلاش یک مرد برای پیدا کردن همسر جدیدش است و او برای این کار آزمونی برگزار میکند. وقتی که بیننده متوجه جریان اصلی فیلم میشود، دیگر بسیار برای برگشتن دیر شده است. نه به خاطر این که فیلم بسیار همهجانبه و قدرتمند است. بلکه چون همانقدر که دور شدن شخصیت اصلی از زن اثیری درون فیلم سخت است، شما نیز نمیتوانید از فیلم دل بکنید. پیشنهاد میکنیم این اثر را نیز در لیست قابل مشاهده ترسناک ترین فیلم دنیا خودتان قرار دهید.
12- طلوع مردگان (1978) Dawn of the Dead
نبوغ بهخصوص جرج اندرو رومرو آن بود که بیننده فیلمش را با فضایی آشنا ولی در عین حال بیگانه، تسخیر میکرد. طلوع مردگان در یک مجتمع تجاری شهر مونروویل ایالت پنسیلوانیا اتفاق میافتد. جایی که تعدادی نجاتیافته از آخرالزمان زامبیها، برای خود سرپناهی در برابر مردگان متحرک ساختهاند. صد در صد در این فیلم باید منتظر کشتار دستهجمعی زامبیها باشید. یک انفجار بزرگ میتواند دقیقا همان چیزی باشد که بیننده فیلمهای ترسناک زامبی دلش میخواهد ببیند! اما وقتی که نجاتیافتگان به هدفشان میرسند، دیوانه میشوند! زندگی در این مجتمع تجاری و آزادیای که محیطش به این افراد میدهد، حس زندگی در بهشت را برای آنها به ارمغان میآورد. آنها مدام بازیهای آرکید میکنند و از ذخیره غذا و شیرینیها در این پاساژ به شکل مسئولیتناپذیرانهای استفاده میکنند. چه کسی اهمیت میدهد که این غذاها محدود هستند و شاید دیگر هیچکس نتواند پس از این به خارج مجتمع برود؟ این غذاها مطمئنا تا آخر دوام نمیآورند. پایان دنیا به ندرت کمتر تراژدی و بیشتر شبیه یک کار بیهوده به نظر میآمده اما طلوع مردگان، در نشان دادن این امر، قدرتمند ظاهر شده است.
11- قرمز تیره (1975) Deep Red
داریو آرجنتو ژانر جالو را به وجود نیاورد. این افتخار به ماریو باوا میرسد. اما این آرجنتو بود که توانست با فیلم قرمز تیره، این سبک را به بهترین شکل ممکن ادا کند. از قرمز تیره به عنوان بهترین و ترسناک ترین فیلم دنیا در سبک جالو نام برده میشود. داستان فیلم درباره یک شخص رمال است که در یک سالن تئاتر به اجرا مشغول است و دچار حسی میشود که یک قاتل درون جمعیت است. کسی که بعد او را در آپارتمانش میکشد. دیوید همینگز شخصیت یک پیانیست را ایفا میکند که به عنوان شاهد در هنگام قتل این رمال حضور داشته. همین موضوع او را به سمت داستانی تاریک میکشاند که زندگی او را در خطر قرار میدهد. آرجنتو از امضاهای متعدد سبک جالو در این فیلم استفاده کرده است. یک قاتل که کارش را با چاقو یا اجسام برنده تیز انجام میدهد و دستکش سیاه به دست دارد؛ سکانسهای بسیار جذاب قتل، روایتهای اشتباه، پیچ و تاب داستان و داستان پسزمینه بسیار درخشانی که در نهایت هویت قاتل را فاش میکند. آرجنتو کمی بعد توانست تحسین بینندگان و منتقدان را با فیلم سوسپیریا در سال 1977 به دست بیاورد. اما قرمز تیره فیلم جنایی ترسناک و ژانر وحشتی است که تا همیشه به عنوان بهترین و ترسناک ترین فیلم دنیا از او باقی خواهد ماند.
10- شب مردگان زنده (1968) Night of the Living Dead
فیلم ویرانگر مستقل جورج رومرو که در فرمت سیاه و سفید ساخته شده است، یک فیلم کلاسیک در ژانر ترسناک و فیلمهای زامبیمحور است. او با این فیلم شاید به تنهایی زامبیهای فیلمهای مدرن را ساخت. این فیلم که با بودجه بسیار محدودی ساخته شد، از افکتهای بسیار ساده و بازیگران غیرحرفهای استفاده میکند. همین موضوع به فیلم فضایی رئالیستی را هدیه میکند که آن را حتی بیش از پیش ناراحتکننده و آزاردهنده میکند. رومرو گفته بود که شخصیت بن برای یک بازیگر سیاهپوست نوشته نشده بوده و هر گونه روایت نژادی در فیلم یک اتفاق بوده است. اما هیچکس نمیتواند سمبلیسم موجود در انتخاب دوین جونز به عنوان بازیگر اصلی را نادیده بگیرد. در آن زمان خیلی کم اتفاق میافتاد که نقش قهرمان فیلم به یک سیاهپوست داده شود که توسط چند بازیگر سفیدپوست احاطه شده بود. در عصری که آمریکای محکوم به نژادپرستی به خاطر جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان در حال تغییرات بنیادین اجتماعی بود، فیلم شب مردگان مانند اثری پیشرو ظاهر شد. در فیلم هیچگاه در مورد نژاد صحبتی به میان نمیآید اما انتخاب بازیگر رومرو مسبب برداشتها و آنالیزهای بسیار زیادی شد. مخصوصا پایان غمافزا و فراموشنشدنی فیلم، این بحثها را تشدید هم میکرد. فیلم با دنبالهها و بازسازیهای زیادی دنبال شد. برای مثال میتوان به ریبوت 1990 فیلم با بازیگری تونی تاد در نقش بن اشاره کرد.
9- بیگانه (1979) Alien
بیگانه شاید یکی از بهترین فیلمهایی باشد که ریدلی اسکات در طول دوران حرفهای کارگردانیاش ساخته است. حتی اگر اینطور نباشد، بیگانه را شاید بتوان به عنوان بهترین فیلم ترسناک دنیا معرفی کرد. شما میتوانید در بیگانه نجات پیدا کنید اما هیچگاه نمیتوانید از آن فرار کنید. نه فقط به خاطر این که ریدلی اسکات هیچگاه دست از ساختن دنبالهها یا پیشدرآمدهای آن دست نمیکشد بلکه به خاطر داستان و روایت بسیار قدرتمند و تاثیرگذارش. فیلم آنچنان از ریشههایش فاصله گرفته است که پس از چهل سال از نسخه اصلی فیلم، یادآوری این که نسخه اصلی آن چقدر ترسناک بود کار سختی به نظر میرسد. پس بیایید یادآوری کنیم: سفینه نوسترومو و خدمهاش بسیار زودتر از موعد مقرر از خواب زمستانیشان بلند میشوند تا یک سیگنال خطر بگیرند. جان هرت با موجودی نهچندان دوستانه روبرو میشود که نامش فیسهاگر است. این موجود، فرزندی را به دنیا میآورد که حتی از خودش هم بدتر است و تمام خدمه این فضاپیما را به جز الن ریپلی از بین میبرد. در فضا هیچکس صدای جیغ شما را نمیشنود. اما در زمین، ما چندان خوششانس نخواهیم بود. این اثر نیز جزو ترسناک ترین فیلم دنیا است.
8- موجود (1982) The Thing
جان کارپنتر با فیلم موجود، ترس، پارانویا و انزوا را به نمایش میگذارد. اثری که کمتر فیلمسازی توانایی ساختش را در کارنامه خود داشته است. وقتی که محققان قطبی با زندگی بیگانهای آشنا میشوند که توانایی تقلید زندگی موجودات دیگر را دارد، بیاعتمادی و ترس است که در وجودشان رخنه میکند و تا زمان انفجار این ترس و بیاعتمادی، فیلم به پیش میرود. جلوههای بصری تجربی و طراحی موجودات در فیلم، یکی از بهترینها در تاریخ سینما است. فیلمی که شما را از گلویتان میگیرد و اجازه رهایی به شما نمیدهد.
7- چشمان بدون چهره (1960) Eyes Without a Face
گاهی داستانهای جنوپری میتوانند درست به اندازه داستانهای ترسناک، رعبناک باشند و موضوع ترسناک ترین فیلم دنیا را بسازند. ترس از طردشدن، تنهایی، پا به سن گذاشتن و از دست دادن زیبایی. ژرژ فرانجو داستان یک پدر جراح پلاستیک را میگوید که دلش میخواهد چهره دخترش را که در یک تصادف به شدت آسیب دیده به حالت قبل برگرداند و او را نجات بدهد. چشمان بدون چهره فیلمی ترسناک در قامت یک داستان جن و پری پیچیده است. این به خاطر موسیقی متن گیرا و البته کودکانهای است که ماوریس جار برایش ساخته است. تنها راهحل پدر، پیوند چهره است. این یعنی او باید زنان مختلف را بکشد که چهره آنها را روی صورت دخترش امتحان کند. اما بدن دختر تمام این چهرهها را پس میزند. چیز زیادی در این فیلم وجود دارد. این ایده که از دست دادن زیبایی، برابر با مرگ است (پدر برای دخترش یک مراسم ختم برگزار کرد و او را از دنیا مخفی کرده است) و این که زیبایی ارزش قتل را دارد. آلیدا والی به عنوان سرپرست آزمایشگاه پدر، نقش شکارچی را دارد و زنان جوان را میدزدد تا صورتشان به صورت دخترک پیوند زده شود. چشمان بدون چهره میگوید که نهایت غم آنجایی است که شادی خود در گرو یک بیعدالتی قرار میگیرد. این که تنها زمانی میتوانید چیزی را خودتان به دست بیاورید که از دیگری بدزدید!
6- روانی (1960) Psycho
روانی مانند یک مبدا تاریخی سینما است. درست مانند میلاد مسیح برای مبدا تاریخ، میتوان تاریخ سینما را به پیش و پس از انتشار روانی دستهبندی کرد. جایی که دیگر هیچ چیز مانند قبل نبود. شاید مهمترین چیزی که سبب شد سوالهای «سینما چیست؟ تلویزیون چیست؟» و تعریف این مدیومها پیش بیاید، با روانی آغاز شد. فیلمی که هیچکاک آن را با استفاده از عوامل سریال تلویزیونی خود، یعنی «آلفرد هیچکاک تقدیم میکند» ساخت. هیچکاک با نشان دادن لوگوی استودیوی پارامونت با خطهای مشابه خطوط تلویزیونهای قدیمی در ابتدای فیلم، به این موضوع اشاره میکند که مرز بین مدیومهای سینما و تلویزیون در این فیلم بسیار باریک است و حتی این مرز از بین رفته است. اما مدیومها چه اهمیتی دارند؟ این بینش عوامل و مخصوصا کارگردان است که اهمیت اصلی را دارا میباشد و هیچکاک با روانی ثابت کرد که تقلید از نوع رفتار سینمایی او چقدر برای مقلدانش غیرممکن خواهد بود. برای تمام صحنههای ترسناک و شوکهکننده، مخصوصا صحنه دوشگرفتن که از آنجا همهچیز شروع میشود، این قسمت مضحک روانی است که تا انتها با شما باقی میماند. لحظهای که نورمن در حال غرقکردن ماشین ماریون کرین در یک مرداب است و ناگهان ماشین از غرقشدن باز میایستد به خود میگویید «اوه خدای من!» یا زمانی که زن کلانتر به یاد میآورد که در مراسم تدفین خانم بیتس چه لباسی پوشیده بود. یا حتی هنگامی که روانپزشک در حال توضیح دادن واقعه شبهعلمیای که سبب تمام اتفاقات فیلم شده بود ولی به نظر بسیار بیمعنی و مسخره میآمد در حالی که هیچ توضیحی برای این اتفاقات کفایت نمیکرد! چیزهایی در زندگی وجود دارند که مانند داستان این فیلم، همینطور برای خودشان وجود دارند. روانی پوزخند سینمایی هیچکاک به ما بینندگانی است که تلاشی بیهوده برای پی بردن به همه چیزهای بیمعنی داریم. تماشای اولین اثر جدی در لیست ترسناک ترین فیلم دنیا را از دست ندهید.
5- هالووین (1978) Halloween
نظرات بسیار متفاوتی بین تماشاگران سینما وجود دارد اما شاید هالووین ترسناک ترین فیلم دنیا باشد. فیلمهای ترسناک بسیار زیادی قبل از این فیلم اسلشر نمادین جان کارپنتر منتشر شده بود اما هالووین فرمولی بینقص را پیدا کرد که جشن ترسناک هالووین را به یک چیز فراموشنشدنی تبدیل کند. با یک تمی ضربانی، آخرین دختر هالووین (عبارتی که به آخرین دختر زنده فیلمهای ترسناک اطلاق میشود که مجبور است با قاتل فیلم رودررو شود) لوری استرود نام دارد که جیمی لی کرتیس نقش او را ایفا میکند و با لولوخرخرهای که انگار قصد مردن ندارد، هالووین برای همیشه فیلم های ژانر ترسناک را تغییر داد. پس از این که مایکل مایرز وقتی که تنها شش سال داشت خواهرش را در شب هالووین به شکل غیرقابل توضیحی به قتل رساند، بیشتر عمرش را در زندان سپری کرد. اما در یک شب هالووین ترسناک در سال 1978، او به خانهاش در شهر هدونفیلد باز میگردد تا یک وحشیگری خونین را به پا کند و لوری و دوستانش را بترساند. با چهره ترسناک و از شکلافتادهای که زیر ماسک سفیدی پنهان شده است، مایرز راهش را با زاغسیاهچوبزدن و کشت و کشتار با چاقو در فیلم پیدا میکند و در مقابل گلولهها و انفجارهای مختلف مصون میماند. اگرچه کارپنتر او را در قسمت دوم فیلم در سال 1980 میکشد، اما مایرز آنقدر چهره محبوبی بود که دوباره در سال 1988 به سینما باز میگردد تا هواداران سبک فیلمهای ترسناک، بار دیگر شخصیت محبوبشان را روی پرده بزرگ ببینند. در سال 2018، بازسازی دیگری از این اثر ساخته شد و به عقیده بسیاری از منتقدین ترسناک ترین فیلم دنیا جدید را رقم زد.
4- جنگیر (1973) The Exorcist
حدود نیم قرن از انتشار فیلم جنگیر میگذرد اما هنوز میتوان آن را به عنوان ترسناک ترین فیلم دنیا معرفی کرد و این موضوع تنها یک دلیل دارد. ناراحتی و رنج مهمی در کنتراست بین یک دختر جوان معصوم و شیطانی که او را تصرف کرده است وجود دارد. بازی لیندا بلیر در نقش دختر 12 سالهای با نام ریگان، کسی که سرش به صورت 180 درجه میچرخد و هنگامی که به شکل آزاردهندهای میخندد و ناسزا میگوید، استفراغ میکند، این ایده را تبیین میکند که هیچ چیزی مقدس نیست. حتی شخصیت انجیل به دست با بازی ماکس فون سیدو نیز نمیتواند تضمین کند که شرایط برای ریگان بیچاره و خانوادهاش بهتر خواهد شد. اما جریان ساخت جنگیر چه بود؟ ویلیام فریدکین که در مورد آثار ترسناک بسیار مشتاق بود، تصمیم گرفت که فیلمی ترسناک بر پایه رمان ویلیام پیتر بلتی بسازد. به همین دلیل با او تماس میگیرد و تصمیم بر این میشود که او از این رمان استفاده کند و همان اثری را بسازد که ژانر ترسناک به آن نیاز داشته است. به عنوان یکی از پرسودترین فیلمهای تاریخ سینما، جنگیر به ساخت دنبالههای متعدد و سریالهای تلویزیونی مختلفی منجر شد که هیچکدام نتوانستند چه از نظر کیفیت و چه از نظر روشنی محتوا، آنطور که نسخه اصلی داستان افسانهای طبقه متوسط رو به بالای آمریکایی را به شکلی عمیق و با لحظاتی بسیار آزاردهنده، بررسی میکرد، بررسی کند. تاثیری که ساخت این فیلم بر روی فریدکین گذاشته بود نیز بسیار عجیب است. مستند او که در رابطه با جنگیری است The Devil and Father Amorth نام دارد و منبع الهام او برای شخصیتهای فیلم را فاش میکند. همین موضوع ثابت میکند که جنگیر، این اثر بدوی اما ترسناک ترین فیلم دنیا ، هنوز هم در حال خطورکردن به ذهن سازندهاش است. درست همانطور که در صورت مشاهده این فیلم، تا مدتها آن را به یاد خواهید آورد.
3- بچه رزماری (1968) Rosemary’s Baby
ترسناک ترین فیلم دنیا یعنی فیلم بچه رزماری از همان ابتدا و با تیتراژ ابتدایی فراموشنشدنیای که میا فارو بر روی آن مشغول آواز است، ناآرام آغاز میشود. بچه رزماری، شاهکار رومن پولانسکی است که چنگکش را داخل روح شما فرو میکند و زخمی ترسناک درست همانطور که بر روی بدن رزماری بود، برای شما به یادگار میگذارد. شرارت برای این فیلم که هنوز زمان نتوانسته از بار معناییاش بکاهد مفهوم غریبی نیست. داستان افسانهای زنی که توسط شوهر و همسایگانش شستشوی مغزی داده میشود که به عقل و سلامت روانش شک کند. این فیلم در مورد شیطانپرست خانه بغل است! حاملگی به نوبه خود موضوع استرسزایی است اما اگر فرض کنید که یک گروه از چند جادوگر در طول شب وردهایی بالای سرتان میخوانند، همانطور که رزماری فکر میکرد، دوبرابر استرستان بیشتر میشود. او مشکوک میشود که این گروه شیطانی بچه متولدنشده او را نیز برای اعمال شومشان میخواهند. فیلم در نمایش ترس روانشناختی آنچنان قدرتمند و فکرشده عمل کرده است که لیاقت یک مدرک دکتری را دارد! فیلم بچه رزماری در طول زمان ناراحتکنندهتر و ترسناکتر شده است و این تنها به دلیل حقایقی نیست که در مورد رومن پولانسکی میدانیم و پنجاه سال پیش این حقایق پوشیده بودند.
2- کشتار با ارهبرقی در تگزاس (1974) The Texas Chainsaw Massacre
دهه هفتاد میلادی ژانر ترسناک سینما را برای همیشه متحول کرد و ترسناک ترین فیلم دنیا یعنی فیلم توبی هوپر سبب سرعت گرفتن این امر شد. گروهی از دوستان تصمیم میگیرند که وارد یک خانه در ایالت تگزاس شوند اما نمیدانند که این خانه حقیقتا خانه ترس است! این خانه پر از یک خانواده انسانخوار است که توسط یکی از ترسناکترین شخصیتهای شرور تاریخ فیلمهای ترسناک، یعنی صورت چرمی رهبری میشود. ماسک او توسط تکههایی از پوست انسان ساخته شده است. با فرار از چرخدندههای ارهبرقی صورت چرمی، سالی تبدیل به اولین «آخرین دختر» تاریخ فیلمهای ترسناک میشود. او از یک نجاتیافته که از ترس در حال مرگ است، تبدیل به فرشته انتقام خونینی میشود که فیلم را به پیش میراند. اگرچه آخرین دخترها در طول تاریخ دچار تغییرات گوناگونی نسبت به سالی شدند، اما همچنان هم او را میتوان به عنوان یکی از قدرتمندترین و سمبلیکترین شخصیتهای فمنیست سبک ترسناک نام برد. درست مانند ائووین در کارهای جیآرآر تالکین که پیش از کشتن ارباب نزگول که کشتنش غیرممکن بود، از عبارت «من مرد نیستم» استفاده کرده بود، آخرین دخترها، بعضی از ترسناکترین لولوخرخرههای دنیای فیلمهای ترسناک را به لطف سالی در فیلم کشتار با اره برقی در تگزاس، از بین بردند.
1- درخشش (1980) The Shining
تقصیر، گردن ارواحی که ما را تسخیر میکنند نیست. بلکه تقصیر گردن خود ما است. آیا جک تورنس (با بازی جک نیکلسون) در هر صورت، نهایتا از مرز عقل و سلامت و روانش عبور میکرد؟ وقتی که اولین بار او را ملاقات میکنیم، او درگیر یک خشونت خانگی بر علیه پسرش است. نیکلسون نقش جک را دقیقا همانطوری ایفا میکند که انگار او از اول دچار سلامت کامل روانی نیست و دیوانه است. برای مثال آن دیالوگ در ابتدای فیلم به یادتان بیاید که نیکلسون در جواب نگرانی همسرش در رابطه با موضوع انسانخواری و فرزندشان به او میگوید «میبینی؟ مشکلی نیست. اون اینها رو توی تلویزیون دیده». درخشش، منطقی رویاگونه مختص خودش دارد. درست مانند چیزی که نوزده سال بعد کوبریک در فیلم چشمان کاملا بسته، به نمایش گذاشت. ایده اصلی درخشش آن است که شما میتوانید از هر چیزی بترسید اما این چیزها شاید واقعی نباشند. آن حس مشوش درون بدن شما دروغ نمیگوید. اگر غریزهتان به شما میگوید که همسرتان قصد قتل شما و پسرتان را دارد، احتمالا یک دلیل بسیار قانعکننده برایش خواهید داشت. انکار اکثر اوقات برای گذران زندگی نیاز است. برای آن که بتوانید از سختیها عبور کنید و آنها را در نظر نگیرید. اما فیلمهای ترسناک نشان میدهند که این انکار میتواند سبب کشتهشدن شما نیز بشود. در درخشش که این انکار تقریبا سبب قتل دنی و وندی شد اما آنها درست در لحظه مناسب بیدار شدند و تغییر کردند و واقعیت اوضاعی که در آن قرار داشتند را بدون هیچگونه بهانهای درک کردند و همین سبب شد که به زندگیشان ادامه بدهند. بسیاری از ما نمیتوانیم به این موفقیت برسیم. آنچنان کورکورانه و با سرسختی در زندگی پیش میرویم که شاید در نهایت در کولاک و برف زندگیمان یخ بزنیم یا سرنوشتمان آن است که اشتباهاتمان را آنقدر تکرار کنیم و تکرار کنیم که انگار واقعا سرایدار آن هتل بزرگ بودهایم. به هر حال، درخشش یکی از درخشان ترین فیلم های استنلی کوبریک و یکی از ترسناک ترین فیلم دنیا است و در لیستی که ما برای شما تهیه کردهایم، توانست جایگاه ترسناک ترین فیلم دنیا را به دست بیاورد.
نتیجهگیری ترسناک ترین فیلم دنیا
شاید درک این موضوع سخت باشد که چرا بعضی از سینمادوستان اینچنین شیفته سبک ترسناک هستند. اما باید اذعان کنیم که این سبک، میتواند شما را به صندلیتان در سینما میخکوب کند و تماما از آن چه که بیرون سالن انتظارتان را میکشد دور کند. موجودات ترسناکی که سعیشان کشتن است و انسانهای شاید شریفی که تلاش میکنند در این مسیر زنده بمانند و یا حداقل دیرتر کشته شوند. فیلمهای ترسناک درست همان چیزی هستند که میتوانند هیجان شما را به بالاترین حد خود برسانند و نهایت تعلیق را در مدیوم سینما به ارمغان بیاورند.
در بالا سعی شد بیست تا از بهترین آثار ترسناک سینمای جهان یا به اصطلاح ترسناک ترین فیلم دنیا را به شما معرفی کنیم. نظر شما در مورد ترسناک ترین فیلم دنیا کدام است و چه ویژگیهایی دارد؟ کدام فیلم باید در این لیست حضور پیدا میکرد ولی در آن غایب است؟ یا اصلا بگذارید به صورت عامیانه بگوییم: فیلم خیلی ترسناک در حد مرگ مورد نظرتان را در قسمت نظرات برای ما بفرستید!
منبع: Indiewire
2 دیدگاهها
فیلم مرگ شیطان ترسناک ترین فلم که تا حال دیدم
مورد چهارده تو ترجمه ی اسم فیلم نوشتید ۲۴ روز بعد .
وبسایت خیلی خوبی دارید اگه همین طور پیش بره موفق خواهد بود