اگر به سال 2007 برگردیم، هیچکس پیشبینی نمیکرد سریال The Big Bang Theory چه تاثیری از زمان پخش خود تا آینده به جا خواهد گذاشت. از شروع پخش این سریال در سال 2007، The Big Bang Theory به بزرگترین مجموعه تلویزیونی در ژانر کمدی تبدیل شده است و شخصیتها و دیالوگهای آن جزوی از فرهنگ عامه شدهاند.
طرفداران وفادار این سریال 12 فصل همراه آن بودند و در این فصول فراز و نشیبهای زیادی را در زندگی شلدون کوپر، لئونارد هافستادر، هاوارد والوویتز، راجش کوترپالی، امی فارا فاولر و برنادت راستنکوفسکی – والوویتز مشاهده کردند.
رتبهبندی تمام فصل های سریال The Big Bang Theory
مانند بسیاری از عناوین تلویزیونی چالش سازندگان سریال بیگ بنگ تئوری حفظ محتوای تازه و هیجانانگیز بود تا بعضی از فصول عالی و بعضی دیگر متوسطتر باشند. در این مطلب قصد داریم تمام فصل های بیگ بنگ تئوری را از بدترین تا بهترین رتبهبندی کنیم. پس تا انتها با فانیبو همراه شوید.
12) فصل دوازده
فصل 12 و نهایی سریال The Big Bang Theory فراز و نشیب زیادی به همراه آورد. هرگز خداحافظی با یک سریال دوستداشتنی ساده نیست، به ویژه عنوان ممتازی مانند بیگ بینگ تئوری و با آن که این سریال یقینا لحظات خوبی در خود داشت، ولی طرفداران میتوانستند بگویند روند سریال کیفیت خود را از دست داده است.
صادقانه بخواهیم بگوییم در فصل 12 سریال The Big Bang Theory اینطور به نظر رسید تیم بازیگری تلاش زیادی از خود نشان نمیدادند و جنبه طنز دیالوگها و سکانسها کم شده بود. تا قسمت آخر این سریال، طرفداران نخواهند دانست که آیا این سریال قرار است آن «تاثیر بزرگ» را به جا بگذارد یا نه.
11) فصل هشت
فصل هشت سریال نظریه بیگ بنگ در 22 سپتامبر سال 2014 روی آنتن رفت و از نظر بسیاری از طرفداران قدیمی آن بدترین فصل مجموعه بود.
در این فصل حتی اکثر طرفداران وفادار سریال احساس کردند شاید سریال بیش از آن چه لازم باشد کش داده شده است و تیم نویسندگی یک نوع طنز را بارها و بارها به کار گرفتهاند. به نحوی که یکی از منتقدان نوشت «جوکهای زیادی به کار گرفته شده و خطوط داستانی مانند یک سریال استاندارد تلویزیونی است، ولی اگر این سریال هفت فصل موفق بوده است چرا الان باید چنین چیزی تغییر کند؟»
این فصل نکات برجستهای داشت از جمله توسعه شخصیت پنی، زمانی که یک شغل جدید به دست آورد.
10) فصل هفت
فصل هفت این سریال برای چندتا از بازیگران سریال The Big Bang Theory نامزدی مراسم جوایز امی را به همراه آورد ولی نتوانست در دل مخاطبان خود به همان خوبی جا گیرد. یکی از بزرگترین مشکلات فصل هفت نبود تحرک بود و بسیاری از افراد احساس کردند خلاقیت و ایدههای نویسندگان در حفظ جذابیت شخصیتها تمام شده است.
یکی از بزرگترین انتقادها در مورد فصل هفت «کلیشههایی بود که برای شخصیتهای زن» نوشته شده بود، گرچه این فصل نقش استوارت بلوم با بازی کوین سوسمن را پررنگتر کرد و او ثابت کرد یکی از عالیترین و خندهدارترین شخصیتهای مکمل این سریال است.
9) فصل یازدهم
گرچه در چند فصل قبل از آن لذت سریال افت پیدا کرده بود ولی فصل یازدهم شاهد برگشت به دوران خوب آن بودیم. سیر داستانی با توجه به برنامهریزی امی و شلدون برای ازدواج و انتظار برنادت و هاوارد برای بچه دوم متحول شد و طرفداران دوباره با سریال آشتی کردند.
با آن که این فصل یقینا بد نبود، ولی یکی از بهترینها به شمار نمیرود که دلیل آن مجددا استفاده از جوکهای تکراری است.
8) فصل نهم
به دنبال پخش فصل نهم صحبتهای زیادی مبنی بر این شکل گرفت که سریال چه زمانی تمام میشود و به نظر رسید بسیاری از افراد فکر کردند پتانسیل آن به پایان رسیده است. این سریال به ویژه شروع ضعیفی داشت. یعنی زمانی که پس از سالها سوال «آیا آنها ازدواج خواهند کرد یا نه؟»، لئونارد و پنی ازدواج کردند ولی به شکل بسیار ناامیدکنندهای این کار انجام شد. این دو به لاسوگاس سفر کردند و خیلی راحت جریان عروسی خود را به اطلاع دوستان و خانواده رسانند تا طرفداران احساس کنند پس از فصلهای زیادی که بین این زوج مهم گرم و سرد شدن زیادی وجود داشت، شایسته به مراتب چیز بیشتری بودند. اوضاع حتی زمان برگشت آنها به خانه از عروسی و شروع به دعوا بدتر شد. چون طرفداران دوباره از ناتوانی آنها از این که حتی بعد از ازدواج با یکدیگر شاد باشند احساس خوبی نداشتند.
یقینا فصل نهم لحظات عالی خودش را داشت. از جمله سرانجام صمیمیت جنسی امی و شلدون بود که نه تنها برای رابطه آنها بلکه برای توسعه شخصیت شلدون گام بزرگی بود.
7) فصل ششم
برای بسیاری از افراد، فصل پنجم سریال The Big Bang Theory بهترین بود و از فصل ششم سقوط کیفیت سریال شروع شد. یکی از بزرگترین انتقادها به فصل ششم «خستهکنندگی» آن بود و ظاهرا سریال جادوی خود را که به آن جذبه متفاوتی داده بود، دیگر نداشت. در فصل ششم بسیاری از طرفداران انتظار بیشتری از شخصیتهای اصلی داشتند و میگفتند که راج برخلاف سایر شخصیتها تغییر نکرده است.
این فصل لحظات خوبی داشت که بسیاری از آنها در مورد سفر هاوارد به پایگاه بینالمللی فضایی بود. به طور کلی، تعداد نقدهای مثبتی که سریال در فصل 5 دریافت کرده بود در این فصل کم شد ولی توانست تا حد زیادی به لطف استوارت بلوم در نقش یک شخصیت اصلی همه چیز را سرپا نگه دارد.
6) فصل دهم
از فصل ششم تا نهم، به نظر رسید نقدهای سریال The Big Bang Theory به مراتب بدتر و بدتر میشود، ولی پس از تمامی آنها، فصل ده توانست اندکی مجموعه را نجات دهد. پس از چندین فصل کسادی جوکها و شخصیتها، با توسعه مهم بسیاری از شخصیتها عملا به سریال جان تازهای داده شد که بارزترین آن تولد دختر برنادت و هاوارد در این فصل است.
علاوهبر اضافه شدن عضو جدیدی به گروه، این فصل به بهترین شکل ممکن با سورپرایز شلدون و پیشنهاد ازدواج ناگهانی به امی تمام شد. حتی با آن که پرشورترین طرفداران علاقه خود به سریال را از دست داده بودند، ولی این تغییرات و توسعه شخصیتها است که علاقه طرفداران را به سریال نگه میدارد و شخصیتهایی را که یک دهه با آنها زندگی کردند بیخیال نمیشوند.
5) فصل چهارم
فصل چهارم سریال The Big Bang Theory طرفداران آن را زیاد کرد و با اضافه شدن شخصیت امی فارا فاولر با بازی ماییم بیالیک و برنادت راستنکوفسکی به بازیگری ملیسا راوش به تیم بازیگران اصلی سریال، همگی شوکه شدند. این شخصیتهای جدید به توسعه سیر داستانی و شخصیتهای اصلی کمک کردند. داستان جالب این فصل سریال بیدار شدن پنی در کنار راج پس از یک شب افراط در مصرف نوشیدنی بود.
در این فصل شخصیتهای زن سریال عمق بیشتری به آن دادند و شخصیت پنی به مراتب کاملتر شد، اما همچنین در این فصل بسیاری از طرفداران با جوکهای جدیدی آشنا شدند که چندین سال بود روند تکراری آنها اذیتشان میکرد.
4) فصل پنجم
فصل پنجم سریال The Big Bang Theory در 22 سپتامبر سال 2011 روی آنتن رفت. برای اکثر طرفداران این فصل پیش از دست دادن جذبه سریال آخرین فصل خوب بود. بهترین بخش این فصل جهت جدیدی بود که شخصیت امی به آن داد و همچنین برنادت و مادر شلدون نقشهای پررنگتری به دست آوردند و روی شخصیت و توسعه آنها در روند داستانی توجه شد.
فصل پنجم به نسبت فصل چهارم تعادل بیشتری داشت و طنز فوقالعاده زیاد خود را مجددا به دست آورد که در فصل سوم به اوج خود رسیده بود. البته، یکی از بزرگترین تحولات داستانی سریال ازدواج برنادت و هاوارد بود که تغییر بزرگی برای شخصیت زنپرست هاوارد و برنادت بود تا به یک زوج خوشبخت تبدیل شوند.
3) فصل سوم
هیچ جای شکی وجود ندارد که سه فصل اول سریال مطلقا بهترین بودند و در فصل سوم متوسط بینندگان سریال The Big Bang Theory از ده میلیون به چهارده میلیون نفر و رتبه خود سریال از نظر تعداد بینندگان مجموعههای تلویزیونی از 40 به 12 رسید!
پس از موفقیت دو فصل اول، فصل سوم جایی است که بسیاری از بازیگران مهمان و مشهور سریال ظاهر میشوند از جمله هنرپیشه مهمان ویل ویتون که ثابت کرد به لطف دشمنی که با شلدون دارد یک بمب خنده حسابی در سریال است. در این فصل بود که جوکها و مسخرهبازیهایی که در فصل قبل قدیمی شده بود در بهترین حالت خود قرار گرفت؛ از جمله برخوردهای پنی و شلدون. و جیم پارسونز در نقش شلدون بهترین بازی خود را به نمایش گذاشت. همچنین باید به این نکته اشاره کنیم این فصل به این دلیل مهم است چون طرفداران برای اولین مرتبه با شخصیتهای امی و برنادت آشنا میشوند که هر دو آنها بعدا در سریال جایگاه مهمی به دست میآورند.
2) فصل اول
به دفعات سریالهای تلویزیونی وجود داشته است که با وجود پیشبینیها و ظاهرا کیفیت متفاوت پس از یک فصل یا حتی چند قسمت، ساخت آنها متوقف شده است. بنابراین نمیتوان انکار کرد چقدر فصل اول سریال The Big Bang Theory برای ادامه موفقیت آن مهم بوده است.
با آن که فصل اول نقدهای متفاوتی به دست آورد ولی این طرفداران بودند که با یک کمدی جدید روبرو شدند و شخصیتهای متفاوتی به آنها نشان داده شد که به ندرت دیده بودند و تعامل بین بازیگران را به سختی میتوانستند در سریال دیگری پیدا کنند. حتی با آن که شخصیتها سریعا دل مخاطبان را به دست آوردند، ولی باید در روند «خشک» و «فرمولوار» جوکها تغییراتی داده میشد و زمانی این سریال کمدی توانست این قضیه را اصلاح کند، همه چیز در فصل دوم حتی بهتر شد.
1) فصل دوم
فصل دوم سریال The Big Bang Theory پس از موفقیت نسبی فصل اول در سال 2008 پخش شد و منتقدان و طرفداران به یک شکل با اثری روبرو شدند که قرار نیست به این زودیها تمام شود.
پس از معرفی هاوارد، شلدون، پنی، لئونارد و راج در فصل اول، فصل دوم سرشار از جوکهای شخصی و جنبه طنز هر کدام از شخصیتها بود و شلدون همان «شلدون» همیشگی و روی مخ بود که البته در فصلهای بعدی به شکل قابل توجهی تغییر کرد. حتی یکی از منتقدان مجله Entertainment Weekly نوشت کاملا غیرطبیعی است یک شخصیت اینقدر آزاردهنده ولی با این حال دوستداشتنی باشد و مشخص شد که سریال The Big Bang Theory قصد دارد بازار راکد کمدیهای تلویزیونی را جانی دوباره ببخشد. به نظر این منتقد «شلدون غیرقابل تحمل به شخصیت دوستداشتنی تبدیل شده است و پارسونز کاری را انجام میدهد که به ندرت در شبکههای تلویزیونی میبینیم. یعنی باهوش بودن را به ویژگی دوستداشتنی و حتی قهرمانانه تبدیل میکند.»
با فصل دوم سریال رتبهبندی و تعداد بینندگان آن به شکل قابل توجهی بالا رفت تا از آن بتوانیم به عنوان بهترین فصل سریال بیگ بنگ تئوری یاد کنیم.
کلام آخر درباره رتبهبندی فصلهای سریال The Big Bang Theory
سریال The Big Bang Theory بدون شک جزو بهترین سریالهای کمدی یک دهه اخیر قرار میگیرد. علاوه بر این قسمتهای کوتاه آن (تنها بین 20 تا 22 دقیقه) باعث میشود بدون خستگی بتوانید چند قسمت را در یک شب ببینید و لحظاتی را به خنده بگذرانید. احتمال این که این سریال را بهتر از مجموعه تلویزیونی «دوستان» بدانیم خیلی کم است. ولی باید بگوییم مجددا با تیمی از شخصیتهایی آشنا میشویم که هر کدام دوست یکدیگر هستند و زندگی آنها و اتفاقهایش ما را تا مدتها درگیر میکند.
اگر تجربه دیدن سریال The Big Bang Theory را دارید میتوانید نظرات خود را با ما و سایر خوانندگان سایت در میان بگذارید.
منبع: Fame10
4 دیدگاهها
من تئوری بیگ بنگ رو حدود صدبار دیدم و هرروز حداقل 8 اپیزود ازش میبینم.با اینکه قبلا دیدمشون.واقعا بهترین سریال دنیاس.من چند قسمت از فرندز دیدم در حد بیگ بنگ نیست
من فعلا فقط تا فصل۳ این سریال را دیدم و بهترین سریالیه که تا به حال دیدم به نظرم برعکس سریال هایی مثل جماعت آی تی هیچ جوک بی مزه ای نداره و من از اول تا آخر هر قسمت همش می خندم و قسمت هایی مثل قسمت چهار فصل۲ را ۶بار دیدم و هنوز هربار می بینمش می خندم
من فعلا ۳ فصل اول سریال را دیدمو عاشقش شدم ولی بعد از خوتندن رتبه بندی شما خیلی ناراحت شدم که این سریال قراره بعد ۲ فصل برام جذابیتش را از دست بده
اگر مقصود فقط خندیدن باشه با بیگ بنگ این و به شدت تجربه میکنید و بعضی از قسمت ها من رو به شخصه به قهقه مینداخت ولی فرندز اینطوری نیست یعنی فقط خنده نیست حتی بعضی اوقات اشکتونم درمیاره
در کل اگر میخواین صرفا بخندین بیگ بنگ ب شدت پیشنهاد میشه ولی اگر میخوایین احساساتتون هم درگیر بشه و با سریال زندگس کنید فرندز و ببینید