سینمادوستان میدانند که سینهفیلیا شرایطی سالانه است و تب و تاب آن با آخرین روزهای سال میلادی و انتخاب بهترین فیلمهای سال بیشتر میشود. در طول دوازده ماه سال 2018، فیلمهایی وسیع از ژانرهای مختلف با تصویرگریهای گوناگون به بازار عرضه شدند که هم در فرمت سینما و گیشه و هم از نظر هنری سطح بسیار بالایی داشتند. 2018 سالی پر از درامهای قدرتمند، کمدیها، فیلمهای ژانر وحشت و مستندهایی از هنرمندانی ثابت شده و هنرمندان تازهکار بود. آثار آنها این ایده را تلقین میکند که چه فیلم بر روی پرده بزرگ سینما اکران شود یا چه در سرویسهای استریمینگ مانند آمازون یا نتفلیکس پخش شود، آینده مدیوم سینما در مسیر درستی به پیشرویاش ادامه میدهد. اما فعلا مهمترین چیز زمان حال است و به همین دلیل، لیستی از بهترین فیلم جدید 2018 را برای شما آماده کردهایم. پس برای آشنایی با فیلم جدید 2018 همراه ما بمانید.
25- مول (2018) The Mule
فیلم The Mule از دسته فیلم جدید 2018 و فیلمی به کارگردانی کلینت ایستوود است که نیک شنک نویسندگی آن را برعهده داشته است. ایستوود مانند بسیاری از فیلمهایش، خودش نقش اصلی را ایفا میکند و شخصیت ارل، که یک گلفروش نود ساله است، با بازی درخشان او رقم خورده است. او در فیلم مجبور میشود که به جابهجایی مواد مخدر روی بیاورد. اما پیری ایستوود از آتش و شعلهای که او به این داستان براساس واقعیت بخشیده است، نمیکاهد. او در فیلم به شکل متعصبانهای، در مورد اینترنت و گوشیهای هوشمند ناسزاگویی میکند. این در حالی است که تلاش میکند تمام کارهایی که نتوانسته برای خانوادهاش انجام بدهد را جبران کند و از گذشتهاش پشیمان است. بردلی کوپر نیز نقش مامور سازمان مبارزه با مواد مخدری را ایفا میکند که به دنبال مسئول جابهجایی این مواد مخدر است. هیچکس انتظار یک پیرمرد را ندارد. ارل به زودی در حرفه جدیدش پیشرفت میکند و روز به روز درآمدش بیشتر میشود. کوپر نیز در تلاش است که نظر رییسش را با بازی لارنس فیشبورن جلب کند. مول به انگلیسی به معنای قاطر است که همچنین بهعنوان اصطلاح برای افرادی که مواد مخدر غیرقانونی را جابهجا میکنند به کار میرود. به نظر میآید که این فیلم جدید 2018 تاییدی بر این است که نه تنها فیلمساز کهنهکار، قدرت جادوییاش را از دست نداده، بلکه توانسته آن را بهبود ببخشد و همچنان در سینما حرفی برای گفتن داشته باشد.
24- من جادوگر نیستم (2018) I Am Not a Witch
در کشور زامبیا همچنان زنان به ساحرگی محکوم و متهم میشوند و سپس به کمپهای کار اجباری فرستاده میشوند. حتی از آنها در دادگاههای جنایی استفاده میشود که از قدرت ماوراییشان استفاده و در امر قضاوت کمک کنند. این سناریوی واقعی وحشتناک، توسط رونگانو نیونی و با فیلم جدید 2018 «من جادوگر نیستم» به دنیای سینما آورده شده است. نیونی اولین فیلمش را با گفتن داستانی در مورد دختری به نام شولا ساخته که وقتی مقامات او را به عنوان یک جادوگر شناسایی میکنند، دنیایش زیر و رو میشود. زیر نظر مسئول دولتی، آقای باندا ( با بازی هنری بیجی فیری) شولا سفری را آغاز میکند که در آن پر از ناسزاگویی و دروغهایی است که به او نسبت داده میشود. مثلا او باید در یک برنامه مکالمه تلویزیونی شرکت کند که در آن از او درخواست میشود شعر «تخممرغهای شولا» را بلند برای بینندگان بخواند. انگار که او مسئول فروش یا کالایی صرفا برای عرضه در تلویزیون است. همچنین موسیقی متن بسیار خوبی که بر روی فیلم قرار دارد، که مبتنی بر سازهای زهی و صدی بسیار هارش است، توانسته به اکشن-درامای فیلم کمک شایانی کند. فیلم نیونی درست مانند نمایشنامه بوته آزمایش نوشته آرتور میلر، ولی برای عصر حاضر و زنان عصر حاضر در کشورهای توسعه نیافته و یا در حال توسعه است.
23- سوگلی (2018) The Favourite
علاقه یورگس لانتیموس به جوامع محدود بار دیگر و این بار در فیلم سوگلی به نمایش گذاشته شده است. اما این بار این اتفاق در فرمتی غیرمعمول، یعنی انگلستان قرن 18 و ملکه آن با بازی اولیویا کولمن، میافتد. ملکه بیمار که از بیماریهای مختلفی رنج میبرد و هفده بارداری بدون نتیجه و ناموفق را تحمل کرده است، در قصر مجلل خودش زندگی میکند و اواخر عمرش را میگذراند. نزدیکترین دوست و البته معشوقه او، سارا چرچیل با بازی ریچل وایس است که سلطه بسیار زیادی بر روی ذهن و رفتار ملکه دارد. دخترعموی سارا با نام ابیگیل ماشام با بازی اما استون به قصر میآید و تلاش میکند که از جایگاه نازلی که دارد، به مراتب بالا برسد و حتی در این راه از پشت به سارا خنجر میزند. فیلم روی پاشنه جنگ بین فرانسه و انگلستان میچرخد و همه چیز در مورد تصمیم برای ادامه جنگ یا صلح با فرانسه یا رهبر مخالفان، رابرت هارلی (با بازی نیکولاس هولت) است. فیلمبرداری چشمماهی که در این فیلم استفاده شده است، به فیلم نمایی جدید و جالب در راهروهای قصرهای قرن هجدهمی میدهد. صحنههای عجیب و جالب توجه مانند باقی فیلمهای لانتیموس، در سوگلی نیز وجود دارد. اگرچه سه بازیگر زن نقش اصلی فیلم، به شکل یکسانی در آن درخشیدهاند. کولمن با نقش تلخ و بیچارهاش، وایس بیرحم و سنگدل، و در نهایت شخصیت اما استون که بدون اصول اخلاقی ولی بسیار باهوش است. تماشای فیلم جدید 2018 را از دست ندهید.
22- ماموریت غیرممکن فالاوت (2018) Mission: Impossible – Fallout
در این فیلم جدید بار دیگر تام کروز جان و زندگیاش را به خطر میاندازد نقش اتان هانت را در سری فیلمهای ماموریت غیرممکن ایفا کند. به عقیده بسیاری، این فیلم، بهترین فیلم اکشن از زمان انتشار فیلم «مکس دیوانه: جاده خشم» است. در فیلم هیجانانگیز نویسنده و کارگردان، کریستوفر مککوئری که با تزریق آدرنالین اضافی، هیجانانگیزتر هم شده است، هانت ماموریت مییابد که سه هسته پلوتونیم را دوباره از چنگ دشمنان در بیاورد و آنها را بازیابی کند. در این مسیر او باید روابطش با همکارانش (با بازی سایمون پگ، وینگ ریمز و الک بالدوین) را نیز بهبود ببخشد و رابطهاش با همسر سابقش، جولیا (با بازی میشل موناهن) و البته جاسوس جذابی به نام ایلسا فاست (با بازی ربکا فرگوسن) را مدیریت کند و سعی کند که همهچیز را به خوبی و خوشی به نتیجه برساند. نباید از قاتلی به نام آگوست واکر (با بازی هنری کویل) که با CIA قرارداد بسته که در صورت سرپیچی هانت از دستورات، او را بکشد نیز توجهمان را بدزدیم. این تیم ترکیبی از شخصیتهای فوقالعاده با تیمی حرفهای، موقعیت را برای صحنههایی فراهم میکند که مخصوصا در سینمای IMAX چیزی جز خیرهکننده نمیتوان به آنها گفت. مککوئری این فیلم جدید 2018 را با یک صحنه پرسر و صدا آغاز میکند، در حالی که نمایی هوایی از هانت و واکر نشان داده میشود که در هلیکوپترهایی نشستهاند. این صحنه چیزی جز پادشاهی هانت و کل سری فیلم را بر هالیوود به بیننده القا نمیکند.
21- بیزبی 17 (2018) Bisbee ’17
در سال 1917، کلانتر شهر بیزبی در ایالت آریزونا، در منطقهای کوهستانی که به خاطر معادن غنی مس معروف بود، با کمک نیروی 2000 نفری، معدنچیان آلمانی و مکزیکی را که به شهر هجوم آورده بودند جمع کرد و همه را به صحرا برد و آنجا رها کرد و هیچگاه این افراد به شهر برنگشتند. این فیلم پرجرات ساخته رابرت گرین است که سعی دارد آن قربانیانی که به شکل ناعادلانهای اعدام شدند، به دست فراموشی سپرده شوند. بر خلاف ساختار قدیمی و سنتی ساخت مستند و بازسازی وقایع، او قصد دارد که فیلم را در سال 2017، یعنی صد سال پس از وقایع بسازد. درست مانند فیلمهای پیشینش، یعنی «بازیگر» و «کیت نقش کریستین را بازی میکند»، ترکیب گرین از داستانهای واقعی و خیالی با یکدیگر ترکیب میشوند و این تکنیک توانسته که به خوبی جواب بدهد. نتیجه کار، فیلم مستندی با نگاهی عمیق بر مسئله ارتباطات نژادی، اختلاف طبقاتی و ماهیت حافظه است. این فیلم جدید 2018 داستان روحی دردمند که هم در مورد رستگاری است و هم در مورد احیا. بیزبی 17 مستندی است که نشان میدهد جنایات گذشته چطور تاثیر غیرقابل انکارش را بر روی زمان حال میگذارد.
20- سوختن (2018) Burning
بیمیلی نسل جوان کشور کره جنوبی و مشکلات بزرگی که این عدم علاقه و افسردگی به وجود آوردهاند، موضوع اصلی فیلم جدید لی چانگ دونگ است که تعلیق را با روایتی اجتماعی تلفیق میکند و نتیجهای عجیب دارد. جونگسو (با بازی یوآه این) پیکی است که پس از برخورد با هائمی (با بازی جونگ سئو جون)، همکلاسی سابقی که اصلا به یادش نمیآورد، قلبش به تپش میافتد. پس از این که جونگ سو از گربه هائمی در زمانی که او در آفریقا به سر میبرد، مراقبت میکند، هائمی با دوستی جدید و پولدار به نام بن (با بازی استیون یوئن) به شهر برمیگردد. روابط رومانتیک هائمی و بن، باعث حسودی جونگ سو میشود. در حالی که فیلم درامی مبتنی بر مثلثی عشقی را به تصویر میکشد، چیزی که منتظر سه شخصیت اصلی است، اتفاقی غیرمنتظره است. هائمی به کلی گم میشود و هیچکس از او خبری نمییابد. بن در آتش خشمش میسوزد و برخوردی که با این قضیه دارد، اصلا شبیه انسانهای متمدن نیست. حال جونگ سو وظیفه خودش میبیند که به دنبال هائمی بگردد. اما درست مانند گربه او که هیچگاه دیده نشده است، جونگ سو تعدادی جواب برای سوالاتش در مورد هرکس و هرچیزی پیدا میکند. به لطف نقشآفرینیهای فوقالعاده یو و یوئن، فیلم جدید 2018 آخر لی، فیلمی غنی است که به مسئله طبقه اجتماعی، حسادت و رمز و رموز ناشناخته دنیا میپردازد.
19- ردی به جا نگذار (2018) Leave No Trace
هشت سال پس از آخرین فیلم داستانی غیرواقعیاش، یعنی استخوان زمستان (2018) که جنیفر لاورنس را به دنیای بازیگری معرفی کرد، کارگردان-نویسنده دبرا گرانیک با فیلم «ردی به جا نگذار» به سینما بازگشته است. ردی به جا نگذار فیلمی عمیق با نکاتی بسیار مهم در مورد شخصیتشناسی است که داستان پدر (بن فاستر) و دختری (با بازی بازیگری تازهوارد به نام توماسین مککنزی) است که دور از چشم همگان، به شکل غیرقانونی، در جنگلهای ملی شمال غربی پسیفیک زندگی میکنند. یک بار دیگر گرانیک با فیلمنامه نویس، آن روسلینی و فیلمبردار، مایکل مکدوناف، این بار در اقتباسی از رمان My Abandonment نوشته پیتر راک همکاری میکند. گرانیک در فیلمش ظاهر و باطن شخصیتهای اصلی فیلمش را در زندگی ایزوله و تنهایشان کاوش میکند. این در حالی است که داستان فرار پدر داستان از اجتماع و تنشهای او و دختر جوانش را به ما نشان میدهد. در این فیلم جدید 2018 دختر متوجه غم و اندوه (و البته سبک زندگی) پدرش نمیشود. هیچ قضاوتی در فیلم وجود ندارد ولی به جای آن، از همدلی کنجکاوانهای استفاده میشود که در آن به داستان افرادی که به شکل منحصرانهای در حاشیه اجتماع زندگی میکنند میپردازد. بازی درخشان فاستر در نقش پدری ساکت و در عذاب و مکنزیای که با نقشآفرینی گیجکننده و بسیار پرجراتش، اولین فیلمش را به بهترین شکل ممکن به نمایش میگذارد، از بهترین نکات فیلم هستند.
18- نیایش قبل از سپیدهدم (2018) A Prayer Before Dawn
زندانهای تایلند همیشه بهعنوان زندانهای بسیار مخوفی تصویر شدهاند. این موضوع در فیلم جدید ژان استفان سوآور که از روی رمان اتوبیوگرافی بیلی مور ساخته شده است، سندی آزاردهنده از این واقعیت است. پس از زندگی پرمخاطره فروش و مصرف مواد مخدر، بیلی مور، با بازی جو کول، به زندان بانگکوک هیلتون منتقل میشود. این موضوع درهای جدیدی را از زندگی بر روی او میگشاید که کنار آمدن با آن اصلا کار راحتی نیست. در این محیط جدید، تجاوز و خشونت موضوعی غیرقابل اجتناب است و تمام زندانیان با آن سر و کار دارند. با طراحی صدا و فیلمبرداری درخشان این فیلم جدید 2018 ، سوآور تلاش میکند که این زندان را به وحشتناکترین و دراماتیکترین شکل ممکن به تصویر بکشد. فیلم پر از دیالوگهایی با زبان تایلندی است که در بیشتر موارد حتی زیرنویس نشدهاند و قرار است که بیننده از آنها چیزی متوجه نشود و باعث حواسپرتی او شوند. دنبال کردن مسیر مور (که بسیار شبیه مسیر راکی با بازی سیلوستر استالونه است) و تغییرش از یک شخصیت خراب به یک شخصیت پرتلاش بسیار دیدنی است. فیلم اصلا سانتیمانتال نیست و با تصویرگریهای بیرحمانه، مخصوصا در صحنههای مبارزات مشتزنی، که کارگردان به شکل خیرهکنندهای با تکنیکهای زیبایی فیلمبرداری کرده، میتواند بیننده را ناکاوت کند. نقشآفرینی کول در این اثر بهعنوان یک شخصیت شکسته و غیرقابل کنترل، با پای چشمی کبود و نبردهای فیزیکی بسیار وحشیانه، چیزی است که بازیگران را به ستارگان سینما بدل میکند.
17- بیانتها (2018) The Endless
دو فیلم بلند اول کارگردانان مستقل، جاستین بنسون و آرون مورهد، رزولوشن (2012) و بهار (2014) ترکیبی از وقایع فراواقعی در کنار درامای شخصیتهایی با نماد دیوانگی و خطر بودند. این ترکیب در فیلم سوم این دو نفر حتی بیشتر خودش را به نمایش میگذارد. این فیلم داستان دو برادر (با بازی بنسون و مورهد) است که در سفری به منطقهای در کالیفرنیا باز میگردند که قبلا در آن عضو فرقهای بودند و فراری بسیار حاشیهساز و معروف داشتند. درست مانند فیلم اولشان، بیانتها نیز در محیطی خیالی ساخته شده است که حس ناراحتی و سپس ترس را به خاطر رمز و رازهای عجیبش به بیننده القا میکند. رازهایی که درست از همان لحظه اول، روح بیننده را در خود حل میکند. مهم نیست که در شرایط عادی این فیلم جدید 2018 روایت میشود یا درست در قلب وقایعش. بیانتها وظیفه خود را روایت رابطه استرسزای دو برادر داستان میداند که اصطلاح «با دست پسزدن و با پا پیشکشیدن» را به خاطر بیننده میآورند. فیلم در این مسیر به شدت تاثیرگذار عمل میکند و از شباهت، طغیان و چرخههای پر از توطئه (فکری و رفتاری) که ما را در خود گرفتار میکنند، صحبت میکند.
16- پدینگتون 2 (2018) Paddington 2
دنباله پاول کینگ بر فیلم پدینگتون که در سال 2015 منتشر شده بود، فیلمی سرگرمکننده برای کودکان و نهایت لذت است که از تاثیرپذیریهای کمیک و بامزگی غیرقابل انکاری پر شده. در دومین فیلم از این سری، که بر اساس داستانهایی از مایکل باند ساخته شده است، با شخصیتی کلاهدار به نام پدینگتون (با صداگذاری بن ویشاو) طرف هستیم که به خاطر پاپوشی که به خاطر دزدیدن یک کتاب که او قصد داشته برای عمه نازنین خودش، لوسی (با بازی ایملدا استانتون) بخرد، زندانی شده است. جُرمی که در حقیقت توسط یک بازیگر شکستخورده محلی انجام شده است. هیو گرانت به نقش این بازیگر شکستخورده، روحی کارتونی و بسیار جذاب و خندهدار بخشیده است و حاصل کار، بینقص است. صحنههای این فیلم جدید 2018 بسیار خلاقانه است و ترکیب هایبرید لایواکشن و جلوههای بصری کامپیوتری CGI در فیلم فوقالعاده هستند. نباید از بازیگران نقش مکملی مثل سالی هاوکینز، برندان گلیسون، جولی والترز، جیم برودبنت و پیتری کاپالدی نیز صرف نظر کنیم. تنها انسانهای سنگدل واقعی میتوانند در برابر جذابیت و بامزگی طبیعی این فیلم جدید 2018 مقاومت کنند. پدینگتون نماد باوری خالصانه بر مبنای این اصل است که کلید بهتر کردن زندگی خود ما و البته جهان پیرامونمان، شفقت، مهربانی، ادب و مثبتاندیشی هستند.
15- فیلموورکر (2018) Filmworker
لئون ویتالی نقشآفرینیای چنان درخشان در نقش لورد بولینگدون در فیلم بری لیندون ساخته استنلی کوبریک در سال 1975 داشت که او را میتوانست تبدیل به یک ستاره در تاریخ سینما کند. اما پس از آن نقشآفرینی، او تصمیم گرفت که دلش میخواهد به دست راست کارگردان مورد علاقه و مورد تحسینش، کوبریک بدل شود. او تا زمان مرگ کوبریک در سال 1999 در این وظیفه باقی ماند. فیلموورکر، مستندی دیدنی ساخته تونی زیرا، در مورد ویتالی است. تصویری از یک مرد که تصمیم گرفت شخصیت و اولویتهای خودش را در مسیر آنچه رییسش میگفت، فدا کند. در این مسیر او به یک مربی بازیگر، یک سرپرست فیلمنامه، یک تکنسین دقیق و در نهایت به یک مدیر تبلیغاتی بدل شد. این مستند داستان تعلق خاطر دیوانهوار و نابودی خود است. زیِرا داستان مردی را تعریف میکند که با پرفکشنیستی مثل کوبریک کار کرده و این رابطه چطور بر روی او، سلامتیاش و رابطه خانوادگیاش اثر گذاشته. او اکنون مانند یک شاگرد بدون استاد است. ویتافث برای معنی لغت تعهد، مرز جدیدی بنا کرده است. درست مانند استادش که نسبت به آثاری که خلق میکرد تعهد بسیاری داشت. کافی است به «2001: اودیسه فضایی» و «درخشش» نگاهی بیندازید تا تعهد کاری کوبریک را درک کنید. تماشای این فیلم جدید 2018 با کارگردانی کوبریک واقعا دیدنی است.
14- تصنیف باستر اسکراگز (2018) The Ballad of Buster Scruggs
تصنیف باستر اسکراگز فیلمی وسترن ساخته برادران کوئن، جوئل و اتان است. این فیلم، داستانهای کلاسیک ژانر وسترن را با عشقی ترکیب میکند که نیازمند نگاهی تیزبین و آنالیزگر است. تصنیف باستر اسکراگز تحت سرنوشتباوریای ساخته شده است که برادران کوئن در بهترین فیلمهایشان نیز روایت میکنند و از شش داستان مختلف تشکیل شده است. در بین این شش داستان، داستانهایی جذاب و طنز و البته ناراحتکننده و تاثیرگذار وجود دارد که میتوانید از آنها لذت ببرید. از جیمز فرانکویی که در تلاش برای دسپرادو و سرقت از بانکی محلی است تا تام ویتسی که در جستجوی طلا، صحراها را حفر میکند. لیام نیسونی که با مردی هنرمند بدون دست و پا سفر میکند و سعی میکند که پولی در بیاورد تا زنی تنها با بازی زوئی کازان که سعی میکند در سفرش با یک واگن زنده بماند. تمام صحنههایی که در این فیلم جدید 2018 میبینید، چه طنز باشند و چه ناراحتکننده، به شکلی بسیار غیرمنتظره در فیلم اتفاق میافتند. در همان صحنههای ابتدایی فیلم، گاوچرانی به اسم باستر اسکراگز با بازی تیم بلیک نلسون نشان مخاطب داده میشود که سعی میشود با کمک او، ادای دینی به شخصیت تیپیکالی که روی راجرز آن را به تصویر میکشید، شود.
13- 24 فریم (2018) 24 Frames
عباس کیارستمی، استاد ایرانی سینما، پیش از آن که در سن 76 سالگی در سال 2016 فوت کند، کار بر روی این اثر را به پایان رساند. آخرین فیلم کیارستمی، مستندی تجربی بر اساس مدیتیشنی مالیخولیایی در مورد فناپذیری و عکسهای متحرک است. درست به همان اندازه که این اثر تازه و اصل است، برجسته نیز هست. 24 فریم (یا شاید 24 قاب) از 24 صحنه تشکیل شده است که هر کدام از این صحنهها را 24 عکس ساکن که کیارستمی آنها را در طول مدتی چهل ساله انداخته. البته به جز اولین صحنه که از نقاشی سال 1565 پیتر بروگل به نام شکارچیان در برف استفاده شده است. این عکسها کمکم با انیمیشنی به زندگی آورده میشوند که باعث میشود حیوانات بدوند، ابرها حرکت کنند و دود از درون لولههای شومینه بیرون دمیده شود. با ماندگاری این صحنهها، هر کدام از مناظر فیلم شروع به حرکت میکند و کارگردان بیننده را در منطقه فکرش رها میکند. در حالی که هیچ روایتی قرار نیست اجرا شود، تکرار اشیا، اشکال و ریتمها به زودی مفهوم اصلی پروژه را که تعلق خاطری به موضوعاتی زیربنایی مانند تنهایی، شفقت، عشق و گذر بیرحم زمان است، برای بیننده آشکار میکند. موضوعی که در نهایت به آخرین نقشآفرینی و خداحافظی کیارستمی بدل میشود. خداحافظیای طولانی برای او، بشر و تمام چیزهای موقتیای که در دنیا وجود دارد.
12- خانواده دزدها (2018) Shoplifters
زندگی زاغهنشینی از چند وجه توسط نویسنده و کارگردان، هیروکازو کوردا در فیلم شاپلیفترز یا خانواده دزدها بررسی میشود. این فیلم جدید 2018 فیلمی همدلانه و دردناک است که داستان خانوادهای را تعریف میکند که برای آن که بتوانند به بقایشان ادامه بدهند، باید دزدی کنند. زوجی که در خانه مادربزرگشان زندگی میکنند، تصمیم میگیرند که با قبول فرزندی دختری که توسط خانواده خودش طرد شده و دیگر خانوادهای ندارد، به اعضای خانوادهشان اضافه کنند. حقیقت واقعی این خانواده و شرایطشان برای مدت تقریبا طولانیای در رمز و راز پنهان شده است. اما هر چه در فیلم پیش میرویم، متوجه میشویم روابط آنها بیشتر از آن که بر اساس پیوند بیولوژیک باشد، بر اساس عشق و محبت و علاقه متقابل در کنار رنجهای ثابتی است که دارند. کارگردان این فیلم جدید 2018 چنان با دقت بسیاری روابط شخصیتهای اصلی داستان را پرداخته که وقتی بالاخره واقعیتها شروع به گفتهشدن میکنند، نیرویی خرابکارانه به فیلم و بیننده وارد میشود. مخصوصا این که عمده حوادث فیلم در راستای دید عظیمتر او نسبت به معنا و طبیعت خانواده است. درست در همین زمان، تصویرگری او از واقعیت معضلات زندگی روزانه، خوشحالی و غمشان (که در طول کلوزآپی تنها با یک برداشت تا پایان فیلم خودش را نشان میدهد) مملو از شفقت بسیار زیادی برای شرایط پیچیده و ناامیدکنندهشان است.
11- یک جنگ خصوصی (2018) A Private War
رزاموند پایک در این فیلم شاید یکی از بهترین نقشآفرینیهای سال را رقم زد. او ترکیبی از یک زن جنگزده است که از PTSD و خشونت بسیار رفتاری رنج میبرد. پایک نقش یک خبرنگار مناطق جنگی، ماری کالوین را ایفا میکند که در زمان جنگ سوریه در شهر حمص در سال 2012 کشته شد. این فیلم جدید 2018 توسط متیو هاینمان ساخته شده است که سابقه ساخت فیلمهای «زمین کارتل» و «شهر ارواح» را در کارنامهاش دارد. یک جنگ خصوصی فیلمی با جزئیاتی سخت و دراماتیک در مورد زندگی حرفهای تحسین شده کالوین است. کالوینی که تلاش پرجراتش برای حضور در مناطق بسیار مهم جنگی در جهان برای بهنمایشگذاشتن چهره جنگی بشر، سبب تاثیر ناراحتکنندهای بر روی روانش شد. با وجود چشمبند شناخته شدهای که بر روی چشم این گزارشگر معروف بود و با صدای بسیار مردهاش، پایک در نمایش مجادلات درونی بسیار سخت زندگی کالوین، شجاعتش، عدم ثباتش و تلاش و میل بسیار زیادش برای آن که مردم به ترسها و اتفاقات ناگواری که در دنیا میافتد اهمیت بدهند، درخشان ظاهر شده است. نقشآفرینی او کاملا در راستای کارگردانی هاینمان است. کسی که ساختاری شکسته از تدوین را استفاده میکند. در فیلم صحنههای جنگی بسیاری را میبینیم که به صورت تراژدیکی، داستان زندگی کالوین را دنبال میکنند. این در حالیست که او به سختی مسائل سیاسی را به مسائل شخصی بدل میکند. در عصری که رسانهها زیر بار شدیدترین حملات قرار دارد، این فیلم، اثری به موقع و نیروبخش برای تصویرگری شجاعت و فداکاری روزنامهنگاری واقعی است.
10- جاده طوفان (10) Thunder Road
جاده طوفان با برداشتی تکی و ده دقیقهای با حس شوخطبعیای عجیب و آزاردهنده آغاز میشود که چنان حس همدردی بیننده را له میکند که شاید این یک معجزه باشد که پس از آن فیلم به کلی نابود نمیشود. کارگردانی، نویسندگی و حتی بازیگری در نقش اول این فیلم را جیم کامینگز بر عهده دارد. این اولین فیلم بلندی است که کامینگز میسازد و در آن داستان ناراحتکنندهای را تعریف میکند که در محدوده تراژدی-کمیک اتفاق میافتد که شخصیت اصلیاش یک مامور پلیس تگزاسی به نام جیم آرناد در آن زندگی میکند. او به خاطر مرگ مادرش همچنان ناراحت و پریشان است. در صحنه ابتدایی فیلم جدید 2018 ، مراسم ختم و تشییع جنازه مادر او را میبینیم. او در آستانه آن است که از همسر سابقش (با بازی جاکلین دیبوئر) طلاق بگیرد و با دختر بسیار بدمزاج و بیادب کلاس چهارمیاش (با بازی کندال فار) کنار بیاید. جیم در خانه و در محل کار شروع به فروپاشی میکند و نمیتواند بهترین خود باشد و با وجود همکار مهربانش (با بازی نیکان رابینسون) همه چیز بد پیش میروند. کامینگز با کارگردانی و نویسندگی درخشانش توانسته در لحظه فیلم را از مسیر ناراحتکنندگی به پوچی ببرد و یک نمای گسترده از مردی را نشان بدهد که با وجود آن که بسیار عصبانی و غیرقابل کنترل است، اما باطنی خوب دارد و تنها نیاز دارد که شرایط به حالت عادیشان بازگردند. جاده طوفان فیلمی است که میداند تکهتکهشدن دنیای آدم چه حسی دارد و چقدر سخت است که زندگی، خودتان و خانوادهتان را دوباره به حالت اول و خوب برگردانید.
9- کلاس هشتم (2018) Eighth Grade
دوران نوجوانی، دوران بسیار سختی است و فیلم کلاس هشتم، ساخته بو بورنهام پستی و بلندیهای این تجربه یونیورسال را به وسیله رئالیسمی محرک و سرگرمکننده به نمایش میگذارد. السی فیشر نقش یک نوجوان سیزده ساله به نام کایلا را ایفا میکند که زندگی روزمرهاش در دوران گذار دوره اول متوسطه توسط شبکههای اجتماعی، بحثهای کوچک با پدر مجردش (با بازی جاش همیلتون)، اضطراب اجتماعی و گوشهنشینی پر شده است. داستان بورنهام پر از تکههای به خصوصی هستند که هر کسی که در این سن است یا با کسی در این سن زندگی میکند دقیقا تجربه کرده است. نکته مهمتر فیلم در مورد تصویر بزرگ شبکههای اجتماعی و نقششان در فرآیند خودشناسی کودکان در این سن است. همچنین اولین برخورد نامناسب و نهچندان خوبی که دختران در اولین عاشقی و رومنسشان تجربه میکنند، به خوبی در این فیلم جدید 2018 پوشش داده شده است. فیلم به خوبی در مورد فشارهایی که باعث روابط بد در خانواده میشود و فرآیند بلوغ را تحت تاثیر قرار میدهد، اشاره میکند. اگرچه فیلم گاهی در داستانش جلانخورده است که باعث ناراحتی میشود. کلاس هشتم در مورد دورانی است که شما متوجه میشوید چه کسی هستید و این امید را زنده نگه میدارد که در دوران متوسطه دوم به شناخت خودتان ادامه خواهید داد.
8- ساما (2018) Zama
ده سال پس از ساختن فیلم زن بیسر، کارگردان آرژانتینی، لوکرسیا مارتل با یک اثر خیرهکننده دیگر به سینما بازگشته است. ساما که اقتباسی از رمان سال 1956 آنتونیو دی بندتو در مورد مامور دولتی اسپانیایی، دون دیگو دی ساما (با بازی دنیل خیمنس کاچو) است که در حاشیه رودی در پاراگوئه اسیر شده است و نمیتواند فرار کند. او که در بحران وجودی و ناامیدی در حال غرق شدن است، شروع به کارهای دیکتاتورمآبانه میکند. برای یک زن شریف (با بازی لولا دوئناس) ایجاد مزاحمت میکند و مدام غر میزند که دلش میخواهد به خانه بازگردد تا زن و بچهش را ملاقات کند. آخرین باری که او در حال غرزدن دیده میشود، جایی است که به شکل خندهدار و دراماتایزه شده و هدفمندانهای یک لاما را در قاب پشت سر او میبینیم که در حال گشت و گذار است و به مضحک بودن شخصیت او بیشتر پی میبریم. فیلمبردار این فیلم جدید 2018 روی پوکاس نام داشته که توانسته زیبایی غیرقابل وصف و باورنکردنیای به نیمه ابتدایی فیلم ببخشد و تصویری از بروکراسی بیهدف و روابط شخصیای به نمایش بگذارد که بر روی برزخی که شخصیت اصلی در آن گرفتار است تاکید میکند و قدرت پیشداورانه او را در بنیان اجتماع جدیدی که در آن به زندگیاش ادامه خواهد داد، نشان میدهد. پایانی که ساما با اعمالش برای خودش میسازد، باعث میشود که بالاخره دست به تلاشی جدی بزند که فیلم را به کابوسی از گمراهی، غربت و بیمصرفی تبدیل میکند.
7- نخستین اصلاحشده (2018) First Reformed
حدود چهل و دو سال از زمانی که فیلم راننده تاکسی منتشر شد میگذرد و پاول شریدر توانست با آن فیلم خود را ثابت کند. با فیلم جدید 2018 نخستین اصلاحشده، این کارگردان-نویسنده بزرگ بار دیگر، اثری جذاب خلق کرده است که او را به دوران شکوه سابقش برمیگرداند. فیلم درام مذهبی شریدر که ادای دینی به رابرت برسون، آندری تارکوفسکی و اینگمار برگمان است و در فرمت جعبهای با نسبت تصویر 1.37 به 1 بر روی رورند تولر (با بازی اتان هاوک) تمرکز دارد. یک مرد اهل شمال ایالت نیویورک که لباس مقدس بر تن کرده ولی فعلا زندگیاش تحت یک بحران ایمانی قرار گرفته است. این بحران ایمان او به وسیله برخورد با یک فعال محیطزیستی تشدید نیز میشود و او از ناامیدی و عصبانیت مملو میشود. رابطه تولر با همسر آن مرد (با بازی آماندا سیفرید) و البته متولی کلیسای بزرگ (با بازی سدریک اینترتینر)، پایههای فیلم مذهبی سختگیرانه و گاهی اکسپرسیونیستی شریدر را میسازد که با روایت وقایعنگاری تولر همراه میشود و او را در مسیر ترسها و شکهایش دنبال میکنیم. بازی بازیگران فیلم به شدت خوب است و هاوک با رهبری تیم بازیگران، شخصیتی شبیه تراویس بیکل برای یک کشیش محلی ساخته است که نمیتواند از تاریکی درونش اجتناب کند. فیلم در مورد بحرانهای بزرگی است که بشر و البته ایمان او را تهدید میکنند و میتواند جذاب باشد.
6- تو هرگز واقعا اینجا نبودی (2018) You Were Never Really Here
خواکین فینیکس با فیلم تو هرگز واقعا اینجا نبودی بار دیگر قدرت خود را بهعنوان یکی از بهترین بازیگران نقش اصلی نسل جدید ثابت میکند. در تو هرگز واقعا اینجا نبودی با درامی مواجه هستیم که نسبت به اتفاقی که از نظر روانی برای شخصیتهای اصلیاش میافتد، برای وقایع هیجانانگیزش ارزش زیادی قائل نیست. فیلم با سرعت باورنکردنیای به پیش میتازد و روح شاعرانه آن (با توجه به تدوین فوقالعاده و فلشبکهای غیرمنتظره)، آخرین ساخته لین رمزی اسکاتلندی را رقم میزند. کارگردانی که فیلمهای «شکارچی موش» و «باید درباره کوین صحبت کنیم» را پیش از این ساخته بود. در You Were Never Really Here، رمزی داستان یک کهنهسرباز جنگ را روایت میکند که جنگ بر روی روح او زخمهایی فراموشنشدنی گذاشته است. او در تلاش است که دختر یک سناتور را از حلقه خلافکاران قاچاق کودکان نجات بدهد. خونریزیهای زیادی در این فیلم، در قالب زندگی زیرزمینی به نمایش گذاشته خواهد شد اما برخورد رمزی با خشونت هر چیزی جز بهرهبرداری است. به جای آن، فیلم او سوگواریای برای ترامای سوءاستفاده از کودکان است که تا پس از بلوغ و حتی در دوران بزرگسالی نیز بر روی فرد باقی میماند. فیلم در قسمتهایی، راننده تاکسی اسکورسیزی را گرامی میدارد و با نقشآفرینی پرانرژی و جذاب فینیکس که ترکیبی از آسیبهای بدنی و غم است، پرترهای ناراحتکننده از مردی را به نمایش میگذارد که به هر دری میزند تا کمی شیاطین درونش را ارضا کند. حتی گاهی با یک چکش سر گرد!
5- جنگ سرد (2018) Cold War
یک موسیقیشناس بومی و یک خواننده جوان با یکدیگر در داستان عاشقانه پاول پاولیکوفسکی به نام جنگ سرد همراه میشوند. فیلمی که با فیلمبرداری سیاه و سفید و حالت شاعرانهاش یادآور فیلم پیشین کارگردان که جایزه اسکار را به همراه آورده بود، یعنی آیدا میشوند. این دو نفر که با هم همراه میشوند ولی مجبور میشوند که از هم جدا شوند و دوباره با یکدیگر همراه شوند، ویکتور (با بازی توماش کات) و زولا (با بازی جوآنا کولیگ) در لهستان اواخر دهه چهل میلادی با همدیگر آشنا میشوند. این آشنایی زمانی رخ میدهد که ویکتور، زولا را برای حضور در گروه موسیقی فولک خودش استخدام میکند. در طول این زمان، دو نفر متوجه میشوند که نمیتوانند از یکدیگر جدا شوند، حتی اگر با هم بودنشان شرایط نامطلوبی را به وجود بیاورد. شرایطی داینامیک که با توجه به آن، شخصیتها دچار شرایطی تعریف شده از کمونیسم میشوند که این فیلم جدید 2018 را به شدت سیاسی میکند. پرواز ویکتور به سمت پاریس برای تبدیلشدن به یک هنرمند در سبک جز، باعث سرد شدن رابطه این دو برای یکدیگر میشود و پاولیکوفسکی پیوند منحصربهفرد این دو را با تصویرگری زیبا و ساختاری تدوینی، دراماتایز میکند که باعث صحنههایی بسیار غیرمنتظره شود. رابطه بین ویکتور و زولا، رابطهای پر از سبکسری است و بازی کات و کولیگ ما را به دنیای فیلمهای رمانتیک دهه چهل و پنجاه میلادی میبرد.
4- سوارکار (2018) The Rider
در فیلم کلوئی ژائو، غرب با مردمش نیز وحشی است. در سوارکار، شاهد درامی خیرهکننده در مورد جوانی، ستاره اسبدوانی هستیم که پس از یک واقعه هولناک، آیندهاش به دست سرنوشت سپرده میشود. ژائو برای جذابتر کردن فیلمش، واقعیات و بافتههای خیالش را با یکدیگر ترکیب میکند تا داستان بریدی جاندرو را تعریف کند. سوارکار برای رقابت در بخش موازی دو هفته کارگردانان جشنواره فیلم کن انتخاب شد. این فیلم توانست جایزه هنر سینما را در این جشنواره به دست بیاورد. میراث داستانی فیلم، چیزی است که به لطف کارگردانی درخشان ژائو به بار نشسته و بسیار زنده و خوب به نظر میآید. تعادلی که کلوزآپها و پانوراماهای فیلم از شخصیتها و اشکال، نشان بیننده میدهد، کاملا بر خلاف نماهای شهری بزرگی است که در فیلمهای عادی میبینید. فیلم در نمایی یک طوفان را به تصویر میکشد که میتواند بهعنوان یک نقاشی زیبا از غرب قدیمی نیز استفاده شود. به هر حال، در صحنههایی که جاندرو در حال تمرین با اسبش است، شاهد همکاریای زیبا و مثالزدنی بین انسان و جانور هستیم. همین موضوع سبب میشود که به آرامی روح مجادلهگر این جوان به مرحله اوجش برسد و در نهایت او را به سمت بالا بردن مرتبه انسانیاش پیش ببرد. توصیه ما به شما تماشای این فیلم جدید 2018 است.
3- عشق پس از عشق (2018) Love After Love
این نوعی از فیلمهای درام بزرگسالانه است که سینمای جریان اصلی آمریکا دیگر به سختی تولید میکند. اولین فیلم کارگردان و نویسنده راسل هاربو خود را در میان بیشهای از احساسات خاردار میبیند. پس از مرگ همسرش، سوزان (با بازی اندی مکداول) تلاش میکند که زندگی جدیدی را شروع کند. درست مانند پسرش، نیکولاس (با بازی کریس اودود). البته در مورد نیکولاس، در راههایی بسیار گمراهکننده و زشت این تغییر را شاهد خواهیم بود. تلاش این دو نفر برای پیدا کردن مسیری به جلو (چه از نظر رومانتیک و چه دیگر وجهها) با زیبایی و ظرافت شکنندهای همراه است. هاربو با قاببندیهای بسیار هوشمندانه و عمیقش سعی در کنکاش شخصیت دو نقش اصلیاش دارد و با تدوین درخشان، فیلم میتواند به هدفش برسد. وقایع پیچیده، یکی پس از دیگری در این فیلم جدید 2018 اتفاق خواهند افتاد در حالی که هیچکس نمیتواند زیر بار آنها به راحتی نفس بکشد و بازی هوشمندانه مکداول و نقشآفرینی خام و عمیق اودود در سفر تاثیرگذارشان به اعماق شخصیتشان بسیار درخشان خواهد بود. نتیجهای که آنها در نهایت خواهند یافت، حقیقتی متفاوت و بسیار تلخ در مورد کارهایی است که انجام میدهیم و این که این کارها چه سرانجامی را در پیش دارند. به چه قیمتی حاضریم که پس از یک تراژدی بزرگ به زندگی خود ادامه بدهیم و بلند بشویم؟
2- نابودی (2018) Annihilation
نابودی یکی از بهترین فیلمهای علمی تخیلی در سالهای اخیر است. شک نکنید که نابودی بهترین فیلم جدید 2018 علمی تخیلی است. سفری دیوانهوار به قلب مرموز تاریکیای که نویسنده و کارگردان الکس گارلند در یکی از بهترینهای این ژانر ساخته است. یک بیولوژیست با بازی ناتالی پورتمن به دنبال دریافتن حقیقت در مورد سرنوشت شوهر سربازش با بازی اسکار آیزاک است، در این راه با چهار نفر دیگر با بازی جنیفر جیسن لی، جنیا رادریگز، تسا تامپسون و تووا نووتنی همراه میشود تا سفری را به درون منطقه مرموز، در حال رشد و گرم به نام شیمر آغاز کند. چیزی که در ادامه برای این پنج نفر اتفاق میافتد، ترکیبی داستانی از ناآرامی و توهم است که حاصلش خرابی و تبدیلشدن و تقسیم و رونوشتشدن است. دینامیکی که گارلند با استفاده از آن بلوکهای ساختمان هر جنبهای از وجود را میسازد، با هرج و مرجش، چنان باعث چرخه زاد و ولد و مرگ میشود که دیوانگی آن تنها با تماشایش قابل باور میشود. اتفاقاتی شایسته در مورد چرخههای غیرقابل پایان طبیعت که از جهش و تلفیق تشکیل شدهاند فیلم را به پیش میرانند. این فیلم جدید 2018 عناصری را از فیلمهای بسیار محبوب گذشتگان (مانند اینک آخرالزمان و 2001: اودیسه فضایی، استاکر و موجود) وام میگیرد تا چیزی کامل و به شکل ترسناکی منحصر به فرد بسازد.
1- مندی (2018) Mandy
این فیلم جدید 2018 روانشناسی توهمی که بیننده را به یاد کنسرتهای صحنه موسیقی هویمتال میاندازد، رویاهای سینماتیک شما را به چالش میکشد. مندی فیلمی نیمهشبی، مملو از دیوانگی مرموز است. کارگردان، پانوس کوسماتوس فیلمی بسیار ناسالم و پر از شوخیهای عجیب ساخته است که در دنباله فیلم «ماورای رنگینکمان سیاه» محصول سال 2011 است. این فیلم جدید 2018 داستان یک مرد چوببر به نام رد (با بازی نیکلاس کیج) است که همسرش مندی (با بازی آندرهآ ریسبرو)، توسط یک فرقه مخفی در جنگلی که رد در آن زندگی میکند به گروگان گرفته میشود. رهبری این فرقه را جرمیاه سند (با بازی لاینس روچ) دیوانه برعهده دارد. پس از این که این قضیه در اتفاقاتی ناگهانی به پایان میرسد، رد زنجیرهای از رفتارهای خشونتآمیز را آغاز میکند که درست به همان اندازه که وهمگونه است، بسیار وحشیانه نیز است. کوسماتوس فضایی را خلق میکند که در آن فضایی عامیانه با فنایی قدرتگرفته از LSD حاکم است. تاریکیای که باعث میشود شخصیت اصلی فیلم در مسیرش هر چه بیشتر و بیشتر غرق در خشونت بشود. فیلم پر از صحنههایی است که میتواند باعث به هم خوردن حالتان بشود. پس از فیلم کشتار با ارهبرقی در تگزاس 2 که در سال 1986 پخش شد، چنین صحنه باشکوه و خوبی از مبارزه با ارهبرقی ندیده بودیم.
نتیجهگیری در مورد بهترین فیلم جدید 2018
همانطور که پیشتر گفتیم، سال 2018 سالی درخشان برای سینما بود. فیلم های جدید 2018 فیلمهایی بودند که شاید تا سالهای سال بتوانند در ذهن و یاد بینندگان باقی بمانند. نباید از فیلمهایی مثل سری انتقامجویان نیز به سادگی بگذریم. از دیگر فیلمهای خوب سال میتوان به نوامبر، انتقام، اوراح مرده و بلکککلنزمن اشاره کرد. نظر شما در مورد بهترین فیلم جدید 2018 چیست؟ آیا فیلمی باید در این لیست حاضر میبود؟ نظرتان را با ما در میان بگذارید.
منبع: Esquire