استیون اسپیلبرگ (Steven Spielberg) یکی از بزرگترین، موفقترین و مؤثرترین کارگردانها و تهیهکنندگان جهان است و جنبشهای سینمایی و نوآوریهای زیادی در این زمینه ایجاد کرده است. او در سال 1946 در اوهایو ایالت متحده امریکا به دنیا آمد و در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا تحصیل کرد. اکثر فیلم های استیون اسپیلبرگ از واقعیات الهام گرفته است و روایتگر داستانهایی واقعی و جنجالی است؛ اما در میان فیلم های اسپیلبرگ میتوان به فیلمهای تخیلی خوبی هم اشاره کرد. به گونهای که فیلمهای او در بین دو طیف واقعیت و تخیل در جریان است؛ جریان هولوکاست در فیلم فهرست شیندلر، جنگ جهانی دوم در فیلم نجات سرباز رایان، تروریسم در فیلم مونیخ، جنگهای داخلی و بردهداری در فیلم لینکلن.
او همیشه سعی کرده است واقعیت را به شکلی سرگرمکننده به مخاطب عرضه کند. با این حال هر کارگردانی میتواند آثاری در کارنامه خود داشته باشد که به موفقیت نرسیده باشند. اسپیلبرگ نیز از این قاعده مستثنا نیست. در این مقاله قصد داریم تا فیلم های استیون اسپیلبرگ را از بدترین به بهترین درجهبندی کنیم.
32- فیلم گرگ و میش (1983) Twilight Zone: The Movie
این فیلم علمی-تخیلی، اقتباسی سینمایی از سریالی است که از سال 1959 تا 1964 پخش میشد و توسط راب سرلینگ ساخته شده بود. این سریال در زمان خود بسیار محبوب بود و به همین دلیل اسپیلبرگ آن را به صورت فیلم بازسازی کرد. فیلم گرگ و میش در سال 1983 ساخته شده است.
این فیلم روایتگر داستان چند قسمت از این سریال است و علاوه بر آنها، یک داستان دیگر نیز به فیلم اضافه شده است. یکی از قسمتهای سریال به نام «kick the can» داستان مردی جادویی و رازآلود را روایت میکند که به ساکنان سالخورده خانه سالمندان فرصت دوباره جوان شدن را میدهد. اسکاتمن کروثرز (Scotman Crothers) نقش این مرد را بازی میکند.
نقدی که به فیلم وارد میشود بازی بد بازیگران آن، به ویژه بازیگر نقش اول است. بازیگران این فیلم خیلی مصنوعی و غیرطبیعی نقش خود را بازی کردهاند؛ به طوری که نوع بازی آنها کمی به فیلم مایههای طنزگونه داده است! همین موارد باعث شده این فیلم جزو بدترین فیلم های اسپیلبرگ باشد.
31- غول بزرگ مهربان (2016) The BFG
به نظر میرسید این فیلم استیون اسپیلبرگ با توجه به تجربه او در زمینه ساخت فیلمهای فانتزی-کودکانه، باید موفقیتآمیز عمل کند. اسپیلبرگ در کارنامه خود فیلمهایی مانند ای تی را دارد! اما فیلم The BFG اقتباس ضعیفی از رمانی کودکانه به همین نام با نویسندگی Roald Dahl است. این فیلم محصول سال 2016 است. داستان این فیلم روایتگر زندگی دختری یتیم است که با غولی بزرگ دوست میشود.
این غول بسیار مهربان است و در سرزمین خود، توسط سایر غولها مورد تمسخر و اذیت قرار میگیرد. نقش این غول را Mark Rylance بازی میکند و خوشبختانه این امر را به خوبی انجام داده است.
لحظات کوچک شیرین و دلنشینی در این فیلم وجود دارد و فیلمبرداری و صحنهسازیها کاملا اصولی انجام شده است اما به صورت کلی، فیلم حس خوبی را منتقل نمیکند. به ویژه زمانی که غول به همراه دوست کوچکش وارد قصر باکینگهام میشوند و این لحظات باید صورتی کمدی داشته باشند. در فیلمهای اسپیلبرگ دیدهایم که او توان زیادی برای ساخت کمدی ندارد! در نتیجه این فیلم با شکست مواجه شده است. بنابراین این فیلم را هم در فهرست بدترین فیلم های اسپیلبرگ قرار بدهید!
30- ترمینال (2004) The Terminal
فیلم ترمینال تلاش ناموفق دیگری در کارنامه فیلم های استیون اسپیلبرگ است؛ زیرا استیون اسپیلبرگ بار دیگر تلاش کرده است تا مقداری کمدی وارد فیلم خود کند. از طرفی دیگر پذیرش تام هنکس به عنوان توریستی که از اروپای شرقی به امریکا سفر کرده است، کمی دشوار است و بهتر است بگوییم برای این نقش زیادی خوشتیپ است!
داستان فیلم از زندگی واقعی مهران ناصری الهام گرفته شده است و زندگی فردی را روایت میکند که برای تکمیل کلکسیونی به امریکا سفر کرده است؛ اما مأمورین فرودگاه به او اجازه ورود به کشور امریکا را نمیدهند و در همین حین، در کشور (خیالی) او انقلابی رخ میدهد و او نمیتواند به کشورش برگردد؛ بنابراین مجبور میشود چند سالی را در ترمینال زندگی کند و در نهایت با کمک وکیلی از آنجا خارج شود.
متأسفانه لحظاتی که شخصیت نقش اول در ترمینال حضور دارد آن قدر که باید سختیهای زندگی در این محیط را نشان نمیدهد. علاوه بر این، لحظات رمانتیکی که برای فیلم در نظر گرفته است زیاد جالب به نظر نمیرسد. این فیلم محصول سال 2004 است و قبل از آن، اسپیلبرگ فیلمهای موفقی ساخته است و انتظار میرفت این فیلم نیز با وجود آن کارنامه درخشان، او را سربلند کند اما آنقدرها هم خوب از آب درنیامد.
29- همیشه (1989) Always
یکی دیگر از فیلم های ناموفق استیون اسپیلبرگ ، «همیشه» نام دارد. او در این فیلم که محصول سال 1989 است، از بازیگر فیلم موفقش Jaws یعنی Richard Dreyfuss استفاده کرده است اما این فیلم بر خلاف Jaws به موفقیت نرسید. به نظر میرسد این فیلم کپی فیلمی به نام A Guy Named Joe است که توسط اسپنسر تریسی ساخته شده است.
در این فیلم لحظاتی وجود دارد که استیون اسپیلبرگ قبلا نشان داده است که به خوبی در کارگردانی و ساخت این لحظات عمل میکند. در این فیلم هم صحنههای تصادف و به آتش کشیده شدن جنگل و … به خوبی به نمایش گذاشته شده است اما او نتوانسته است خط اصلی داستان یعنی عشق بین یک روح (که قصد کمک به انسانی دیگر را دارد) و انسان را به خوبی به نمایش بگذارد!
28- ایندیانا جونز و قلمرو پادشاهی جمجمه بلورین (2008)
یکی دیگر از بدترین فیلم های استیون اسپیلبرگ ، قسمتی دیگر از مجموعه ایندیانا جونز است. این فیلم که محصول سال 2008 است، بسیاری از طرفداران این مجموعه را ناامید کرده است. وقتی خبر ساخت قسمت چهارم مجموعه ایندیانا جونز منتشر شد، طرفداران فیلم و سینما بسیار خوشحال شدند.
این خوشحالی زمانی دوچندان شد که خبر بازی جورج لوکاس و هریسون فورد در کنار هم منتشر شد. به نظر میرسید انتخاب بازیگران به درستی انجام شده است اما متأسفانه انتخاب شیا لبوف برای بازی در نقش پسر ایندیانا، انتخاب مناسبی نبود! این انتخاب نامناسب موجب شده بود جوانان زیاد نتوانند با این فیلم ارتباط برقرار کنند. متأسفانه صحنههایی هم که فضاییها را به تصویر میکشید اصلا خوب ساخته نشده بود؛ در حدی بد که بهتر است راجع به آن حرفی نزنیم!
27- ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی (1989)
متأسفانه قسمتی دیگر از مجموعه فیلم های ایندیانا جونز در دسته بدترین فیلم های استیون اسپیلبرگ قرار میگیرد! در این فیلم لحظات فانتزی خوبی وجود دارد؛ اما متأسفانه شان کانری نتوانسته است به خوبی نقش پدر ایندیانا جونز را بازی کند. علاوه بر این، جنگی که بین انسانها و غریبهها درمیگیرد هم به خوبی ساخته نشده است. دیدن این بازیگر در کنار هریسون فورد برای همه میتوانست بسیار لذتبخش و خاطرهساز باشد اما نقشها به گونهای بازی شده است که گویا این انتخاب تنها برای برگرداندن هواداران به دیدن این فیلم، انجام شده است.
26- هوک (1991) Hook
دیگر فیلم ناموفق اسپیلبرگ ، هوک نام دارد. در این فیلم رابین ویلیامز نقش پیتر پنی را بازی میکند که اکنون بالغ شده است و در دنیای واقعی زندگی میکند؛ اما زمانی که فرزندانش توسط کاپیتان هوک (با بازی داستین هافمن) ربوده میشوند، او مجبور است به سرزمین نورلند بازگردد و کودک درون خود را پس بگیرد تا بتواند دوباره پرواز کند و بجنگد و فرزندانش را نجات دهد. این فیلم باید لحظات اکشن خوبی داشته باشد اما متأسفانه این صحنهها به خوبی ساخته نشدهاند و افسانه پیتر پن را به گونهای بد بازسازی کردهاند.
25- بازیکن شماره یک آماده (2018) Ready Player One
خب بهتر است این گونه شروع کنیم! این فیلم محصول سال 2018 است! یعنی انتظار میرود بعد از آن همه تجربه و ساخت فیلم های موفق، فیلمی که در سال 2018 توسط او ساخته میشود، جزو بهترین فیلم های استیون اسپیلبرگ قرار بگیرد، نه بدترینهای آنها! این فیلم اقتباسی بد از رمانی به همین نام به نویسندگی ارنست کلاین است. این فیلم داستانی از آینده را روایت میکند که در آن میلیونها گیمر در یک بازی چندنفره مجازی در حال مبارزه هستند. متأسفانه فیلم نتوانسته است چیز جالبی برای گفتن داشته باشد. این فیلم به گونهای ساخته شده است که در ذهن مخاطب این سؤال را ایجاد میکند که آیا اسپیلبرگ قصد دارد با این فیلم چیزی به ما بگوید یا خود را زیر سؤال ببرد؟!
24- جهان گمشده: پارک ژوراسیک (1997) The Lost World: Jurassic Park
نکته خوب این فهرست این است که به مرور به سمت معرفی بهترین فیلم های اسپیلبرگ میرویم! پس نگران نباشید و از کارگردان محبوب خود ناامید نشوید! اسپیلبرگ توانایی زیادی در ساخت لحظات تاریک و سیاه در فیلمهایش دارد. داستان این فیلم ادامه مجموعه پارک ژوراسیک است که در آن به صورت ژنتیک دایناسورها را تغییر داده بودند و همین امر موجب تخریب پارک شده بود. این فیلم داستان جزیرهای را روایت میکند که در آن دایناسورهایی پرورش داده میشوند. متأسفانه فیلم نتوانسته است به خوبی احساسات مختلف را به بیننده منتقل کند.
23- مونیخ (2005) Munich
میتوان گفت یک ساعت اول فیلم مونیخ بسیار هیجانی است و همان بخش را میتوان جزو بهترین فیلم های استیون اسپیلبرگ قرار داد. این بخش روایتگر داستان گروهی از مأموران مخفی اسرائیلی است که تلاش میکنند انتقام قتلهای صورت گرفته در تاریخ 1972 المپیک مونیخ را بگیرند. اسپیلبرگ به خوبی نشان میدهد که چگونه حس خونخواهی و انتقام میتواند انجام کارهای سخت را آسان و حتی لذتبخش کند؛ اما نیمه دوم فیلم به خوبی ساخته نشده است. به ویژه بخش پایانی فیلم نتوانسته است به خوبی قهرمان فیلم را در قالب همان «قهرمان» حفظ کند.
22- نجات سرباز رایان (1998) Saving Private Ryan
قطعا لحظه اول فیلم نجات سرباز رایان، یعنی جایی که روز آغاز میشود و سربازان برای جنگیدن در نبرد نرماندی از کشتیها پیاده میشوند، یکی از بهترین سکانس های تاریخ سینمای جهان است که باعث میشود این فیلم را در فهرست بهترین فیلم های اسپیلبرگ ببینیم. همین سکانس نشاندهنده توانایی بالای اسپیلبرگ در ساخت لحظات تأثیرگذار است.
با این حال، ادامه داستان، یعنی گشتوگذار گروهی از سربازان برای یافتن سرباز رایان و برگرداندن او به مادرش، کمی کسلکننده به نظر میرسد؛ زیرا مدام باید گروه مأمور شده را در حال سفر در بخش ییلاقی اروپا ببینیم و نتیجهای نگیریم! در مجموع میتوان گفت فیلم نجات سرباز رایان یکی از بهترین فیلم های استیون اسپیلبرگ است و شاید این عنوان را به علت همان سکانس آغازین با خود به یدک میکشد.
21- جنگ دنیاها (2005) War of the Worlds
جنگ دنیاها یکی دیگر از فیلم های علمی-تخیلی اسپیلبرگ است که در سال 2005 ساخته شده است و بازیگر نقش اصلی آن، تام کروز است. این فیلم از رمانی به همین نام، نوشته هربرت جرج ولز اقتباس شده است. این فیلم عجیب با روایت زندگی مردی شروع میشود که به تازگی از همسرش جدا شده است و در حال احیای روحیات خود پس از پایان دادن به ازدواجش است و سعی میکند تا زمان بیشتری را با فرزندانش بگذراند که ناگهان دنیا تبدیل به جهنم میشود! به همین سرعت و بدون مقدمهای! بیگانگان به زمین حمله میکنند و ما در این حین یک اثر ضعیف از استیون اسپیلبرگ را میبینیم. داستان فیلم با ورود تیم رابینز در نقش یک مهاجم غولپیکر به نقطه اوج خود میرسد و در نهایت فیلم در مجموعهای از سردرگمیها به پایان میرسد.
20- ایندیانا جونز و معبد مرگ (1984) Indiana Jones and the Temple of Doom
یکی دیگر از فیلم های استیون اسپیلبرگ، ایندیانا جونز و معبد مرگ نام دارد که در سال 1984 میلادی اکران شده است. بعد از اکران فیلم “مهاجمان صندوق گمشده ” بسیاری از افراد احساس کردند که اسپیلبرگ دیگر دارد شورش را درمیآورد! استفاده از سکانسهایی با خشونتهای کارتونی و بالا موجب شده بود فیلم های استیون اسپیلبرگ به سمت فیلمهای سادیسمی و دیوانهوارانه کشیده شود.
نکته جالب در مورد این فیلم این است که بعد از ساخت آن گروه MPAA که مسئول ردهبندی سنی فیلمها هستند، مجبور شدند تا دستهبندی جدیدی به نام PG-13 به ردهبندی سنی اضافه کنند زیرا رتبه PG برای فیلمی که شخصیتهای آن زندهزنده قلبشان از بدنشان درمیآمد و پر از خون بود، مناسب نبود. متأسفانه خط داستانی این فیلم عجیب و غریب است و اگر دوباره برگردید و آن را تماشا کنید متوجه لحاظ غیرملموسی میشوید. حداقل نکته مثبت این فیلم در این است که از بیگانگان و موجودات فضایی خبری نیست!
19- به رنگ ارغوان (1985) The Color Purple
اثر دیگر آثار اسپیلبرگ به رنگ ارغوان یا رنگ ارغوانی نام دارد و در سال 1985 ساخته شده است. این فیلم را میتوان اولین اثر «جدی» او نامید. داستان فیلم رنگ ارغوانی از رمانی معروف به همین نام به نویسندگی آلیس واکر، اقتباس شده است و زندگی «سلی»، زنی امریکایی-آفریقایی را روایت میکند. اسپیلبرگ به خوبی توانسته است از این رمان موفق، فیلمی حماسی، احساسی و خوب بسازد؛ اما مسئلهای که در رابطه با این فیلم وجود دارد این است که او بیش از حد لحظات حساس و بزرگ داستان اصلی را نادیده گرفته است. با این حال، این فیلم نامزد دریافت یازده جایزه اسکار شد اما نتوانست در هیچ کدام از بخشها پیروز شود.
18- اسب جنگی (2011) War Horse
یکی دیگر از فیلم های استیون اسپیلبرگ (محصول سال 2011) روایتگر داستانی افسانهای از جنگ جهانی اول است. در ابتدا مایکل مورپورگو این داستان را تبدیل به رمانی کودکانه کرد و بعد نیک استنفورد آن را بازی کرد و در نهایت اسپیلبرگ فیلمی از آن ساخت. این فیلم داستان پسر جوانی را روایت میکند که اسب محبوبش را به سوارهنظام میفروشند و او برای پیوستن به اسبش به خدمت سربازی میرود. این فیلم نامزد شش جایزه اسکار شده است و در جشنوارههایی چون بفتا و گلدن گلوب بسیار موردتوجه قرار گرفته است.
در ابتدای فیلم ممکن است احساس کنید که با داستانی قدیمی و کلاسیک رو به رو هستید؛ اما هر چه داستان پیش میرود، بیشتر وارد دنیای مدرن و جنگ میشویم. بسیاری از منتقدین معتقد هستند این فیلم سعی دارد، دوستداران سینما را با ایدههای کلاسیک آشتی دهد.
17- پل جاسوسها (2015) Bridge of Spies
همان طور که میدانید، اسپیلبرگ دستی توانا در ساخت فیلمهایی بر اساس داستانهای واقعی و تاریخی دارد. این فیلم که محصول سال 2015 است، درامی تاریخی است و داستان واقعی زندگی وکیلی به نام جیمز داناوان با بازی تام هنکس را روایت میکند که از جانب دولت امریکا برای تبادل اطلاعات با جاسوس اهل شوروی با بازی مارک رایلنس، انتخاب شده است. آنها وظیفه داشتند تا یکی از نیروهای هوایی را در اوایل دهه 1960 میلادی سرنگون کنند. بازی بازیگران بسیار عالی است.
رایلنس برای نقشش جایزه اسکار بهترین بازیگر مکمل مرد را برنده شده است که این جایزه واقعا حق او بود. اسپیلبرگ سابقه ساخت فیلمهای جنگی دارد و این بار طرفدارانش را به سمت جنگ سرد در نواحی برلین میبرد. البته از این اثر اسپیلبرگ حسی جدید دریافت خواهید کرد. در اغلب آثار او جنگی میان خیر و شر رخ میدهد اما در این اثر، او به شخصیتها اجازه داده است تا مانند یک انسان واقعی رفتار کنند.
16- ماجراهای تنتن: راز اسب شاخدار (2011) The Adventures of Tintin
اثر دیگر استیون اسپیلبرگ، ماجراهای تنتن نام دارد که محصول سال 2011 است. اسپیلبرگ یکی از طرفداران پروپاقرص ماجراهای تنتن است و امتیاز ساخت فیلم تنتن را از نویسنده اصلی آن خریده است. او این داستان فولکلور بلژیکی را بازسازی کرده است و اثری ترکیبی از واقعیت و انیمیشن ارائه داده است. شخصیتها به اندازهای واقعی هستند که شما در تشخیص واقعیت و انیمیشن دچار اشتباه میشوید.
البته داستان فیلم کمی با داستان کمیک فرق دارد اما همچنان شما را به حال و هوای دنیای تنتن میبرد. متأسفانه این فیلم چند داستان از ماجراهای تنتن را روایت میکند و هر داستان با تعقیب و گریز زیاد شروع میشود و پایان مشخصی ندارد. مسلما این روند تعقیب و گریز و شتاب زیاد برای همه لذتبخش نیست اما به صورت کلی، این اثر جزو یکی از بهترین فیلم های استیون اسپیلبرگ محسوب میشود.
15- پارک ژوراسیک (1993) Jurassic Park
سال 1993 میلادی یکی از سالهای درخشان در کارنامه اسپیلبرگ است. او در این سال یکی از بهترین آثار خود یعنی فهرست شیندلر را ساخت و با روایتش از هولوکاست توانست اسکار بهترین کارگردانی را نصیب خود کند. علاوه بر این فیلم، او توانست یکی از شاهکارهای دنیای هالیوود را با اقتباس از رمان مایکل کریچون بسازد. در این رمان داستان پارکی روایت میشود که در آن دایناسورهای واقعی پرورش داده میشوند. این فیلم یک اثر واقعا ترسناک است و اسپیلبرگ با ساخت آن نشان داده است که در ساخت فیلم های ژانر وحشت تبحر خاصی دارد. جلوههای ویژه فیلم هم نسبت به سال ساخت آن عالی است و جلوه وحشتناکتری به فیلم داده است.
14- آمیستاد (1997) Amistad
این فیلم را میتوان جزو یکی از آبکیترین فیلم های استیون اسپیلبرگ معرفی کرد که داستانی سانتیمنتال دارد و شبیه به سایر کارگردانیهای اسپیلبرگ نیست. از طرفی، این فیلم بخشهای قدرتمندی هم دارد. داستان این فیلم روایتی تاریخی است و زندگی گروهی از بردهها را نشان میدهد که قصد داشتند در سال 1839 قدرت را در دست بگیرند. این نمایشنامه تاریخی بسیار پرشور و آرمانی است.
در این فیلم بازیگران بزرگی مانند مورگان فریمن، آنتونی هاپکینز، جایمن هانسو، متیو مککانهی و جویل اجیوفور نقشآفرینی کردهاند. در فیلم آمیستاد (که نام کشتی آمریکایی است) بر سر مالکیت بردهها بین دو گروه اختلاف میافتد. در این فیلم لحظات خشونتآمیز زیادی وجود دارد. در کل، داستان این فیلم قصد دارد چالشهای ریاستجمهوری ابراهام لینکلن را روایت کند.
13- دوئل (1971) Duel
دوئل یکی از هیجانانگیزترین فیلم های استیون اسپیلبرگ است. در این فیلم که در سال 1971 ساخته شده است، داستان یک سبقت ساده در رانندگی که به تعقیب و گریزی سادیسمی تبدیل میشود، روایت شده است و راننده کامیونی که دنیس ویور از او سبقت گرفته است قصد دارد، به همین دلیل او را بکشد! این فیلم با وجود این که جزو فیلم های تلویزیونی اسپیلبرگ محسوب میشود، موفقیت زیادی داشته و تأثیر بسیاری در خوشنام کردن اسپیلبرگ داشته است.
12- سریعالسیر سرزمین شکری (1974) The Sugarland Express
این فیلم نخستین اثر سینمایی بلند استیون اسپیلبرگ است و در سال 1974 ساخته شده است. داستان فیلم درباره زن جوانی است که به همسرش کمک میکند تا از زندان فرار کند تا فرزندشان را از پرورشگاه پس بگیرند و به سمت مکزیک بروند. نوع فیلم با حال و هوای دهه هفتاد به خوبی جور شده است. اسپیلبرگ با این فیلم خود به دنیای سینما نشان داد که فقط به دنبال ساخت فیلمهای رنگارنگ و کودکانه نیست. صحنههای هیجانانگیز این فیلم به خوبی کارگردانی شده است و او در طول فیلم میخواهد به ما بگوید که داستان زندگی آنها مانند رویایی که در سر دارند، نخواهد شد. داستان این فیلم از داستانی واقعی الهام گرفته شده است.
11- هوش مصنوعی (2001) A.I. Artificial Intelligence
حتما داستان پینوکیو را شنیدهاید! این فیلم روایتی مانند داستان پینوکیو دارد به این تفاوت که پسری که قصد دارد خود را در دل خانواده جا کند، یک روبات است. این اثر آخرین ساخته استنلی کوبریک است و اسپیلبرگ برای این که رویای او را به تحقق برساند بسیار تلاش کرده است. متأسفانه کوبریک قبل از شروع فیلمبرداری فوت کرد و اسپیلبرگ مجبور شد بخشهایی از فیلمنامه را دوباره بنویسد. در این فیلم، پسرک روباتی با برادر انسانی خود مدام در حال کلنجار رفتن است و همین موضوع ما را یاد زندگی خود اسپیلبرگ میاندازد.
10- لینکلن (2012) Lincoln
از جمله آثاری که نحوه کارگردانی واقعی اسپیلبرگ را نشان میدهد، روایتگر داستان شانزدهمین رئیسجمهور امریکا است که سعی دارد آتش جنگهای داخلی را خاموش کند. او در این فیلم بیشتر بر دیالوگها تمرکز کرده است. صحنهسازیهایی که کاخ سفید را نمایش میدهند بسیار زیبا ساخته شدهاند.
او سعی کرده است با ساخت دقیق فضا، حال و هوای بردهداری و جنگ را نشان دهد. هر چه به سمت هدف لینکلن نزدیک میشویم، نور و روشنایی فیلم بیشتر و بیشتر میشود. دنیل دی-لوئیز نیز نقش خود را به خوبی بازی کرده است. به جرات میتوان گفت این فیلم یکی از پیچیدهترین و بهترین فیلم های استیون اسپیلبرگ است.
9- امپراتوری خورشید (1987) Empire of the Sun
یکی دیگر از موفق ترین فیلم های استیون اسپیلبرگ ، امپراتوری خورشید نام دارد که در سال 1987 میلادی ساخته شده است و در جوایز اسکار بسیار موردتوجه قرار گرفت. داستان فیلم مربوط به خانوادهای است که در دوران جنگ جهانی دوم به شانگهای میروند و توسط ژاپنیها به اسارت گرفته میشوند. این فیلم که از خاطرات جِی-جی بالارد الهام گرفته شده است، در ابتدا زیاد مورد توجه واقع نشد اما به مرور و در طی سالها توجهها را به خود جلب کرد.
8- پست (2017) The Post
یکی از بهترین فیلم های استیون اسپیلبرگ ، پست نام دارد که محصول سال 2017 است و نامزد اسکار هم شده است. داستان فیلم پست، روایتگر افشاگری اوراق پنتاگون توسط روزنامه واشنگتن پست است.
در این فیلم به خوبی نشان داده شده است که بدون اسلحه هم میتوان گروهی قوی را به پایین کشید! اسپیلبرگ با ساخت این فیلم نشان داده است که در تولید فیلم های تاریخی مهارت زیادی دارد. این فیلم به خوبی لحظات تنش و تصمیمگیری را نشان میدهد و قدرت روزنامه و به صورت کلی رسانه را به درستی نشان داده است. او با دیدی باز داستان را روایت میکند و بیشتر به بخشی پرداخته است که سایر رسانهها کمتر به آن پرداختند و آن هم بیان کردن داستان زنی است که سرپرست روزنامه واشنگتن پست است و تصمیم میگیرد، اسناد رسوایی رئیسجمهور و دولت را در فریب افکار عمومی در مورد جنگ ویتنام افشا کند.
7- گزارش اقلیت (2002) Minority Report
فیلم گزارش اقلیت یا گزارش نادر یکی دیگر از فیلم های علمی-تخیلی اسپیلبرگ است که در سال 2002 ساخته شده است. داستان این فیلم روایتی از سال 2054 میلادی است و استیون اسپیلبرگ سعی کرده است تا نمایی از آینده را به نمایش بگذارد.
تام کروز بازیگر نقش اول این فیلم است که نقش پلیسی را بازی میکند که متخصص تحقیقات پیش از رخ دادن جنایت است یعنی او باید در مورد این که چه کسی قصد انجام قتل دارد، تحقیق کند و قبل از انجام آن، فرد را دستگیر کند تا جلوی قتل را بگیرد. داستان فیلم در جایی جالب میشود که این پلیس متوجه میشود که خودش قصد انجام قتلی در آینده دارد! در نتیجه او پا به فرار میگذارد و سعی میکند از انجام قتل دوری کند. اسپیلبرگ در این فیلم تواناییهای خود در کارگردانی را به خوبی نشان داده است.
6- برخورد نزدیک از نوع سوم (1977) Close Encounters of the Third Kind
فیلم دیگر اسپیلبرگ ، محصول سال 1977 است و لحظات پرشور و هیجان افرادی چون دانشمندان، نظامیان، مقامات دولتی و مردم عادی امریکا را نشان میدهد که سعی دارند با موجودات فضایی ارتباط برقرار کنند. بسیاری از منتقدین سینما معتقد هستند که این اثر اسپیلبرگ یک شاهکار به تمام معناست اما همان طور که میبینید در رتبه نخست فیلم های استیون اسپیلبرگ قرار نگرفته است! علت این امر این است که او پس از چند سال، اثر بهتری نسبت به این فیلم ساخته است. با این حال، او به خوبی توانسته است لحظات درگیری و اختلافات بین افراد مختلف را به نمایش بگذارد.
5- ای.تی. موجود فرازمینی (1982) E.T. the Extra-Terrestrial
بسیاری از ما با این فیلم اسپیلبرگ ، خاطرات زیادی داریم. داستان فیلم ای. تی. روایتگر ملاقات یک پسربچه با موجودی فضایی است. شاید بتوان گفت این فیلم، محبوبترین اثر استیون اسپیلبرگ است. سکانسها به زیبایی کنار هم چیده شدهاند و لحظات فراموشنشدنی در این فیلم وجود دارد که در ذهن بسیاری از افراد حک شدهاند؛ مانند اکثر فیلم های استیون اسپیلبرگ ، جان ویلیامز موسیقی این فیلم را ساخته و شاهکاری از خود ارائه داده است. بازیگر خردسال این فیلم نیز به خوبی نقش خود را ایفا کرده است. او به خوبی توانسته است تنهایی دو موجود متفاوت از هم را به تصویر بکشد.
4- اگه میتونی، منو بگیر (2002) Catch Me If You Can
اگه میتونی منو بگیر، جزو دیگر فیلم های استیون اسپیلبرگ است که میتوان نام آن را در کنار سایر فیلم های موفق اسپیلبرگ قرار داد. این فیلم محصول سال 2002 است و روایتگر داستان واقعی مردی جنجالی است. این فیلم درام-زندگینامهای از اتوبیوگرافی فرانک آبیگنل جونیور و استن ردینگ اقتباس شده است. استیون اسپیلبرگ علاوه بر کارگردانی، تهیهکنندگی این فیلم را به همراه والتر پارکس بر عهده داشت و نویسندگی فیلم بر عهده جف ناتانسون بوده است.
داستان این فیلم روایتگر داستان زندگی یکی از ماهرترین کلاهبرداران و جاعلان چک آمریکایی است. او توانست خود را به جای خلبان، پزشک و وکیل جا بزند. هوش بالای ابیگنل موجب میشد او همیشه از دست مأموری به نام کارل هانرتی فرار کند. او هم اکنون 70 سال سن دارد و مدیرعامل اجرایی بخش بررسی اسناد جعلی و یکی از مشاوران امنیتی ایالت متحده امریکا است.
اسپیلبرگ در این فیلم به خوبی توانست دو شخصیت متفاوت را که سرنوشتشان به یکدیگر گره خورده است، به نمایش بگذارد. البته بازی خوب تام هنکس و لئوناردو دیکاپریو هم در موفقیت چشمگیر این فیلم مؤثر بوده است.
3- فهرست شیندلر (1993) Schindler’s List
یکی از بهترین فیلم های جهان به دست اسپیلبرگ ساخته شده است. چه کسی بهتر از یک یهودی میتواند رنج و سختیهای هولوکاست را به نمایش بگذارد؟! این فیلم روایتگر داستان واقعی تاجر ثروتمند آلمانی-اسکار شیندلر- است که تلاش میکند با تاسیس کارخانهای در لهستان، از کشته شدن لهستانیهای یهود جلوگیری کند. او در این راه جان خود را به خطر میاندازد و پول زیادی خرج میکند و در نهایت موفق میشود حدود 2000 لهستانی را از مرگ نجات دهد.
نکته جالب فیلم فهرست شیندلر، سیاه و سفید بودن آن است و این فیلم اولین فیلم سیاه و سفیدی است که پس از سال 1960 برنده جایزه اسکار شده است.
اسپیلبرگ با این انتخاب به خوبی توانست نمادی از شخصیتهای فیلم و دنیای واقعی را به تصویر بکشد. با وجود این که فیلم طولانی است و به برخی از حقایق نپرداخته است، آن قدر ویژگیهای مثبت دارد که ویژگیهای منفی فیلم در آنها محو میشوند. موسیقی فیلم بسیار حرفهای ساخته شده است و بر زیبایی صحنههای فیلم افزوده است. اسپیلبرگ برای ساخت این فیلم جایزه گولدن گلوب و اسکار بهترین کارگردانی را دریافت کرده است.
2- آروارهها (1975) Jaws
یکی از بهترین فیلم های استیون اسپیلبرگ Jaws نام دارد. این فیلم محصول سال 1975 است؛ اما با وجود گذشت این همه سال از ساخت آن و در عین حال، پیشرفت تکنولوژی در صنعت فیلمسازی، این فیلم همچنان یکی از بهترین فیلم های ژانر ترسناک و هیجانی محسوب میشود. گویا این تنها اسپیلبرگ است که میتواند از کوسهها هیولایی ترسناک بسازد. ساخت این فیلم به خوبی انجام شده است. بازیگران کار خود را به درست انجام دادهاند. سکانسها به خوبی فیلمبرداری شده است و به صورت کلی این فیلم را میتوان از همه لحاظ یک فیلم عالی و خوشساخت معرفی کرد به طوری که حتی بعد از چند بار تماشای فیلم خسته نخواهید شد!
1- مهاجمان صندوق گمشده (1981) Raiders of the Lost Ark
شاهکار سینمایی اسپیلبرگ که ترکیبی از فیلم های کلاسیک و داستانسرایی دهه 80 میلادی است، در سال 1981 میلادی ساخته شده است. سکانسهای فیلم به خوبی طراحی شده و در عین حال به خوبی اجرا شدهاند. ایندیانا جونز در این فیلم مأمور میشود تا مدالی باستانی را از چنگ افرادی در نپال دربیاورد. شما در هر سکانس فیلم سورپرایز خواهید شد! تعقیب و گریزهای فیلم به خوبی کارگردانی شده است و بازیگران به درستی انتخاب شدهاند. هر لحظه فیلم میتواند برای شما خیرهکننده و سرگرمکننده باشد!
نکته آخر در مورد فیلم های استیون اسپیلبرگ
با مرور فیلم های استیون اسپیلبرگ تنها میتوان به یک نتیجه رسید؛ او هر چند فیلمهایی ناموفق در کارنامه داشته باشد، آن قدر در سایر فیلمهایش موفق عمل کرده است که آن فیلم ها به چشم نمیآید. توانایی او در الهامگیری از واقعیت ستودنی است.
فیلم های استیون اسپیلبرگ تا کنون جوایز زیادی را به خود اختصاص دادهاند که از میان آنها میتوان به دو جایزه اسکار برای بهترین کارگردانی اشاره کرد. هشت فیلم او تاکنون نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم سال اسکار شدهاند. او دو بار هم برنده جایزه گلدن گلوب بهترین کارگردانی برای فیلم های فهرست شیندلر و نجات سرباز رایان شده است. فیلم های استیون اسپیلبرگ از عوامل اصلی تغییر جریان سینمایی هالیوود در دهه 70 میلادی بودند.
منبع: Rolling Stone
2 دیدگاهها
بسیار عالی …ممنون
چرت ترین نقدی که تو عمرم شنیدم در مورد اسپیلبرگ و رده بندی فیلماش